Posts by سعید یعقوبیان
تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسهای آن با شعر حافظ (۴)
حال اگر بخواهیم این تقسیمبندی را با ادبیات موسیقی توضیح دهیم میتوانیم با اندکی مسامحه بگوییم از نظرگاه موسیقی، وزنهای خیزابی به مفاهیم میزانبندی و «وزن» نزدیکاند و وزنهای جویباری به ادوار ایقاعی. در یک دور ایقاعی، برخلاف ریتم موزون، یک فیگور ریتمیک با فاصلۀ زمانی ثابت (و معمولاً کوتاه) و با ضربان ثابت بهگوش نمیرسد و یک دور با بافتار ویژۀ خود روند پیچیدهتری را طی میکند. از سوی دیگر کاربرد دور ایقاعی نیز، هم بهواسطۀ ماهیت آن و هم در سنن موسیقایی که از آن بهره گرفته و میگیرند متفاوت است.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۵)
بهطور کلی، این فرضیه نیز مطرح است که انسان، لاشخور بوده یا بهطور دقیقتر، از لاشهها تغذیه میکرده است. موسیقی بلند و پرطنین انسانی، جانوران شکارچی را از ادامۀ خوردن شکارشان منصرف میکرده است. بهعبارت دیگر، انسان لزوماً شکار نمیکرده، بلکه به سراغ لاشۀ شکارهایی که توسط سایر حیوانات شکار شده بودند میرفته است. موسیقی از این طریق نیز به تأمین کالری مورد نیاز انسان کمک میکرده است.
تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسهای آن با شعر حافظ (۳)
درحقیقت وزن، حالتی از ریتم است که تناوب، ضربانها و تکرارها در آن، در شفافترین شکل ممکن هستند. بنابراین درک و تحلیل ذهنی ریتم در یک موسیقی با ریتم موزون، سادهتر، آسانتر و همهفهمتر است تا یک موسیقی با ریتمی بر اساس یک دور ایقاعیِ عموماً طولانی با یک بافتار زمانی، مانند این:
تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسهای آن با شعر حافظ (۲)
به تعبیر دیگر گویی خودِ موسیقی است که در شعر مولوی حضور دارد و در شعر حافظ تصویری از موسیقی؛ تصویری نقش بسته در کلمات. بهزعم نگارنده چنین برداشتی نیاز به تأمل و تدقیق دارد. اگر شعر مولوی پر موسیقیتر بهنظر میرسد شاید علت آن ساده بودن موسیقیاش فلذا سادهفهم بودنِ موسیقیاش و به تعبیر دیگر در رو بودن موسیقیاش باشد و باز شاید بتوان برای چنین فرضیهای دلایلی نیز یافت. از سوی دیگر اگر مدعی شویم که موسیقی در شعر حافظ عمیقتر و پیچیدهتر است، لازم است تا آبشخور آن را دقیقتر، و چه بهتر که در خودِ سپهرِ موسیقی، بجوییم. با این اوصاف واضح است که پیشفرضِ نوشتۀ حاضر این بوده که شعر از نوعی موسیقی بهرهمند است (۱) و در شعر کلاسیک فارسی، بهطور خاص، از وزن عروضی بهعنوان حلقۀ واصل شعر و موسیقی بهره میتوان گرفت.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۴)
موسیقی، در کنار هنر نقاشی، نیرویی بوده است برای یا در راستای به زانو درآوردن طبیعت؛ و هر دو (نقاشی و موسیقی) در بقای انسان نقش داشتهاند. آثار نقاشی فراوانی در غارهای کهن کشف شدهاند. این نقاشیها عمدتاً چه بودهاند؟ نقاشی حیوانات. انسانها، نقاشی حیوانات را ترسیم میکردند و از طریق مجسمسازی آنها یا با فروبردن نیزه در نقاشیها، گویا در واقعیت نیز آن حیوان را برای بقای خویش از پا درمیآوردند. به نظر میرسد که نوعی بازسازیِ واقعیت رخ داده باشد.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۳)
باز هم اگر به موضوع گوشتخواری بازگردیم، باید گفت نخستین شیپورها نیز از شاخ حیوانات ساخته شدهاند. در زبان انگلیسی، واژۀ «Horn» به معنای شیپور است، اما معنی اصلی این واژه همان «شاخ حیوانات» است. این همارزیِ واژگانی بسیار معنادار است؛ گویی از ابتدا، شاخ حیوان و شیپور، یک چیز واحد بودهاند.
تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسهای آن با شعر حافظ (۱)
در سپهر ادبیات کلاسیک ایران معمولاً شعر مولوی را موسیقاییترین شعر میدانند. بهنظر میرسد چنین پنداشتهایی، که گاه آمیخته با برخی نسبتدادنها و خرافات نیز هستند، نیاز به تدقیق دارد. از دریچۀ علم موسیقی، در شعر حافظ عنصر موسیقی غنیتر است و شعر مولوی نسبت به شعر حافظ به لحاظ ریتم در سطح سادهتری قرار دارد. نزدیک بودن نسبی وزنهای پرکاربرد حافظ به مفهوم دورهای ایقاعی و تکرار الگوهای وزنی کوتاه و ثابت در بیشتر سرودههای مولوی از مهمترین دلایل این گزاره هستند. همچنین بر اساس برخی شواهد، محیط موسیقایی حافظ، موسیقی رسمی و علمی ایران و محیط موسیقایی مولوی، موسیقی خانقاهی بوده که در هر حال بهرۀ محدودی از موسیقی کلاسیک دارد. در این مقاله تلاش شده تا تفاوت و پیچیدگی نسبی ریتم در شعر حافظ در قیاس با شعر مولوی با رهیافتی موسیقایی نشان داده شود. علاوهبراین، نکتۀ دیگری در خصوص ارتباط شعر مولوی با موسیقی نیز مطرح است: در شعر مولوی نمونههایی میتوان یافت که بهنظر میرسد بهطور مستقیم و بیواسطه تحتتأثیر یک رخداد موسیقایی سروده شدهاند و ردِّ پایی در اوزان عروضی تا قرن هفتم ندارند که این ویژگی میتواند برخی از سرودههای مولوی را، از نظرگاه موسیقی، وجهی متمایز ببخشد.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۲)
بر اساس کشفیات باستانشناسی، فلوت نئاندرتال از استخوان ران چپ یک خرس جوان ساخته شده است. این ساز در سال ۱۹۹۵، درون غاری در کشور اسلوونی کشف شد؛ و کاشف آن، ایوان ترک، باستانشناس برجستۀ اسلوونیایی بود. این کشف آنقدرها هم دور از زمان حال نیست.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۱)
در خصوص اینکه انسان بهصورت ذاتی گیاهخوار بوده یا گوشتخوار، دیدگاههای متنوعی مطرح شده است. نکته قابل توجه اینکه گوشتخوار بودن انسان، بهمعنای همهچیزخواری او نیز هست. کسانی که معتقدند انسان در ابتدا گیاهخوار بوده، بر این باورند که او بهطور کلی گوشت نمیخورده، اما در مقابل، طرفداران نظریه گوشتخواری نمیگویند انسان هیچگاه میوه یا گیاه مصرف نمیکرده! بلکه بهنظر میرسد که انسان از ابتدا رژیمی متنوع داشته است. بنابراین شاید پرسش دقیقتر این باشد: آیا انسان ذاتاً گیاهخوار بوده یا همهچیزخوار؟
آیا شعر از نوعی موسیقی بهرهمند است یا نه؟
در پاسخ به نظرگاه محسن حجاریان محسن حجاریان در برخی از نوشتههای خود این گزاره را مطرح کرده است که شعر را واجد موسیقی دانستن اشتباهی فاحش و دیدگاهی نادرست است و چنین خبطی ریشه در ناآگاهی صاحبنظران شعر فارسی از مقولۀ موسیقی دارد. با این استدلال که: «آن صوتی موسیقی را موسیقی میکند که […]