Posts by سعید یعقوبیان
مروری بر آلبوم «تصنیفهای عارف قزوینی»
اجرایِ مقبولِ همهی تصنیفهای عارف در یک مجموعه، دربارهی شخصیت او و تصنیفسازیاش و در مورد تصنیفِ قاجاری به طور عام، فرصتِ تأملی دیگر میدهد. ازاین رو هر چند تصریح شده که هدف، گردآوریِ نمونهای آرشیوی یا آموزشی نبوده اما میتوان چنین کارکردی نیز برای این مجموعه قائل شد وگرنه با تمام تلاشی که در شنیدنیشدنِ اجرای همهی بندهای تصانیف شده، هنوز شنیدن سیزده دقیقه تکرارِ تضرعِ عارف برای ماندنِ مورگان شوستر در ایران، در مقامِ یک اثر موسیقی چندان توجیهی ندارد*.
مروری بر آلبوم «هلهله»
رسیدن به صدادهی و ابزارهای بیانیِ جدید و دور شدن از چارچوبهای نظام دستگاهی در عودنوازی معاصر ایران را باید نتیجهی دو رخداد دانست: تحولات در شیوههای اجراییِ دیگر سازهای ایرانی و تأثیرپذیری نهان و آشکار از آن و دیگری باز شدن دروازههای شبکهی جهانی وب به روی عودنوازان ایرانی که ماحصلِ تمام پیشرفتهای عودنوازیِ ترک و عرب را بیش از گذشته، پیش چشم ما گستراند. (۲) این دو رخدادِ نسبتاً همزمان، در شتاب تحول عود ایرانی نقش مهمی داشتند.
مروری بر آلبوم «در رگ تاک»
نخست از حیث حضور اندیشهی دُوری و تأثیر آن در نحوهی عملِ موسیقاییِ نی. بر خلاف استقلال و سلطهی همیشگی ساز ملودیک در دونوازیهای اینچنینی که در موسیقی پساقاجاریمان شنیدهایم، در استفاده از دورهای ایقاعی، ملودی و ریتم، بافته در هماند و بافتارِ دور در حرکتِ ملودی و جملهبندیِ موسیقی نقش دارد؛ چه زمانی که پایهی دور در تمامِ طول موسیقی بی هیچ افزوده و کاستهای عیناً تکرار شود (مانند قطعهی نخست آلبوم) و چه زمانی که دور، پس از معرفی و شکلگیریِ ملودی بر اساس آن، دگرهها و حالتهای مختلفی در طول قطعه به خود بگیرد (مانند قطعههای «از پی» و «بیواژه»).
مروری بر آلبوم «بوم خیال»
اگر اجرای موسیقی آوازیِ مو به مو مبتنی بر بلوکبندی و جملهبندی و ساختار خرد و کلان ردیفها را یک سرِ طیف، و موسیقی آوازیِ آهنگسازیشده را، که شاید از ماحضر موسیقی کلاسیک ایرانی تنها اشلهایِ صوتیِ مدها را در خود داشته باشد و تمام دیگر عناصرش (از الگوهای ملودیک و ریتمیک گرفته تا نحوه و روند تغییر مدها، فرم و غیره) از چشمهی خلاقیتِ سازنده/نوازندهاش جوشیده، سرِ دیگرِ طیفِ آن سنتی بدانیم که در قرن اخیر بداههنوازی نام گرفته است، پنج تکه تکنوازیِ مجملِ صائب کاکاوند در «بوم خیال» را باید جایی نزدیک به پایانهی نخستِ طیف در نظر گرفت.
یادداشتی بر آلبوم «موسیقی نظامی دورهی قاجار»
در حالیکه از بسیاری از موسیقیدانان نیم قرن قبل نیز، امروزه ضبطها و اطلاعات محدودی در دسترس است، تردیدی نمیماند که شنیدن نواختههایی از موسیقی ایران متعلق به بیش از ۱۱۰ سال پیش، چه اندازه هیجانانگیز خواهد بود و به لحاظ بررسیهای موسیقیشناختی تا چه حد میتواند اطلاعات مفیدی به دست دهد. لذا انتشار چنین آثاری رخدادی ارزشمند و مسرتبخش است. اما وقتی اثری منتشر میشود که حاوی موسیقیها و اطلاعات تاریخی با ارزش است، ذکر منبع و مأخذ، اعتبار و ارزش آن را مضاعف میکند و سبب میشود تا مخاطب نیز با اعتماد و دانش بیشتری سراغ آن برود. از اینرو شایسته بود که مشخص میشد ضبطهای این آلبوم از چه منبع یا منابعی به دست آمدهاند، تاکنون کجاها بودهاند و چگونه کشف شدهاند. (۱)
یادداشتی بر آلبوم «جان سرگردان»
«جان سرگردان» اجرای شلختهای ندارد. از یک ذهن و عملِ منظم برآمده و آرایشِ گروهِ سازها در آن، پیراسته و کارشده است اما جذبکنندگیِ تمامِ اینها به نیمهی تصنیفِ اولِ آلبوم هم نمیرسند و بالعکس، گوشآزار هم میشوند. چرا که از هر سو که به این اثر بنگریم، سراسر، تکرار در فرم و محتواست و به خیلِ آلبومهای اینچنینیِ یکی دو دههی اخیر پیوسته است که مرده زاده میشوند و در حافظهی زمان، نشانی از آنها باقی نمیمانَد. خاستگاهِ این مرگزاییهای پر خرج، هر چه که باشد ماحصل، یک موسیقیِ عقبمانده از زمانه است.
یادداشتی بر کنسرتِ «فوتِ دهسالگیِ ارکستر سازهای بادی تهران»
نیمهی پر: هرچند حاصل ده سال عمر یک ارکستر باید باکیفیتتر از این باشد اما در ایرانِ اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود! حفظ کردن و تداوم فعالیت یک ارکستر، خود، کار صعبیست. باید بر شانهی این ارکستر زد و گفت دمتان گرم. و جای خوشحالیست که بشنویم گروهی متشکل از انواع سازهای بادی، در اوضاع آشفتهی موسیقی در ایران، گیریم با موسیقی پاپیولارِ دهه شصت و هفتادِ غرب کنسرتی تدارک دیدهاند؛ آن هم با نوازندگانی با میانگین سنی پایین و یک اجرای تماشاگرپسند صمیمی و بی شیله پیله که تکلیفش با خودش مشخص است.
یادداشتی بر مجموعه کنسرتهای «چندشب عود»
شاید اگر با چند جابهجایی یا اضافهکردن شب چهارم، اجرای نوازندگانی همچون حمید خوانساری، شهرام غلامی، مریم خدابخش، سیاوش روشن و امیرفرهنگ اسکندری و… را در چنین برنامهای میشنیدیم، میشد سنجههای دقیقتری از عیار عودنوازیِ امروز ایران بدست داد. با اینحال آنچه در این سه شب رخ داد چنین بود:
مروری بر آلبوم «عاشق کیست»
بنا کردنِ بنیادِ موسیقی بر هر چه غیرموسیقی، زمانی موجه میتواند باشد که خودِ موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد. در ساحتِ موسیقی، میزبان موسیقی است و هر چه غیر آن، میهمان و فرع؛ هر که و هر چه که باشد؛ سخیف و عامیانه و سطحی، یا بدیع و فیلسوفانه و عمیق. حکایتِ دکمهی پنبهای (۱) باشد یا افلاکیترین سرودههای حافظ و مولوی. موسیقیِ خوب روی پای خود میایستد و میهمان را بر صدر مینشاند. «عاشق کیست» چنین اثری از آب درآمده است.
یادداشتی بر آلبوم «درنادئون»
درهمآمیختگی تکنیک نوازندگی آکاردئون و ذوقِ همآهنگی و ملودیپردازیِ ویولون، موسیقی درنادئون را تغذیه کردهاند. از سوی دیگر نوع موسیقی این اثر در ایران کمرقیب است. استقبال از آن را هم که در نظر بگیریم، تا همین جا درنادئون را در موسیقی ِغیرپاپِ ایران (۱) باید یک آلبوم موفق بدانیم. میتوان به جزئیات هر قطعه پرداخت، از الگوهای متنوعِ بسط و گسترشِ قطعات گفت و از این مسیر دلایل موفقیت اثر را در خود موسیقیِ آن بررسی کرد. اما درنادئون، راه را برای طرح موضوعاتی کلانتر نیز باز میکند:

