Posts by گیتی خسروی
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و نهم)
به همین ترتیب کارهایی که ما میگفتیم با کودکش انجام میداد تا اینکه هیتومی متقاعد شد که این یک بازی جمعی است. بله، این بهترین روش تعلیم و تربیت است و این یک نتیجه گیری است: کودک باید قابلیت و توانایی و مهارت فن کسب کند. اگر از ابتدا با کودک برخوردی جدی و سخت بشود از همان ابتدا به راهی غلط برده میشود. ابتدا باید ذهن و روحیه را پرورش داد و بعد از آن رشد توانایی و مهارت را در آنها جایگزین کرد. این یک روش درست و طبیعی است، به این گونه هیتومی کازویا پیشرفت عظیمیکرد و در سال ۱۹۶۴ که فقط پنج سال داشت، ما را در آمریکا مشایعت کرد.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و هشتم)
وقتی که ما به این مرحله میرسیم، کودک تازه شروع میکند به تدریس شدن. مادر سوالی میکند: مایل هستی که تو هم ویولن بنوازی؟ کودک جواب میدهد. بله! و تو خوب تمرین خواهی کرد؟ بله، حالا پس خوب ما از معلم خواهش میکنیم که دفعه بعد تو را هم شرکت بدهد این کار همیشه ما را به موفقیتی که میخواهیم به آن میرساند و این ساعت چه ساعت هیجان انگیزی است! کودک با یک فخری میگوید. من هم ویولن نواختم، از الان میتوانم با بچه های دیگر نوازندگی کنم.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و هفتم)
این کودکان استعداد شاعرانه شان را هرگز از دست نخواهند داد و معلمان دبستانشان برای من تعریف میکنند که آنها برای نقاشیهای کوچولوشان هایکو های کوچکی مینویسند: به این گونه من یک استنباطی به شما میدهم که در کنار تدریس ویولن ما چه کارهایی با این کودکان انجام میدهیم، برای اینکه این کودکان را شکوفا کنیم در ادامه مایل هستم که کمی درباره چگونگی تمرینهای ویولون را به اطلاعتان برسانم.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و ششم)
با تمرین میتوانی توانایی را نگهداری و بهتر و بهتر حفظ کنی؛ تمرین باعث کسب قابلیت و توانایی و شایستگی میشود و با گذشت زمان آن را در ذهن جا میدهد. مهارت و فن و صنعت کسب شده در ذهن نقش میبندد و بالاخره انسان به آن مهارتی میرسد که میتواند چیزی را با سرعت در حافظه خود جای بدهد و چیزی را که یک بار یاد گرفته میشود آن را دیگر انسان فراموش نمیکند، فن و مهارت کسب شده را حافظه ضبط میکند. هر کس میتواند اگر به اندازه کافی برای آن زحمت بکشد، آنرا کسب کند.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و پنجم)
یک مثال قدیمی میگوید در آنجا که خواسته وجود دارد، برای آن راهش هم وجود دارد: چراکه به این سادگی به نظر میآید به این دلیل آن را مبادا که نپذیری و فکر کنی که به تو مربوط نیست! همه چیز به همه ما مربوط است.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و چهارم)
هر کسی کاری را که برایش ساده تر است مایل است که آن کار را انجام بدهد. فای درست دیگر برای کودک ساده و طبیعی تر شد به این دلیل بعد از آن دیگر فقط صدای درست را توانست بخواند. نتیجه این است که خواندن غلط دیگر رخت بر بست و ناپدید شد، پس به جد نتایجی که میتوان بر روی یک کودک در طول شش یا هفت ماه رسید، با این روش امکان پذیر است و می توان یک آموزش درست را جایگزین آموزش غلط کرد. در نتیجه آموختیم که هدف تصحیح کردن نبوده بلکه جایگزین کردن یک از مهارت بر جای یک روش اشتباه و غلط بوده است.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و سوم)
یک جامعه خوب بر اساس آرزوهای افراد نمی تواند بنا شود، پس چه باید کرد؟ برای مثال، ما بیشتر نیازمند انسان هایی که استعداد و قابلیت همان ورزشکار پرتجربه فوتبال را دارد هستیم، انسان هایی با ایده ها و تاثیرگذاریهای گوناگونِ عمیقِ فکری؛ اندیشه و اقدام انجام دادنِ آن از یکدیگر نمیتوانند جدا باشند. افرادی که دارای قدرتِ تشخیصِ خوب هستند هم انسان های توانایی هستند، زیرا برای اظهار عقیده کردن، اندیشیدن و تعمّق، عمیقاً بررسی کردن لازم است؛ هر چقدر کسی فوق العاده تر است، به همان میزان تواناتر است، برای فکر کردن خلّاق و طبیعی، انسان در خود فراگیری اش را قفل و مسدود میکند.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و دوم)
چرا بیشتر انسان ها به این میاندیشند که کاری را انجام دهند اما در پایان آن را انجام نمیدهند؟ چرا آنها قدرت آن را ندارند که آن کاری را که در مغزشان میخواهند به آن عمل کنند عمل نمیکنند اگر آدم به انجام آن کار فکر کند باید به اجرای آن کار عمل کند.
روش سوزوکی (قسمت پنجاه و یکم)
بعد از جنگ جهانی دوم زندگی کردن در ژاپن بسیار دشوار بود. زمستانهای شهر ماتسوموتو سخت است در آنجا بعضی از روزها درجه حرارت به سیزده تا هجده درجه زیر صفر میرسد. در یکی از این روزها که خواهر من از کارش بر گشته بود و در حالیکه برف هایش را تکان میداد، گفت که بر روی پل هون ماچی (Hon-Machi) در هوای سخت یک سرباز زخمی ایستاده و دارد گدائی میکند. آنجا در این برف سنگین میلرزد و هیچکس پولی در جعبه ای که بر جلوی پایش قرار دارد نمیاندازد… من می خواستم او را به خانه گرم خودمان دعوت کنم برای یک فنجان چای گرم؛ بلافاصله پرسیدم: این فقط یک خواسته در درون تو بود؟ جواب داد: بله و بلافاصله دوباره به طرف خیابان دوید.
روش سوزوکی (قسمت پنجاهم)
از زمانی که نژاد بشریت لطف و مهربانیهای زبان، خط و گفتار را بوجود آورد، توانست فرهنگ مجلّل و برجسته دیگری یعنی: «پیدایش موسیقی» را رقم بزند؛ زبانی که از جهانی دیگر از صحبت و حروف تشکیل شده، هنری سرشار از زندگی که نزدیک به عرفان است که خود را در احساس آشکار میکند؛ باخ، موتسارت، بتهوون بدون استثنأ به وضوح در موسیقی شان زندگی میکنند و تأثیرشان بر ما بسیار پرنفوذ است. حال ما را بهبودی میبخشند و به خلوص میرسانند و در ما انگیزه بخشی می کنند برای سرور و شادمانی و خوشبختی.