Posts by محمد حسینی باغسنگانی
نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» (۵)
ریشهٔ اصلی بسیاری از این شایعات، بهخصوص در محافل روشنفکری، خاطرات دکتر قاسم غنی است. غنی، که خود نیز یکی از عاشقان مریم فیروز بود و از او جواب رد شنیده بود، در خاطراتش به این آشنایی کوتاه رهی و مریم اشاره میکند.
نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» (۴)
یکی از قویترین مستندات در ردّ شایعهٔ عشق رهی و مریم، شرح خود رهی معیری دربارهی انگیزه سرودن ترانه ماندگار «کاروان» (همهشب نالم چون نی) است که غالباً به فراق مریم منتسب میشود.
نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» (۸)
مختصری به گذشته باز گردم، از آنجایی که خانم فیروز جنون شهرت و مطرح شدن را داشت حتی در سن ۸۷ سالگی که بعد قریب به ۷۰ سال دوری از وطن و اینکه بازگشت ایشان برای هیچ کسی مهم نبود نسل فعلی اساساً با ایشان هیچ گونه آشنایی نداشت و با وجودی که در وطن هم حدود یک سال در محبس حکومت فعلی آب خنک میل کرده بود… عجبا که به محض خروج از حبس چندین و چند خبرنگار و عکاس که اصطلاحاً به خبرگزاری زرد معروفند را با پرداخت مبالغی زیاد به منزلش دعوت کرد و هیاهوی فعلی را راه انداخت… صحبت از آشنایی و در نتیجه آن منجر به عشقی سوزان که با آقای رهی معیری داشت را مطرح کرد.
نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» (۳)
نقد این روایت بر اساس مستندات موجود، عمدتاً بر عدم وجود شواهد مستقیم از خود رهی معیری، تکذیبهای مکرر خانوادگی و ارائه سوابق تاریخی متناقض با ادعاهای مروّجان استوار است.
محمدرضا شجریان؛ پژواک جهانی ما (۶)
بازتاب جهانی در رسانهها و افکار عمومی محمدرضا شجریان تنها یک هنرمند ایرانی نبود؛ او به چهرهای جهانی بدل شد. رسانههای معتبر بینالمللی در وصف او عباراتی بهکار بردند که کمتر نصیب هنرمندی غیرغربی شده است. رسانههای غربی بیبیسی در گزارش ویژهای او را «خواننده افسانهای ایران» نامید؛ لقبی که نشاندهندهٔ جایگاه اسطورهای او در […]
نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» (۲)
روایت «عشق رهی و مریم» اغلب بر اساس نقل قولهای دست دوم، بهویژه خاطرات دیگران، شکل گرفته است. مروّجان این داستان را میتوان در سه دستهٔ اصلی طبقهبندی کرد که هرکدام با انگیزهای متفاوت به افسانهسازی دامن زدهاند.
محمدرضا شجریان؛ پژواک جهانی ما (۵)
یکی از مفاهیم کلیدی در کار شجریان، «موسیقی خوشنویسانه» بود: ترکیب نگاه تصویری خوشنویسی با ساختار شنیداری آواز. او در اجراهایی چون «بیداد» و «دود عود» نشان داد که چگونه میتوان کلمات را همچون حروف، و حروف را همچون نغمهها نوشت و خواند. این تلفیق، آواز او را از سطح صرفاً موسیقایی فراتر برد و به قلمروی زیباییشناسی چندرسانهای رساند.
نقد علمی- روایی افسانهٔ «عشق رهی معیری و مریم فیروز» (۱)
روایت مشهور «عشق رهی معیری و مریم فیروز» در سالهای اخیر در رسانهها و فضای مجازی بهصورت گسترده بازتولید شده و در افکار عمومی با چهرهای رمانتیک، تراژیک و افسانهگون تثبیت گشته است. این در حالی است که بررسی اسناد، خاطرات معتبر، گفتوگوهای ضبطشدهٔ رهی معیری، گزارشهای خانوادگی و نوشتههای پژوهشگران ادبی نشان میدهد این روایت چیزی بیش از یک داستان بهظاهر شیرین، اما از نظر تاریخی نادرست و از لحاظ ادبی بیپایه نیست. این مقاله با تکیه بر منابع معتبر، افسانهٔ مذکور را در ابعاد تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ادبی بازخوانی و نقد میکند و نشان میدهد که چگونه یک آشنایی کوتاه و گذرا به «قصهٔ عاشقانهٔ یک قرن» تبدیل شده است. وظیفهٔ این پژوهش، بازسازی حقیقت پشت روایتها و تفکیک تاریخ از داستان است تا چهرهٔ واقعی یکی از بزرگترین شاعران معاصر ایران، محمدحسن «بیوک» معیری (رهی)، از گزند تحریف و شایعات مصون بماند.
حنانه جوینده آنات ایرانی شاعرانه… (۳)
حیات بینالمللی و میراث اجرایی حنانه موفقیتهای زودهنگام حنانه در ایران، مسیر تحصیل بینالمللی را برایش باز کرد. او پس از اجرای آثارش با ارکستر سمفونیک در جشن هزاره بوعلی سینا در سال ۱۳۳۲، مورد توجه شرقشناسان قرار گرفت. سفیر وقت ایتالیا بورس هنری آن کشور را به او اعطا کرد. حنانه در سال ۱۳۳۳ […]
محمدرضا شجریان؛ پژواک جهانی ما (۴)
در هند و پاکستان، جایی که سنت موسیقی ردیفی شباهتهایی با موسیقی ایرانی دارد، او بهعنوان «برادر روحی» استادان قوالی و کلاسیک شناخته شد. در دهلی، روزنامه “Hindustan Times” نوشت: «شجریان همان کاری را برای ایران کرد که راوی شانکار برای هند: معرفی موسیقی ملی به جهان.» هر چند راوی شانکار خود از ارادتمندان شجریان بود.

