Posts by پیمان شیرالی
دربارۀ سوناتهای دومنیکو اسکارلاتی برای گیتار (۲)
در تمام قرن نوزدهم، سوناتهای اسکارلاتی توجه آهنگسازانی مانند: کارل چرنی، هانسفون، بولو، یوهانس برامس، تا گرانادوس، در آغاز قرن بعد را به خود جلب کرد. این وظیفه الساندرو لونگو در سال ۱۹۱۰ بود که برای تحقق اولین نسخه کامل تلاش کند. سگویا نیز در رونویسی خود به آن اشاره میکند، حتی اگر اشتباهات اجتناب ناپذیری داشته باشد.
دربارۀ سوناتهای دومنیکو اسکارلاتی برای گیتار (۱)
سوناتهای دومنیکو اسکارلاتی آنقدر در کارنامه گیتاریستها رایج است، که به راحتی میتوان حدس زد که آنها در اصل برای این ساز نوشته شدهاند. در واقع، با وجود خروجی شگفت انگیز این آهنگساز اسکارلاتی هرگز برای گیتار، آهنگسازی نکرد. این کمی تعجب آور است با توجه به اینکه او بیشتر دوران بزرگسالی خود را در شبه جزیره ایبری گذراند، جایی که گیتار در آن زمان از محبوبیت قابل توجهی برخوردار بود.
تنظیمِ «والس گمشده شوپن» برای گیتار
والس گمشده شوپن پس از ۲۰۰ سال در موزه نیویورک کشف شد؛ این موسیقی ناشناخته در کتابخانه و موزه مورگان یافت شد که تاریخ آن را بین سالهای ۱۸۳۰ و ۱۸۳۵ نشان می دهد. برخلاف والسهای منتشر شده شوپن، این یک مینیاتور تک صفحهای است.
شناخت و درک تکنیک در نوازندگی (۲)
موسیقی عمل آواز و رقص است. این تعریف به ظاهر تعریف ساده ایست اما چیزی که در آن دیده نمیشود نمایش خبرگی و چیرگی تکنیک نوازندهاست. اساسا تکنیک در نوازندگی یعنی کنترل. کنترل طنین، صدا، ریتم و سرعت، لگاتو و استاکاتو، دینامیسم و وسعت( رجیستر صدا)، جمله بندی و آرتیکوالسیون. گاهی مشکلات تکنیکی سبب میشوند تا درک و دریافت شخص از موسیقی و جمله بندی آن، گنگ و مبهم شود. اما وقتی فرد به تکامل تکنیکی برسد، تازه در آن زمان، صحیح نواختن گیتار را فرا میگیرد. اما واضح و مبرهن است که کسی گیتاریست به دنیا نمیآید. یک گیتاریست باید بسیار تلاش کند؛ مثل یک بنا که برای تکمیل یک خانه، قدم به قدم و آهسته، با صبر و حوصله کوشش میکند. به هر روی رسیدن به تکنیک خوب، هیچگاه پایان راه نیست بلکه تکنیک وسیله ایست برای رسیدن به هدف نهایی.
شناخت و درک تکنیک در نوازندگی (۱)
تمرینهای نوازندگی اصولاً اعمالی هستند که از ذهن شروع میشوند. این بدان معناست که تمرینها باید با تفکر انجام شوند. تمرین های روزانهی ماشینی و بدون فکر، نه تنها فایدهای ندارند بلکه روند عقیم و اشتباهی در فراگیری موسیقی هستند. نوازنده های بزرگ به طور دائم بر روی مشکلات تکنیکی تمرکز کرده و به مرور و با حوصله آنها را حل میکنند. البته فراموش نکنید که سرعت تمرین باید آنقدر پایین آورده شود تا گوش شخص، صدادهی مطلوب را نیز تشخیص بدهد.
شوپن برای گیتار
بنظر من بعضی از قطعات فردریک شوپن میتوانستند برای گیتار ساخته شوند؛ صدای برخی از آثار آنقدر به شخصیت گیتار نزدیک است که گویی گیتاریست را به سوی خود فرا میخواند تا آن را بنوازد! بررسی دقیق در این آثار منبع غنی و شگفت انگیزی را برای گیتاریست نشان می دهد. البته این اولین تلاش برای تنظیم این قطعات نیست. بسیاری از گیتاریستها در طول سال ها نسخههایی از این قطعات را تولید کردهاند. امیدوارم که این تنظیمها از آثار شناخته شده آهنگساز، به همان اندازه که برای من در هنگام تفسیرشان لذت بخش بوده است، شنونده را هم هنگام شنیدنش همراه کند و از زیبایی های موسیقی شوپن کم نکند. در ادامه نوشتهای به قلم پیرو ویتی (Piero Viti) را درباره تنظیم آثار شوپن برای گیتار که در کتاب «قطعات منتخب از فردریک شوپن برای تکنوازی گیتار کلاسیک توسط ریچاردیتس» (Frédéric Choin Selected Pieces Transcribed for Classical Guitar Solo by Richard Yates) میخوانید. (پیمان شیرالی)
میراث روجرو کییِزا
سال ها بود که میخواستم درباره «روجرو کییِزا» (Ruggero Chiesa) و شناخت میراث او، مقاله ای بنویسم؛ اما به قدری دامنهٔ کارها و خلاقیتاش بر من و کسانی که مکتب او را در پیش گرفته اند تاثیر گذار بوده است که برایم بسیار مشکل است که نوشتن را از کجا باید آغاز کنم. من بیش از ۳۵۰ اثر از او را مطالعه و اجرا کرده ام و امروز آموختهها و نگاهم را به او مدیون هستم. میتوان گفت این مقاله هم برای هنرجویان و محققان این ساز، آشنایی و شناخت روجرو کییزا به همراه میراث وی بوده است و هم اینکه پیشنهاد کنم از این محقق، معتبرترین نسخه های آهنگسازان بزرگی چون جولیانی، سور، آگوادو، تارگا، پاگانینی و بزرگان دیگر را دنبال کنند، چراکه: «باور کنید یا نه، هر آنچه که او ویرایش کرده باشد، در نهایت تبدیل به یک شاهکار شدهاست.»
میراث منگوری (۳)
وقتی «ریچارد ریکو استوور» در سن ۷۳ سالگی (۳ فوریه) بر اثر سرطان در ایالت واشنگتن (ایالت متحده آمریکا) درگذشت، گیتار کلاسیک جهان چهره مهم دیگری را از دست داد. ریکو، مشهورترین فردی است که تمام زندگی خود را وقف مطالعه و ترویج زندگی و آثار آهنگساز و گیتاریست پاراگوئه ایی، «آگوستین باریوس» کرده بود. او نه تنها زندگی نامه ی قطعی، «شش پرتوی نقره ای ماه»، (زندگی و بارهای آگوستین باریوس منگوره) را نوشت، همچنین بیش از هر شخص دیگری مسئولیت پخش گسترده موسیقی باریوس را برای گیتاریست ها به عهده داشت.
میراث منگوری (۲)
از سال ۱۹۱۰ تا سال ۱۹۳۱ «باریوس» فعالیت های خود را محدود به کشورهای «آرژانتین»،«اروگوئه» و«برزیل»کرد؛ حتی یک تور گسترده از رودخانه آمازون برگزار کرد. او بعد از کامل کردن تور آمریکای جنوبی خود با کنسرت ها در «فرنچ گایانا»، «ونزوئلا» و «کلمبیا»، در آمریکای مرکزی طوفان به پا کرد. در اوج کارش، در «سن خوزه» کاستاریکا، «باریوس» ۱۵ کنسرت با برنامه های مختلف در ۳۱ روز اجرا کرد.
میراث منگوری (۱)
«آگوستین پیو باریوس»، در منطقه «میشونز» واقع در پاراگوئه جنوبی در ۵ ماه می سال ۱۸۸۵ به دنیا آمد و در ۷ آگوست در«سان سالوادور»، پایتختِ السالوادور، از دنیا رفت. برای بسیاری «باریوس» بهترین گیتاریست و آهنگساز در تمام دوران بود؛ یک مسافر دائم تا اواخر عمرش.