Posts by سعید یعقوبیان
آیا شعر از نوعی موسیقی بهرهمند است یا نه؟
در پاسخ به نظرگاه محسن حجاریان محسن حجاریان در برخی از نوشتههای خود این گزاره را مطرح کرده است که شعر را واجد موسیقی دانستن اشتباهی فاحش و دیدگاهی نادرست است و چنین خبطی ریشه در ناآگاهی صاحبنظران شعر فارسی از مقولۀ موسیقی دارد. با این استدلال که: «آن صوتی موسیقی را موسیقی میکند که […]
به بهانۀ چاپ دومِ کتاب «در قفس»
ابوالحسن صبا در بسیاری از شاخههای موسیقی در ایران نخستین گامها را برداشت و به بهترین شکل ممکن. تا جاییکه، تا امروز هم نشانِ کارهایی که او انجام داده، بر پیشانی موسیقی ایران پیداست. در قفس نامِ سومین کتاب از مجموعۀ زمردِ نشر فنجان در ارتباط با زندگی موسیقیدانان ایرانیِ قرن حاضر است که به ابوالحسن صبا اختصاص یافته است.
خیالِ که؟! واقعیتِ که؟!
اشتیاقها و تمناهای آدمی، پیوسته به هر حیله راهی به رویاهایش میبرند. میل و اَمَل، به سرخوشی و ذوق یا به مویه و تضرع، داستانی میسازند در خوابی خیالین.
مروری بر آلبوم «اورنگ»
شبیه هیچ چیز نیست؛ حتی شبیه خودش. شش قطعهی آلبوم چیزیشان شبیه هم نیست جز اینکه در همهشان کمانچه را در صدر میشنویم و این شباهت چیزی نیست جز شباهت همهی «من»های ما در اینکه ظاهرمان یکی است؛ همه دست و پایی داریم و چشم و گوشی؛ ایستاده راه میرویم و در دنبالهی فرگشتیِ جهانمان «آدم»ایم.
مروری بر آلبوم «گوهر جان»
مشخص نیست نخستین بار کِی، کجا، چه کسی و با چه ذهنیتی صفت «مخملی» را برای صدای یک خواننده (به احتمال زیاد دربارهی غلامحسین بنان) به کار برد. اما گذشته از توصیف و لفظ، دلایل اینکه امروزه در موسیقی ایران و در میان برخی خوانندگان (و احتمالاً شنوندگانشان) ویژگیِ مخملی بودن، در مقام یک نوع رنگ صوتی برای صدای انسانی، واجد لطف و ارزش ذاتی شود جای درنگ و تأمل دارد.
نگه جز پیشِ پا را دید نتواند…
برای من برجستهترین موضوع در سال ۱۴۰۰، آخرین سالِ قرن، شتابِ مضاعفِ مهاجرت و میل به مهاجرت مخصوصاً در میان اهالی فرهنگ و هنر بود. ظریفی برایِ دعای قبل تحویلِ سال نوشته بود: برایتان ذوقِ شبِ قبل از مهاجرت را آرزو میکنم! در دهههای گذشته نیز شاهدِ این میل به رفتن از ایران بودیم و این بریدن را عینِ «نجات یافتن» دیدن. اما سال ۱۴۰۰ دایرهی آنها که رفتند یا دارند تمامِ تلاشِ خود را میکنند که بروند، کوچکتر و کوچکتر شد و به اطرافِ آنهایی که همیشه و هنوز میخواستند بمانند و اینجا کاری بکنند نیز رسید. این شتاب در سالهای آتی نیز به احتمال قریب به یقین ادامه خواهد داشت و معلوم نیست این تلاشی چه عمق و گسترهای خواهد یافت و به کجا خواهد انجامید.
مروری بر آلبوم «اورنگ»
ایگویِ اورنگ شبیه هیچ چیز نیست؛ حتی شبیه خودش. شش قطعهی آلبوم چیزیشان شبیه هم نیست جز اینکه در همهشان کمانچه را در صدر میشنویم و این شباهت چیزی نیست جز شباهت همهی «من»های ما در اینکه ظاهرمان یکی است؛ همه دست و پایی داریم و چشم و گوشی؛ ایستاده راه میرویم و در دنبالهی […]
مروری بر کتاب «ردیف آسان است؛ قدم به قدم با ردیف موسیقی ایران، دستگاه شور»
روژا پیتِر –ریاضیدان مجار- در کتاب «بازی با بینهایت» بدون اینکه نام کتابش را «ریاضی آسان است» بگذارد، هنرمندانه پیچیدهترین موضوعاتِ ریاضی را دستیافتنی کرده است. اگر فرمانروای مطلقِ همهی دانشها میتواند آسان شود پس ردیفِ ما هم علیالقاعده باید بتواند. کتابِ حاضر با وجود تلاشهایی که شده نه تنها در این کار توفیقی نیافته بلکه به جای زدودنِ ملال و پیچ و خمهای زاید از پیکرهی موضوع (بر طریقِ یک متدلوژیِ منسجم و به پشتوانهی یک ساختمانِ نظری مستحکم و واحد) به خوبی توانسته است نشان دهد که ردیف چقدر میتواند غامض و گیجکننده باشد.
مروری بر آلبوم «ماهرو»
همان قطعهی اولِ این نخستین آلبومِ مستقلِ یک آهنگساز جوان (متولد ۱۳۷۲) نشانههایی از شوق و انگیزهای امیدوارکننده برای خلق موسیقی دارد. گمانهها و آزمونهایی در چندصدایی، ذوقِ ملودیپردازی و رسیدن به انگارههایی چند متعلق به خود او (اگرچه معدود و محدود)، قانع نشدن به داشتنِ روال یکسان لحنی و ایقاعی در قطعات و سرحالی و شوری که در صدای گروه است، همه و همه سرچشمهی روشنیِ نخستیناند. در عین حال میتوان شنید که در گوش مؤلف، کار آهنگسازانی –تنها در حوزهی موسیقی کلاسیک ایرانی- که قدیمیترین و اثرگذارترینشان پرویزمشکاتیان و محمدعلی کیانینژادند رسوب دارد و گهگاه بازیهای موسیقی روی بندِ نغمههای کروماتیک، یادآور آهنگسازان جوانتر نیز هستند.
مروری بر کتاب «تحریر در آواز ایرانی؛ به انضمام آوانگاری ۲۶۰ تحریر از استادان آواز ایرانی» (۲)
سودمندی تألیف حاضر برای آوازخوانان بدیهی است و این تلاش، گام اثربخش و ماندگاری در آموزش آواز دستگاهی است (۲) (علاوه بر جنبهی آموزشی، آوانگاریها میتوانند مقدماتی برای بررسی و مقایسهی ویژگیهای سبکی اساتید آواز باشند). اما روشن است که موضوع تحریر در آوازخوانی، آشکارتر از نوازندگی است؛ همین بس که واژهی تحریر، ذهن را در نخستین مواجهه و به سنتِ مألوف به یاد دنیای آوازخوانی میاندازد.