Posts by مسعود خمسهپور
بررسی برخی آراء و گفتارهای نورعلی برومند از منظر دیدگاههای اتنوموزیکولوژی (۴)
به نظر می رسد دلایل استفاده از موسیقی توسط گروه اجتماعی یادشده و هدف آنها از کاربرد موسیقی شامل این موارد بود: از یکسو، کارکردهای ی همچون تقویت و همبستگی گروه ی (و نه اجتماعی)، اعتبارده ی به گروه «خودی»ها، بازتاب دهندۀ الگوها یا ارزشهای گروه و طبقۀ خودشان، نماد هویت افرادِ گروه و جایگاه آنها نسبت به هم، تقویت کنندۀ خصوصیات و جهت گیریهای غالب گروه؛ و از سوی ی دیگر وسیله ای نه چندان ضروری برای همراه ی رویدادهای اجتماعی و نداشتن نقشی اساسی در زندگی انسانهای جامعه (نتل ۱۳۸۲: ۳۵-۳۹ و نک. مریام ۱۳۸۱).
بررسی برخی آراء و گفتارهای نورعلی برومند از منظر دیدگاههای اتنوموزیکولوژی (۳)
۵) مجلس (اجرای خصوصی موسیقی) در برابر کنسرت (اجرای عمومی موسیقی): نتل (۱۳۸۴: ۲۴) ویژگیهای مجلس را این طور شرح می دهد: «برومند به من گفته بود که مجلس جایی است که موسیقی در اصیل ترین شکل آن شنیده می شود، اما خصوصی بودنْ ویژگی اصلی این محیط بود و حضور شخصی غریبه در این محیط به سختی تحمل می شد».
بررسی برخی آراء و گفتارهای نورعلی برومند از منظر دیدگاههای اتنوموزیکولوژی (۲)
به عنوان سومین رویکرد، نتل به منظورِ مردم نگاریای دقیق در تحقیقات میدانی، «ایدهی پژوهش مشترک» توسط فرد درونی و بیرونی را ارائه کرده و هم چنین، کاربرد همزمانِ جنبه هایی از روشِ مبتنی بر مردم شناسی و روشی که مستقیماً موسیقایی است را توصیه می کند (۱۳۸۱ب: ۱۶۳؛ ۱۳۸۴: ۲۰). بنا به نظر وی هر دو دیدگاهِ امیک و اتیک معتبر هستند، اما دیدگاه امیک نسبت به اتیک مقدّم و مهم تر است و دیدگاه اتیک مکمّلِ امیک به شمار می آید (۱۳۸۳: ۱۵۷). رویکرد اخیر در ارتباطی متوازن با جملاتِ ادامۀ مکالمۀ نتل و برومند قرار دارد و مرهونِ پاسخ هوشمندانۀ نتل به برومند و تحلیل دانشورانه اش از گفتگویِ آنها است (نک. همان: ۱۵۳ و ۱۵۸).
بررسی برخی آراء و گفتارهای نورعلی برومند از منظر دیدگاههای اتنوموزیکولوژی (۱)
گفتهها و اظهار نظرهای بیانشده توسط مطّلعین و موسیقیدانان هر فرهنگ موسیقایی حامل بینشها و نکات حائز اهمیتی هستند که بررسی و تحلیل محتوای آنان و مطابقتشان با نمونههای مشابه و مرتبط نتایجی مفید حاصل میآورد. مثال بارزِ مطلب اخیر جمله ای از زندهیاد نورعلی برومند است که بر برونو نتل تأثیرگذار بود، به طوری که آن را عنوان یکی از مقاله هایش قرار داد (نک. برونو نتل ۱۳۸۱ب). در این نوشتار نیز سعی شده مانند شیوۀ نتل در مقالۀ مذکور، با تدقیق و تعمّق بر این جمله و دیگر اظهاراتِ برومند، بر اساس دیدگاههای مختلفِ اتنوموزیکولوژی در چهار قسمت و از چهار منظرِ مختلف نسبت به این آراء و گفتارها بحث و بررسی انجام شود. نقش تاثیرگذار و سازندۀ زندهیاد نورعلی برومند بر حیات دیروز و امروز موسیقی کلاسیک ایرانی شایان توجه بوده و قابل انکار و چشمپوشی نیست و نیّت اصلی این بررسی صرفاً جستجو و دستیابی به گوشهای از بینشها و نگرشهای حاضر و جاری در گسترۀ موسیقی ایران است و ارزیابی یا انتقاد از مطالب نقل شده و مورد اشاره مقصود نیست.
بررسیِ مقاله «مُدلی جدید برای اتنوموزیکولوژی» (۳)
او آنچه رایس به عنوان مدل مریام نمایش داده را «استخوانهای لختِ این مدل» تعبیر می کند. در اینباره اِلِن کاسکف (۱۳۸۵: ۱۶۵) بیان می کند: «نوعی فُلکلُر درباره سادگی فریبنده [… مدل مریام] رشد کرده که احتمالاً روابط پیچیده ترِ میان انسان، موسیقی و فرهنگ را که شاید مورد نظر مریام بوده از نظر پنهان کرده است». در این راستا او براساس بررسی دقیقترِ توضیحاتِ مریام ساختار و شکل پیچیده تری از مدل مریام را نشان میدهد (نک. همان: ۱۷۰). در واکنش به نظر دیگر رایس، سیگر دلیل رویکردهای متنوع شاگردان مریام در پژوهشهای انسان شناختی موسیقی که منجر به گزارش نتایج مختلف شده را نه محدود بودن آنها، بلکه به خاطر مبتنی بودن «مباحثات و کار»ِ آنها بر آثار اندیشمندانی مانند مارکس، وبر، دورکهایم و زیمل می داند.
بررسیِ مقاله «مُدلی جدید برای اتنوموزیکولوژی» (۲)
در نظر رایس (۱۳۸۴: ۱۳۱)، مدلدهی نیازمند پرسش دو سؤال است: «چه کار داریم میکنیم؟» و «چه کار باید بکنیم؟». این دو سؤال در ارتباط با دو نوع مدل سازی هستند که «گیرتز» میان آنها تمایز قائل شده است (هاروود ۱۳۸۵: ۱۷۴). نوع اول در ارتباط با سؤالی توصیفی و نوع دوم در پیوند با سؤالی تجویزی است و به ترتیب، اینطور نشان داده می شوند: «مدلِ» و «مدل برای». به عقیدهی رایس (۱۳۸۴: ۱۳۱)، مؤثر بودن نوع اول به میزان «گسترهی شمول»ِ آن بر کارهای پیشین، و در نوع دوم به «”الزام اخلاقی” که برای کنش آینده فراهم میآورد» بستگی دارد.
بررسیِ مقاله «مُدلی جدید برای اتنوموزیکولوژی» (۱)
موضوع مقاله ای که مورد بررسی قرار گرفته است، ارائه مدلی دیگر برای رشته اتنوموزیکولوژی است و مؤلف در آن با ارجاع به آثار این رشته در مورد لزوم مدلها، ویژگیها و مزایای آنها بحث کرده است. تیموتی رایس، پیش از تشریحِ مدل تازه، به بررسی اندیشه و عملِ اتنوموزیکولوژیِ معاصر خود پرداخته و مؤثرترین و پرنفوذ ترین مدل موجود (مدل مریام) را از لحاظ اجزا و نوع ارتباط میان آنها در پژوهش و تحلیل واکاوی کرده است. او، به قصد برطرف کردن مشکلات در تحقیقات این رشته، مدلی تازه ارائه میدهد و به توضیح بخشهای آن، رابطه بخشها با مقولات این رشته و سطوح تحلیلی مدل پرداخته است و کارآیی آن را در یک نمونه تحقیق انجام شده شرح می دهد.
روشهای آوانگاری فُنمیک و فُنتیک (۳)
در ارتباط با مطلب اخیر، لازم است به موضوعی که تا حدودی دارای اشتراک با آن است پرداختهشود. انتخاب روشِ آوانگاری فنمیک و فنتیک به اینکه آوانگارْ خودیِ آن فرهنگ باشد یا نباشد وابستگی قطعی ندارد، بلکه به مقصود و نوع ارتباطِ آوانگار با آن موسیقی مرتبط است. آوانگاریهای فنتیکِ بلابارتوک، نمونهی تلاشِ یک فردِ خودیِ فرهنگی در جهت رسیدن به توصیفی کامل از موسیقیاش به منظور حفظِ هرآنچه از آن موسیقی میشنید بود (نتل ۱۳۹۲: ۱۵۴)، یا به عنوان مثال دیگر، از آوانگاریهای محمدتقی مسعودیه از گونههای موسیقی کلاسیک ایرانی در کتابش با عنوانِ مبانی اتنوموزیکولوژی می توان نام برد. از طرف دیگر، نتل(۱۳۶۵: ۸۷) آوانگاریهای جرج هرتسگ را یکی از بهترین آوانگاریهای فنمیک معرفی میکند.
روشهای آوانگاری فُنمیک و فُنتیک (۲)
مانتل هود (Hood 1971: 59) در شرح روشی که از استادش فراگرفته است توضیح میدهد که برای آوانگاریِ موسیقی، مرحله به مرحله، از طرح فنمیکِ کلی به جزییاتِ فنتیک پیش میرود. میزانِ اعتبارِ تعبیری که او از این مراحل به «فنمیک» و «فنتیک» کرده است از طریق مقایسهی آن با توضیحاتِ پیشین و موارد تکمیلی پیشِ روی بررسی خواهد شد.
روشهای آوانگاری فُنمیک و فُنتیک (۱)
یک قومموسیقیشناس احتمال دارد به منظور مطالعهی موسیقی تصمیم به ضبط نمونههای صوتی و سپس آوانگاری آنها بگیرد. او با خصوصیات ِآن موسیقی آشنا نیست و در مشاهده و تجربهاندوزی از فرهنگِ موسیقاییِ مورد مطالعهاش ممکن است با پدیدههای موسیقایای مواجه شود که نسبت به عادات قبلی و پیشینهی فکری و تجربهی موسیقایی او غریب و مهجور باشند. به باورِ نتل (۱۳۹۲: ۱۵۳) اصلیترین مسأله در تاریخ آوانگاری «تعادل میان دقت و سادگی» است.