گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

هادی سپهری

متولد ۱۳۵۶ تهران
فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشگاه هنرهای زیبا اتنوموزیکولوگ و نوازنده تار، سه تار، دیوان، دف و تنبک

Posts by هادی سپهری

سالِ سیاه، چنگ، دولاچنگ

اکنون یکم فروردین ماه ۱۴۰۲ است و یک سال شمسی برای همه با مشکلات فراوان گذشت، برای اهالی موسیقی هم چنین بود و من به صورت خلاصه به آن رویدادهای تلخ می پردازم. ناگفته پیداست که حداقل در ۱۲۰ روز از سال اجرای کنسرت امکان پذیر نیست. موانع مجوز اجرای زنده و ضبط شده همچنان برقرار بوده و چه بسا بندهایی به ممنوعیت ها و باید و نبایدها اضافه شده است. در حوزه آموزش موسیقی مشکلات عدیده ای همچنان دامنگیر آموزشگاه ها است از جمله: عدم هماهنگی در ادارات دارایی و دریافت مالیات های گزاف و عدم برخورداری از معافیت های قانونی، عوارض هنگفت شهرداری، اجاره بهای سنگین ملکی و کم شدن هنرجو به دلیل گرانی بیش از حد آلات موسیقی که باعث حذف بخشی از جامعه که دیگر توان خرید ساز برای خود یا فرزندان‌شان را ندارند، در ضمن اساساً هنر و موسیقی هرگز در اولویت نبوده و نیست، و این موضوع با توجه به عدم رفع نیازهای اساسی مردم برای زندگی، قابل درک است.

آیا می‌توان به روشی برای نامگذاری آکوردهایی با فواصل موسیقی ایرانی دست یافت؟ (۴)

منظور از راحتی دم دست بودن، کمتر پیچیده بودن و آسانی همراهی با تصنیف و ترانه‌ها است. مسلماً جهت ساخت قطعاتی با بافت هارمونیک غنی‌تر یا کنترپوانتیک و دیگر انواع تکنیک‌های چندصدایی نویسی از حالات پیچیده‌تر آکوردها به همراه آکوردهایی با فواصل دیگر (کوارتال و امثالهم) استفاده کرد. به نظر من آکوردهای شماره‌ی ۱ و شماره‌ی ۲ و ۹ بیشترین کاربرد را در همراهی‌ها می‌توانند باشند. پیشنهاد من جهت مختصر نویسی آکوردها چنین است: آکورد شماره‌ی یک نام «رُهاب» با نشان اختصاری «R»، و آکورد شماره‌ی دو نام «چهارگاه» می‌دهم با نشان اختصاری «H»، آکورد شماره‌ی نهم نام «شهناز» می‌دهم با نشان اختصاری «S».

آیا می‌توان به روشی برای نامگذاری آکوردهایی با فواصل موسیقی ایرانی دست یافت؟ (۳)

در نگاهی دیگر مُد می تواند در بستر صوتی ای شامل یک اکتاو، دو یا چند اکتاو با فواصلی متفاوت در هر اکتاو شکل بگیرد (گولیانیتسکایا ۱۳۹۹: ۵۳-۹۴، کوهوئوتک ۱۴۰۰: ۷۹، پرسی کتی ۱۳۹۱: ۶۴-۶۵) به عنوان نمونه در تصویر ۴ بستر صوتی مُد شور سل دارای بستر صوتی سه اکتاوی آمده است، علامت های داخل پرانتز در زیر صداها به معنی تغییرات آنها در حالات بالارونده یا پائین رونده ی ملودی (مرتبط به سیر ملودی) یا به عنوان متغیر تزئینی است (چاشنی). اما در نگاهی دیگر مدها در گستره ی یک اکتاو شکل می گیرند (تصویر ۵).

آیا می‌توان به روشی برای نامگذاری آکوردهایی با فواصل موسیقی ایرانی دست یافت؟ (۲)

چنانکه پیداست در خط اول آکوردهای اصلی سه صدایی در موسیقی غربی با نام آنها یا مترادف آنها با علامت مساوی مشخص شده اند. در اینجا ما دو راه برای نام گذاری آکوردها داریم. اول: مانند روش نام گذاری آکوردهای موسیقی غربی یعنی توجه به فاصله ی سوم آکورد و یا پنجم آکورد؛ دوم: با توجه به فضای مدالی که آکورد از آن بیرون کشیده شده است نامی اختیار کنیم و مسلماً از نامی استفاده کنیم که بسامد استفاده از آن نام و فضای مدال بیش از دیگر نام ها باشد. در ادامه نگاهی به هر دو روش می اندازیم، به علاوه ی راه سومی که پیشنهاد من است:

آیا می‌توان به روشی برای نامگذاری آکوردهایی با فواصل موسیقی ایرانی دست یافت؟ (۱)

نامگذاری و تعیین علامت اختصاری برای آکوردها در هر سبک موسیقی امری لازم و مورد استفاده است (به عنوان نمونه بنگرید به خوشقدمی ۱۴۰۰ که در آن نامگذاری و علامات اختصاری آکوردها در سبک جَز را بیان کرده است). با بررسی منابعی که در زبان فارسی در مورد آکوردها و هارمونی موسیقی ایرانی‌اند، متوجه می‌شویم که با وجود ساخت آکوردهایی با فواصل موسیقی ایرانی و پیشنهاد روش‌هایی جهت هارمونیزه کردن موسیقی ایرانی تقریباً هیچ کدام آکوردها را نامگذاری نکرده‌اند (در این زمینه بنگرید به وزیری ۱۳۱۴)، در این میان یک استثناء کتاب هارمونی موسیقی ایرانی اثر فرهاد فخرالدینی است (فخرالدینی ۱۳۹۴: ۱۹-۲۰).

درباره باغلاما (۲)

نویسنده ادامه می دهد: «در واقع ریشه اصلی این ساز و سه تار، دوتار، چگور و سازهای مشابه که در خاور میانه یافت می شود، همان تنبور است که به اشکال متفاوت و در اندازه های متغیر ظاهر می گردد. ارسلان کاوه دیوان نواز کردستان (ایران) در این‌باره چنین می‌گوید: «دیوان یک ساز سنتی و قدیمی است که بنا بر گذشته تاریخی آن، تکامل یافته تنبور است. تصویر ساز تنبور در بسیاری از نقش برجسته های باستانی ترکیه و همچنین در طاق بستان کرمانشاه دیده می شود که نشان دهنده قدمت این ساز است. دیوان، سازی است با دسته ای بلندتر از تنبور که به شکل های گوناگون در مناطق کردنشین ترکیه و میان ترکان و مناطقی از شمال عراق (هه ولیر) نواخته می شود. این ساز بیشتر در مناطق کرد و ترک نشین متداول است به عقیده من این ساز مخصوص ترک‌ها یا کردها نیست، این ساز متعلق به کسانی است که آن را به خوبی و شایستگی می نوازند».

درباره باغلاما (۱)

لغت باقلاما به معنی سنتی دیرینه است که نوعی رقابت و مسابقه شعری است. در این مسابقه که اغلب روزهای متوالی به طول می انجامیده است، عاشیق ها به مصاف هم رفته و داستان گویی می کردند. شخصی که شعرها و نغمه های بیشتری در حافظه داشته برنده اعلام می شده؛ این سنت در آذربایجان و ترکیه رواج داشته است.

ملاحظاتی درباره تار (۳)

تارهای مورد استفاده اساتید دوره قاجاریه بسیار سبک تر و کوچک تر بوده و دارای خرک کوتاه تر، سیم نازک، مضراب کوچک، کاسه ای تخت و دسته ای با عرض کوچکتر ـ به علت یک سیم کمتر ـ بوده است.

ملاحظاتی درباره تار (۲)

به ظن قریب به یقین، تار در قفقاز و نخجوان ـ که از سرزمین های آذربایجان بزرگ می باشند ـ سابقه طولانی تری داشته و احتمالاً از آنجا به ایران آورده شده است. دلایل موجود برای اثبات این قضیه به این شرح است:

ملاحظاتی درباره تار (۱)

تار در اصل، لفظی سانسکریت بوده (ستایشگر، ۱۳۷۴ : ج ۱ / ۲۱۸ ) و در آلات زهی به معنی سیم، زه و یا ابریشم می باشد (دهخدا،۱۳۷۰ : ج۱ / ۲۴۹). تار، سازی ایرانی دارای نشانه هایی از اصالت های فرهنگی و قومی از آلات ذوات الاوتار مقیدات است. از تار در فرهنگ ها و مآخذ قدیمی به عنوان سازی پنج سیمه نام برده شده که با زخمه نواخته می شود و بر کاسه آن پوست بره کشیده است. تار اساساً پنج سیمه بوده و متأخرین مانند درویش خان سیمی بر آن افزوده اند (ستایشگر، ۱۳۷۴ : ج ۱ / ۲۱۸ ).

بیشتر بحث شده است