Posts by سعید یعقوبیان
مروری بر آلبوم «در آتش آوازها»
بعد از دورهای طولانی، جای خرسندی است که نواختههایی دیگر از ویرتوئوز کمکار «بهداد بابایی» در این آلبوم ثبت شده است؛ هرچند نه در سطح تکنوازیهای قدیم. ریزهای رعدآسا، مضرابهای تیزِ آشنا، جست و خیزهای جذابِ دست چپ، و پاساژهای سریع در اینجا نیز شنیده میشوند اما ابزارِ ارائهی تحریرها و جملههایی اغلب کمرمق شدهاند و نوانسها دیگر دامنهی چشمگیرِ گذشته را ندارند.
یادداشتی بر آلبوم «یادگار روزگار تار»
«همزاد همرنگ هراس، دونوازی دف (ژانر وحشت)»، «خوف دره خاموش، ۷ قطعه برای سهتار»، آلبوم «آمد ندید برفت…» و «تفسیر و ترجمهی کتاب آقاسیدنصرالدین خاموشی جیحونآبادی» بخش کوچکی از رزومهی نوازندهی آلبومِ «یادگارْ روزگارْ تارْ» (۱) هستند. همچنین علاوه بر رزومه، این «آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و نویسنده و نوازندهی تنبور، دف، تار و سهتار» که موسیقی را با آموزش نزد سیدخلیل عالینژاد شروع کرده و «از ۱۰ سالگی فعالیتهای حرفهای خود را…آغاز نموده»، دفترچهی آلبوم را، که خود طراح و گرافیست آن است، به تصویری از خود (بسیار شبیه به استاد) و تصاویری از صدابردار و نیز عکاسِ آلبوم مزین کرده است.
یکصدمین سال تأسیس هنرستان موسیقی؛ خوب یا بد
کنسرواتوار موسیقی یا مرکز «سرودها و آهنگهای انقلابی»؟ نهادی برای تربیت «موسیقیدان» یا کارخانهای برای تولید ماشینهای نوازنده؟ کانونی برای هدایت درست استعدادها یا آشفتهبازاری برای سردرگمکردن نوجوانان؟
یادداشتی بر آلبوم «نواختههای نورعلی برومند»
سه خاطره نورعلی برومند را نه در مقام یک نوازنده بلکه آموزگار ردیف میشناسیم. کمتر نوازندهی تار و سهتاریست که گذرش به اجرای برومند از ردیف میرزاعبدالله نیافتاده باشد. محتوای اجرای او از حیث روایت بااهمیت است اما در عملِ نوازندگی، نه تنها راهی برنگشوده بلکه تأثیر مخربی بر هنرجویان دارد؛ به ویژه اگر با […]
یادداشتی بر آلبوم «حُزّان»
رسوبِ شنیدههای پرشمار ما از آثار یک قرن موسیقی دستگاهی، همواره در حال هجوم آوردن به شنود ما هستند و کنار زدن این انباشت، لاجرم رخدادهای تازهای میطلبد. در کنار چنین چالشی، انتخاب دشتیِ کمدامنه برای یک آلبوم، با کنشهای مدال اندک و اتوس غالباش، اندوه، خود خطرکردن است و مجابکردن گوشها در چنین فضای محدودی دشوارتر. آنچه که حُزان را در بیشتر بخشهای آن پیروز این نبرد خودخواسته میکند، علاوه بر کار نینواز و خواننده، سرزندگی اجرا و تزریق رخداد به موسیقی، چه در روند کلی و چه در درون هر بخش است.
یادداشتی بر آلبوم «تاخت»
تردیدی نیست که فربهگی تجربهی زیستهی یک هنرمند، میتواند به خلق او غنا بخشد. اما هنر در نهایت با ابزار و تکنیک سر و کار دارد و قوهی خلاقه-ای اگر باشد- در خاکِ شناختِ هر چه بیشتر و عمیقترِ دانش و فن میتواند نمو یابد. فقدانِ چنین اشرافی پشت هر استعدادی را به خاک مینشاند. در مسیر آموختن نیز هر سطحی از شناختِ ابزار و تکنیک، قوهی خلاقه را تنها تا سطح مشخصی امکان بروز میدهد و بیش از آن راهی پیش روی هنرمند باز نخواهد بود. به زانو درآوردن ابزار، و اشراف هرچه بیشتر بر دانش و فن، تازه آغاز نمودِ تجربهی زیسته است.
یادداشتی بر آلبوم «کوچههای چوارباخ»
بررسی روند کار کامکارها در دههی اخیر به ویژه در مواردی که شعر فارسی را همراه موسیقی کردهاند نشان از افت دارد (نمونهی نازلاش تصنیف «زمستان است») و به نظر میرسد کار قابل توجه کامکارها در بین آثار منتشرشده در چند سال گذشته همین آلبوم بیکلام باشد هرچند این نیز به پای آثار گذشته همچون «بر تارک سپیده» نمیرسد. در سه قطعهی هوشنگ کامکار در این آلبوم، چند تم کُردیِ آشنا، در فرمهای سازیِ خانوادهی کنسرتو دستمایهی کار قرار گرفته است. شاید خاستگاهِ علاقهی مسبوق کامکارها به کنسرتو ناشی از کنار هم قرار گرفتن ویرتوئوزیته و آهنگسازی در این خانواده باشد. در هر حال کنسرتو عودِ ارسلان کامکار در مجموع پر و پیمانتر از قطعات برادر بزرگتر است. این کنسرتو (که دگرههایی از آن در برخی از کنسرتهای اخیر نیز اجرا شده) تابلویی از تغییرات سریع نوانس، بازیهای کروماتیک و متراکمِ عود، مدولاسیونهای زودگذر و پاساژهایی طولانی و گریزان در طول سه موومان است و توالی عناصر متباینی از این دست، شنونده را با اثر همراه میسازد.
یادداشتی بر آلبوم «با فراقت چند سازم»
امروزه مقید بودن به اجرای دقیق سوئیت دستگاهی در آلبومهایی در ژانر موسیقی کلاسیک ایرانی به ندرت دیده میشود؛ چیزی که در دهههای شصت و هفتاد تا حد زیادی معمول بود. همین تقید کافیست که دومین اثر مستقل سپیده مشکی، ما را یاد نگرشهای مرکز حفظ و اشاعه بیاندازد؛ آلبومی به تمامی در یک دستگاهِ واحد و با بیش از چهل دقیقه آواز دستگاهی. همچنین وزن ضربیها اوزان مألوفِ قطعات متریک سوئیت دستگاهی در کارگانِ (۱) موسیقی دستگاهی هستند. در مکتبی بودن این اثر، این نکتهی تکمیلی را هم اضافه کنیم که عبور و عدول از تکصدایی و باهمنوازی، در قطعات این آلبوم، دغدغهی صاحب اثر نبوده است.
یادداشتی بر آلبوم «رخت بنما»
«صوفی» از دقیقترین نامهاییست که تاکنون برای یک آلبوم موسیقی انتخاب شده است. برای شرح این مدعا باید کمی به عقب برگردیم. سال ۱۳۷۹ آلبومی منتشر شد با نام «مستانه» به خوانندگی علیرضا افتخاری و سهتار جلال ذوالفنون که تا امروز به لطف رسانهی ملی زیاد شنیده شده است. همهی تصنیفهای آلبوم -به جز یک مورد- ششوهشتهای مستانهای بودند، هر کدام روی غزلی. هر تصنیف از درآمد یک دستگاه شروع و با دم دستیترین ملودیها بالا و پایین میشد و با چاشنیِ الحان و اطوار آشنای خوانندهی آلبوم نیز همراه بود. چه ایرادی دارد؟
برخی از مشکلات پزشکیِ نوازندگانِ سازهای بادیبرنجی (۵)
بسیاری از نوازندگان سازهای بادیبرنجی دچار دردهای مختلفی هستند. آنها از دردِ مچ، بازو، التهاب تاندونها، مشکلات شانه، کشیدگی گردن و کمردرد و پشت درد مزمن رنج میبرند. به این آسیبها که ناشی از تکرار حرکات یکسان یا نشستن طولانی مدت در یک موقعیتِ ثابت یا هر دو مورد است، آسیبهای استفادۀ مکرر میگویند و مسلماً بهترین رویکرد، پیشگیری از بروز چنین آسیبهایی است. نوازندگان سازهای بادیبرنجی از بازوها بهصورت مکرر در جلوی بدن استفاده میکنند. از اینرو به مرور زمان، عضلات جلویی شانه و سینه قوی و عضلات پشتی شانه و پشت ضعیف میشوند. عضلات قوی کوتاهتر میشوند درحالیکه عضلات ضعیف بلندتر میشوند. این عدم تعادل منجربه درد در ناحیۀ بازوها، شانهها، قفسۀ سینه، گردن یا پشت میشود. اما راه حل ساده است: تمرینات کششی برای عضلات در جلوی بدن و تقویت عضلات در پشت بدن. پرورش عضلات این نواحی منجر به کمک به عضلاتی میشود که کششها را متحمل میشوند.

