گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

امیر خمسه

Posts by امیر خمسه

از بحران اندیشه تا نااندیشیدگی بحران در موسیقی ایران (۵)

شاید بتوان با نگاهی کلی تر این موضوع را اینگونه تبیین کرد که در جهان ما که زندگی از لایه های درونی تر خود فاصله ای عمیق گرفته است، تبعاً برون گرایی به یکی از خصیصه های روحیات موسیقایی نیز بدل شده است. اجراهای ارکسترال با طیف وسیع و پردامنه ای از انواع سازها و صداها، معطوف گشتن توجه نوازنده به مسائلی همچون حفظ سلامت جسمانی و تأثیراتی که ساز بر وضعیت فیزیکی بدن می گذارد و ارتباط آن با تفاوت چشمگیری که در تعداد اجراهای نوازنده در مدت زمان معین نسبت به گذشته دیده می شود، همه شاید مصادیق همین تغییر در نحوۀ بودن باشند.

از بحران اندیشه تا نااندیشیدگی بحران در موسیقی ایران (۴)

در چنین شرایطی حتی امر هنری که دیگر نقش وجودی خود را از کف داده و با فاصله گرفتن از نقش اثرگذار و هستی بخش خود، تنها به یک ابزار در دست قدرتها و یا حتی یک شیء تزئینی بدل شده است، ناتوان از ایجاد بسترهای یک جریان تاریخی نوشونده و پویا به ورطه های تکرار و فراموشی فرومیغلتد و فرد مصداق جریان کلی جامعه، اندک اندک خود را در مغاک توهم غرقه می یابد: از نگاه اراده گرایانه و کوشش بیهوده برای اعمال آن به واقعیت جریان تاریخی، تا اشکال گوناگون جزم اندیشی و حتی غرقه شدن در بسترهای فروبستۀ تجرید و تفکر محدود انتزاعی، همه و همه به نظر می رسد که محصول چنین وضعی باشند.

از بحران اندیشه تا نااندیشیدگی بحران در موسیقی ایران (۳)

به نظر می رسد آشکارترین وجه بحران تا کنون خود را در انفصال عمیق تفکر از واقعیت بالفعل و ناتوانی در برقراری پیوندی حقیقی و زاینده با بسترهای حضور تاریخی، نشان داده است. پس شاید لازم باشد که اندکی بیشتر به این موضوع بپردازیم. تفکر امری دلبخواهی (Arbitrary) نیست؛ بلکه بیش از هرچیز محصول انکشاف […]

از بحران اندیشه تا نااندیشیدگی بحران در موسیقی ایران (۲)

با ظهور هرچه آشکارتر عالم جدید به عنوان مبدأ برخی از بنیادی ترین تغییرات در نحوۀ بودن انسان، به مرور اشکال گوناگونی از انسدادها در جریان هنر موسیقی ما نیز سربرآورد. مجموعۀ این انسدادها در تاریخ هنر و تفکر ما که شاید ریشه های آن را بتوان در ناکامی های ما در همگام شدن با جریان تاریخی ناشی از تکوین و گسترش عالم جدید یافت، به مرور سبب شکل گیری جریان های تاریخی ناهمسویی شد که اغلب آنها نیز در فهم مسائل کلی از دریچۀ نگاه دیگری – و اساساً از دریچه ای جز دریچۀ نگاه خود – ناتوان می نمودند.

از بحران اندیشه تا نااندیشیدگی بحران در موسیقی ایران (۱)

اگر به تجربیات تاریخی جوامع بشری، خصوصاً هرآنجا که جریانی از شکوفایی و بالندگی ظهور یافته است، با دقتی کافی بنگریم، می بینیم که هیچ حرکت حقیقی و پرتداومی را در مسیر راستین هنر و دانش نمی توان یافت که از یک بستر غنی تفکر بی بهره و عاری بوده باشد. گذشتۀ تاریخی ما به عنوان ملتی کهن، خود سرشار از اینگونه تجربیات پرمایه است و تنها کافی است کمی هوشیارانه تر با آنها مواجه شویم…

ساز، مقوله ای علمی یا هنری؟! (۴)

آنچه که نسبت به رشد یافتگی در فهم کیفیات حسی اصوات گفته شد، بهیچ عنوان به این معنا نیست که مایلیم جایگاه فرد و سلیقۀ فردی را در مباحث موجود نادیده بگیریم. بلکه باید توجه داشت که این خود مجموعه ای از تعیّنات و عدم تعیّنات است که ماهیت اثر هنری را بگونه ای منحصر بفرد شکل می بخشد و نه توده ای گرداب گونه از خطاها و ناآزمودگی ها که بیش از همه ظهور فرم را ناممکن می سازد: سازنده ای که توان اولیه ای برای تحقق بخشیدن به ایده های خود ندارد، ابداً نخواهد توانست از بند آشفتگی اولیۀ ناشی از گسترۀ متغیرهای اثر (از مجموعۀ پرتعداد اجزاء ساز که توأمان عمل می کنند تا ناهمگونی های بافت چوب) رهایی یابد.

ساز، مقوله ای علمی یا هنری؟! (۳)

تنها پس از آن است که مهارت عملی با حوزۀ بسط و گسترش خلاقانۀ خاص خود، به دانش تجربی ژرف و درونی شده (که ضرورتاً از آگاهی علمی و یا تجربی می آغازد و شهود طبیعی را برمی انگیزاند و شکل می بخشد تا به آن مرکزیت بخشد) می پیوندد تا تحقق ایده ها ممکن شود. در واقع این روندی خطی و یکسویه نیست، بلکه در سرتاسر این جریان است که معرفت حسی متعین و خاصی شکل می گیرد که غایت کنش هنرمندانه و مبدأ ظهور فرم است. همینطور هرچه دانش و مهارت گسترش یابد ایده پردازی متأثر می گردد و هرچه ایده پردازی بسط و گسترش یابد حوزۀ مهارت و دانش نیز به جنبش وادار می شود. اما اگر دانش در سطح آگاهی علمی و یا تجربی باقی بماند، نمی تواند بطور مؤثر در این فرایند درونی خلاقه شرکت جوید و نیز اگر اساساً ایدۀ اولیه ای شکل نگیرد دیگر تحقق بخشیدنی نیز وجود نخواهد داشت.

ساز، مقوله ای علمی یا هنری؟! (۲)

این در حالی است که ساحت هنر، بیش از همه ساحت امکانات است. در واقع هنر با آرزومندی و اشتیاق به همان اندازه و یا بیشتر سر و کار دارد که با امر واقع. در دهه های اخیر که علم جدید لزوماً به همه جا سرک کشیده است، جذابیت اکتشافات و توصیفات اسلوب مند و […]

ساز، مقوله ای علمی یا هنری؟! (۱)

تردیدی نیست که در همین آغاز کار برای خوانندۀ آشنا با محتوای علم، عنوان متن موجود دور از ذهن و گمراه کننده بنظر می رسد. غایت علم تبیین پدیده هاست و عمدتاً بر امور تعمیم پذیر متمرکز است: نگرش علمی، خود نحوۀ مواجهه ای را با پدیده ها می طلبد که بر روش شناسی خاص علمی استوار است. معهذا، نگاه علمی نیز همچون هر نگاه دیگری، سبک و سیاق و البته اصول و قوائد خود را داراست؛ که خصوصاً بدلیل اعتبار و جذابیت فزایندۀ این نحو نگاه در دهه های اخیر، کم و بیش بر تمامی انحاء دیگر نگرش تسلط یافته است. امکانات بالقوه ای که علوم جدید به منظور توصیف عملکرد سازها در اختیار ما قرار داده اند، بر هیچکس پوشیده نیست.

بیشتر بحث شده است