گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

پیمان سلطانی

Posts by پیمان سلطانی

زنِ آرمانیِ من

اگر نگاه مان را از زاویه ی تنگ مُد به زن فراتر بریم که دیگر موضوعی دستمالی شده از سوی خاص و عام است و مشخصا دیدمان را متمرکز کنیم بر مطالبات انسانی زن و حضور تمام نمای اش در صحنه ی اجتماع و عدالت مدنی و مساله ی زن را به عنوان پدیده ای آکنده از ارگانیسم پر جنب و جوش جامعه، نه فقط به عنوان نرم تنی که زنیت محافل است ببینیم، آن وقت موضوع آزادی انسان و عدالت اجتماعی مطرح می شود و اینجا باید به شخصیت زن در این مقام انسانی صحه گذاشت. چرا که بدون نمایان ساختن اندام اش نمود یافته است. در چنین شرایطی دیگر زن حتی در مقوله ی هنر نیز به عنوان مادینه ای با خواص جسمانی اش دیده نخواهد شد.

همگون و ناهمگون (۴)

تفاوت شیوه نقش‌خوانی نقش‌خوانان نسبت به نسل قبل تنها در لحن و بیان حسی است و در سایر زمینه‌ها نقش‌خوانی بدون هیچ کم و کاست و هیچ دخل و تصرف، عیناً مانند نسلهای قبل خوانده و گفته می‌شود. بخشهای غنایی نقش‌خوانی که بسیار محدود، گه‌گاه و اتفاقی است، به حافظه موسیقایی، دانش آوازخوانی، سونوریته، توانایی حنجره و مهارت خواندن بستگی دارد که کاملاً سلیقه‌ای و شهودی است و گاه چندان ادامه می‌یابد و به درازا می‌کشد که به خارج از موضوع نقش‌خوانی می‌کشد. این بخش از موسیقی قالیباف‌خانه‌ای به دلیل عدم تکرار و حسی بودنِ بیش از حد در حافظه‌ها باقی نمی‌ماند و غیرقابل انتقال است.

همگون و ناهمگون (۳)

حسی‌ترین نقش‌خوانها، دختران و پسرانی هستند که به سن بلوغ رسیده‌اند و به آغاز یک زندگی مجدد می‌اندیشند. اوستاهای نقش‌خوان (صاحبان کارگاه) گاه برای پرداختن به دیگر کارهای خود ـ شخم‌زنی یا چراندن ـ کارگاه را ترک می‌کنند و کار (نقش‌خوانی) را به یکی از بافندگان می‌سپارند.

همگون و ناهمگون (۲)

امروزه بسیاری از قالیبافان خبره و نقش‌خوانان توانمند که بخش قابل توجهی از آنان زن هستند، از کار قالی کناره گرفته‌اند و بر این باورند که به لحاظ روانی دیگر طاقت زور و ستم «یاسایی»ها را ندارند. قالیبافی برخلاف گذشته که کار بسیار پستی بوده، امروزه به یک کار لوکس بدل شده است.

همگون و ناهمگون (۱)

متن حاضر پژوهشی است درباره موسیقی خانه‌های قالیبافی ایران که در آن به شهر کرمان، به سبب پیشینه و اعتبار بیشتری که در این بخش در میان همه شهرهای ایران داشته است و نیز به‌عنوان مرکز ثقل و قلب قالیباقی ایران توجه ویژه‌ای شده است.

هنر پدیده ای انضمامی (۲)

آثار هنری زمانی که خلق می شود، به عنوان بخشی از نشانه ها در عالم هستی ترجمه می گردد. پس به دور مدلول خود حلقه زده و خود را به آن و مدلول را به خود منحصر می کنند. لذا اگر مدلول امری آشکار و بدیهی ست، پس اثر می تواند به موضوع بدل شود و اگر هم اثر غایی باشد، نتیجتا جستجو برای کشف آن به عنوان ناشناخته ای از هستی ضرورت می یابد.

بعد از جنسیت

گرچه نظریه ی افراد به جنسیت ها کاملا شخصی و خصوصی است، این آگاهی که زنان و مردان به عنوان دو جنس متفاوت از ساختار بشری اند و هر یک نیز دارای قابلیت های استثنایی و منحصر به فردی هستند، سبب می شود که ما نتوانیم آسان به زنانگی و مردانگی خود پی ببریم. چرا که تمامی موقعیت های پیرامون مان و هستی و جوهر وجودی تک تک مان دارای یک ساختار و شاکله ی معنایی و ماهوی است.

هنر پدیده ای انضمامی (۱)

طی سال های گذشته، تغییرات بسیاری در تصورات ما از صدا و در ادامه از اثر موسیقایی به وجود آمده است. بنیه ی یک اثر موسیقایی وابسته به صداست و ریشه ی این صدا در دامان اجتماع و تحولات جاری در آن شکل می یابد. ثمره ی این تلاقی و رویارویی این که امروز میان هنرمند و اجتماع، هنرمند و دولت، هنرمند و مردم هیچ رابطه ی آرام و صلح آمیزی وجود ندارد. عدم این همبستگی ها منجر به خشونت و ظهور صداهای ناخوشایند شده است.

بیانِ جنسیت در موسیقی

در مورد تولید یا خلق اثری موسیقایی با روحیات و خصوصیات زنانه چه نشانه هایی می تواند مخاطب را از بحران و سردرگمی در این باره که زنانگی در اثر هنری صرفا یک داده ی محض نیست، برهاند. آیا در این مورد می توان به فهم “شهودی” اتکا کرد؟ آیا می توان با متغیرها و توهم متغیرهای معنایی و عوامل ناشی از هویت “بیان زنانه” کنار آمد؟ به این معنا که روابط درونی و بیرونی مقوله ی زنانگیِ موسیقایی را کاوید؟

سخنرانی سلطانی در نقد نغمه

مطلبی که پیش رو دارید، متن سخنرانی پیمان سلطانی در جلسه نقد نغمه، ویژه آلبوم سیمرغ به آهنگسازی حمید متبسم و آواز همایون شجریان است.

بیشتر بحث شده است