Posts by پوریا رمضانیان
بیانیه دبیر هفتمین دوره جشنواره نوشتار ها و وبسایت های موسیقی
هفتمین جشنوارهی رقابتیِ سایتها و نوشتارهای موسیقی با تأخیری یکساله، و با تجدیدِ نظر در ساختار و اساسِ جشنواره، سرانجام، جمعه ۲۴ اسفندماه ۱۳۹۷ اختتامیهی خود را پشتِسر گذراند. ازایندوره برمبنای اساسنامهی نو-دیوانِ جشنواره هیأتِ محترم اُمنا، بهنمایندگیِ پژوهشگرِ ارجمند، آروین صداقتکیش مستقیماً هیأتِ داوران و دبیر هر دوره را انتخاب میکنند. امید است برمبنای این اساسنامه، جشنواره شاکلهی مشخصتر و منسجمتری بهخود بگیرد.
تریوی زهی، اثرِ یِفیم گالیشُف (۲)
تریوِ فوق در سالِ ۱۹۱۴ یعنی هفت سال پیش از آغازِ نخستینِ اثرِ دودِکافُنیکِ شوِنبرگ انتشار مییابد. این تریو گرداگردِ الگوهای متقارن میان حرکتهای ریتم نظم دادهشدهاست و آهنگساز گاهی اجازه میدهد تا «تکرارهای ایستای یک نُت»، «گذرِ یک نُت از یک ساز به سازِ دیگر»، و «دوبلهکردنِ در اکتاو» در این الگوها نمود بیابند. پِیس میگوید: “دستههای دوازده-تُنی با شمارگان یک تا دوازده در دستخطِ خودِ آهنگساز نیز موجود است.” در هر بخش کلِ هر دوازده نُت استفاده میشوند، اما نه در نظمی ثابت و ازپیشتعیینشده. هر موومان براساسِ علامتهای دینامیکی (= شدتوری) نامگذاری شدهاست: (۱. مِتزو- فورته، ۲. فورتیسّیمو، ۳. پیانو، ۴. پیانیسّیمو، ۵. آداجّو [انتخابِ شدتوری در این موومانِ پنجم بر عهدهی نوازندگان است])، که به نظرِ من، او با این کار الگوها را به دینامیک نیز تعمیم میدهد.
تریوی زهی، اثرِ یِفیم گالیشُف (۱)
اثرِ فوق میتواند یکی از جنجالبرانگیزترین آثارِ قرنِ بیستم به شمار بیاید، اگر و فقط اگر، آرنُلد شوِنبِرگ، تا پیش از جولای سالِ ۲۱ آن را بهنحوی شنیده باشد، یا نُتِ آن را دریافت کرده باشد یا حتی از یک دوست چیزی از اثر دانسته باشد؛ شاید دراینصورت دیگر نتوان از شوِنبرگ بهعنوانِ مبدعِ بلامنازعِ نظامِ دوازده-تُنی یاد کرد.
تأملّی پیرامونِ موقعیتِ عقلانیِ موسیقی از طریقِ تبارشناسیِ دو مفهومِ بنیادین
این نوشته شأن تحلیلی و تفسیری خاصی ندارد و فعلاً فقط از یک تشابه بحث میکند. این تشابه بعداً دستمایهی یک تحلیل عمیق قرار خواهد گرفت و به شکل مقاله عرضه خواهد شد.
نگاهی به مفهومِ گروندگشتالت بهنزدِ شوِنبرگ
چنانچه بخواهیم خلاصهای از اندیشهی موسیقایی شوِنبرگ به دست بیاوریم باید در مفهومِ “Grundgestalt” (شکلِ بنیادین) غور کنیم. در اینجا چند پیشفرض بنیادین شوِنبرگ را – که نه صراحتاً در نوشتارش آمده، بلکه از آناکاوی و کالبدشکافی نوشتارش به دست میآید – بررسی میکنیم.