Posts by علیرضا مهندس
تولید موسیقی مردمپسند هنری، هدف مردمی راستین (۵)
اگر مردم به موسیقی به دلیل سیاسی بودن، مذهبی بودن یا داشتن پیام اجتماعی ارزش میدهند، در وهلهی اول تحت تأثیر نمادهای موسیقایی قرار نگرفتهاند. موسیقی مردمپسند، متمایز از احساسات عمومی، زمانی شناسایی میشود که مردم یک ملودی، یک صدای خاص یا یک قطعهی کامل موسیقی را دوست داشته باشند، بدون اینکه بر ویژگیهای غیرموسیقایی آن تأکید کرده یا سعی کنند که خود را با سازماندهی ریتمها، نواها و رنگهای صوتیای که درک میکنند، مرتبط سازند.
تولید موسیقی مردمپسند هنری، هدف مردمی راستین (۴)
به عنوان شرحی از انواع مختلف موسیقی، یا حتی فرهنگهای موسیقایی گروههای اجتماعی گوناگون، این برچسبها بیمعنی و همواره گمراهکنندهاند. آنها همچنین اصطلاحات ارزشگذاریشدهایاند که اغلب بدون مشخص کردن فرضیات زیرین استفاده میشوند. برای نمونه، موسیقی مردمپسند و موسیقی مردمی به طور گستردهای به عنوان انحطاطهای موسیقی هنری در نظر گرفته شدهاند: همانطور که گفته میشد آوازهای مذهبی مردمپسند کلیساهای مستقل سیاهپوستان آفریقای جنوبی نتیجهی ناتوانی اعضا در خواندن صحیح سرودهای اروپایی است (بلکینگ ۱۹۸۱)، بدینترتیب، آوازهای گروهی گانگا از دهقانان بوسنی و هرزگوین به عنوان تلاشهایی ناپخته برای بازتولید هارمونیهایی که در موسیقی پیشرفتهی شهرها شنیده شده بود، در نظر گرفته میشدند (پتروویچ ۱۹۷۷).
تولید موسیقی مردمپسند هنری، هدف مردمی راستین (۳)
اما همچنین موسیقی نوع خاصی از فعالیت نمادین است که در آن تجربههای حسی و تحولات آگاهی اغلب بیشتر از نتایج عملی فوری اجتماعی ارزشگذاری میشوند. هنگامی که افراد درگیر اجرای موسیقی میشوند، انواع دیگر تصمیمگیری را به تعویق میاندازند. بنابراین، ماهیت این فعالیت و روشهایی که افراد با سازماندهی و درک صداها، نمادهای اساسی یک نظام موسیقایی، ارتباط برقرار میکنند، جالبترین و مشکلسازترین ویژگیهای موسیقیسازیاند.
تولید موسیقی مردمپسند هنری، هدف مردمی راستین (۲)
نخست، تمامی اعضای این گونهها اساساً به اندازهی توانایی صحبتکردنشان به یک زبان طبیعی، توانایی رقصیدن، آواز خواندن و ساختن موسیقی را دارند. حتی شواهدی وجود دارد که گونههای نخستین انسان، هزاران سال پیش از پیدایش هومو ساپینس، ساپینسها غیر از توانایی صحبت کردن به شکلی که امروزه میشناسیم، توانایی رقصیدن و آواز خواندن را داشتهاند. (نگاه کنید به لیوینگستون ۱۹۷۳، بلکینگ ۱۹۷۶).
تولید موسیقی مردمپسند هنری، هدف مردمی راستین (۱)
جان آنتونی راندول بلکینگ (۲۲ اکتبر ۱۹۲۸ – ۲۴ ژانویه ۱۹۹۰) انسانشناس اجتماعی و اتنوموزیکولوژیست بریتانیایی بود. او در گیلدفورد به دنیا آمد و در مدرسه کلیسای جامع سالزبری و کالج کینگ، کمبریج تحصیل کرد. بلکینگ تحت تأثیر استاد انسانشناسی مشهور، مایر فورتس، قرار گرفت و پس از خدمت در ارتش بریتانیا در مالزی، به مطالعهی موسیقی و فرهنگ مردم وندا در آفریقای جنوبی پرداخت.
مقدمهای بر «شهرسازی موسیقی» (۳)
اگر موسیقی را به شهرسازی متصل کنیم – فهم موجودات پیچیدهای که شهرهای ما هستند و نحوهی عملکرد آنها – بینش منحصر به فردی را برای درک نوع شهرهایی که میخواهیم، در مقایسه با نوع شهرهایی که اغلب میسازیم، فراهم میکند. موسیقی ابزاری ثابت شده برای کاهش انزوای اجتماعی و تنهایی است. هنگامی که با همان شور و شوقی که ریاضیات و علوم تدریس میشوند آموزش داده میشود، به بهبود شناخت و همدلی کمک میکند. این موجب افزایش ادراک امنیت میشود، مانند زمانی که موسیقی کلاسیک در ساعات شلوغی ایستگاههای مترو پخش میشود. این موجب فعال شدن فضاهای عمومی و میدانها میشود.
مقدمهای بر «شهرسازی موسیقی» (۲)
در نقطۀ دیگر از ایالات متحده، موزهی مشهور استکس و بنیاد سولزویل ایالات متحده در شهر ممفیس، «کانون کودکان ممفیس» را در مقابل موزه افتتاح کرده و در آن چگونگی نواختن، اجرا کردن و ضبط موسیقی را به کودکان آموزش دادند. همچنین، یک موسیقیکدۀ جدید را بنا کردند که در کنار اجرای آثار موسیقایی تاریخی، از استعدادهای نوظهور نیز حمایت میکند. این کار آنها منجر به ایجاد «انجمن موسیقی ممفیس» شد، یک سازمان اجتماعی که با هدف احیای ساختمانهای متروکه و واگذاری آنها برای فعالیتهای موسیقایی و هنری تأسیس شده است.
مقدمهای بر «شهرسازی موسیقی» (۱)
شاین شاپیرو، دارندهی مدرک دکترای مطالعات فرهنگی از دانشگاه بیرکبک لندن، بنیانگذار و مدیرعامل گروه دیپلماسی صدا است. او همچنین مدیر اجرایی مرکز بومسازگانهای موسیقی است که در سال ۲۰۲۱ راهاندازی شده است.
دیدگاه «عینی» و ذهنی در آوانگاری موسیقی (۹)
موارد زیادی در نوشتههای رشتهی ما وجود دارند که نشان میدهند که پژوهشگران ما از «چشمپوشی از آن عناصری که نمادی برای آن در غرب نداریم» خودداری کردهاند، و بهجای آن در مواقع لزوم اقدام به خلق نمادهای جدید نمودهاند. (۱۹) مورد دومی که سیگر به آن اشاره نموده است هم امروزه کمتر قابل اتکاست، چرا که با در دسترس بودن تعداد زیادی از نسخههای ضبط شده و تعداد رو به رشد پژوهشگران و دانشجویانی که در سنتهای مختلف موسیقایی صاحب تخصص میشوند، و همچنین تعداد رو به رشد خوانندگان، در حقیقت، حجم زیادی از آوانگاری آن سنت را به همراه دارد.
دیدگاه «عینی» و ذهنی در آوانگاری موسیقی (۸)
مفاد بحثهای بالا این است تا نشان دهد که فاصلهی بزرگی میان آنچه یک آوانگار خودکار «میشنود» با آنچه یک شنوندهی با تجربه از یک سبک موسیقایی خاص «میشنود» وجود دارد.(۱۸) شاید سیستمهای آوانگاری خودکار بتوانند با ویژگیهای سیستم شنوایی ما تطبیق داده شوند؛ اما این نیازمند آزمایشات بسیار زیادی توسط روانفیزیکشناسان در سطح میانفرهنگی است، پیش از آنکه بتوانیم به دستگاههای خودکارمان یاد بدهیم که با یک دیدگاه فرهنگی بشنوند.