Posts by پوریا یوسفی کاخکی
سمفونی ۴ بروکنر: بلعیدن زندگی و دیسپپسیِ انسان گناهکار (۴)
نکتۀ جلبنظرکننده در مورد سمفونی چهار بروکنر و گسترۀ داینامیک کرکنندهاش این است که به رغم انتظار (که گمان میبری باید سازبندیای به ابعاد سمفونی ۶ گوستاف مالر داشته باشد!) اندازۀ ارکسترش در حدود ارکستراسیونهای بتهوون است در نیمسدۀ گذشته. بروکنری که بدینلحاظ سنتگرا و همزمان اما متجدّد میتوانش خواند. یکی از جلوههای نوگرایی بروکنر، صرفنظر از برجستهکردن نقش بادیبرنجیها و برکشیدن آنها از همراهیکنندهای گاهبهگاه به شخصیتهای اصلی قطعه، نوشتن اکسپوزیسیونهای مفصل و چندقسمتی است.
سمفونی ۴ بروکنر: بلعیدن زندگی و دیسپپسیِ انسان گناهکار (۳)
در پایان موومان دوم، آندانته، کوبش تیمپانی در سکوت و سیاهی، تداعیگر وضعی خوابآلود و صدای تیکتاک ساعت است. کلّ حدود بیستدقیقۀ پویه را که مرور میکنیم، پیتزیکاتوی زهیها را که همارزند با همان فیگور پایانی تیمپانی، رودررویی یا مغازلهی صدای زیر و بمِ فلوت و هورن در خلوتیِ صدا، تمهای ظریف و لطیف و رقصگونه، میپنداریم قطعه به تکگویی درونیای در بستر خواب و در حالتی میان نَوم و یَقَظه ماننده شده که یادآور شیرینوتلخِ رخدادهای گذشتهاست. قطعهای موقّر و موافق که اندوه و امّیدی توامان در سینه دارد. جریانی مداوم و گاه منقطع که به زندگی مانسته و در خاموشیِ خواب به پایان میرسد.
سمفونی ۴ بروکنر: بلعیدن زندگی و دیسپپسیِ انسان گناهکار (۲)
بنیانِ ساختمان بلند و پرشکوه سمفونی چهار بروکنر را میتوان دو ایدۀ اصلیای دانست که خطّ روایی و اندیشهگانی کل اثر را برمیسازند و تضادها و تناقضهای دیگر تمها و ایدهها پیرامون همین دو ایدۀ محوری، کلّیّتی چنان منسجم به قطعه میبخشند که با بارهابار گوشکردن به آن میتوان جزئیاتی ژرف در آن انکشاف و ادراک تازهای حاصل کرد.
سمفونی ۴ بروکنر: بلعیدن زندگی و دیسپپسیِ انسان گناهکار (۱)
سمفونی چهار آنتون بروکنر (Anton Bruckner) نمونهای انگشتنما و نمادین است از اینکه هیچ شاهکار هنری بزرگ و خودبسندهای، خاصّه در تمدّن موسیقی کلاسیک اروپا، تنها از آنِ خالقش نیست وُ نیست مگر همزمان با تجربه و گوشدادناش دومرتبه و هربار از نو زاده و زاینده شود. دعویای که بهگمانم بهطور تاریخی و بهشکلی آیرونیک بهوسیلهی حاشیههای پیرامون این قطعه تقویت میشود!

