Posts by سعید یعقوبیان
گفتگو با قدسیه مسعودیه (۴)
یک تعدادی هست اما اینکه دقیقا بدانیم نیمهتمام ماندهاند یا نه و میتوان روی آن کار کرد یا نه را نمیدانم. خیلی از آنها چاپ شده است و دستخط خودشان و نسخه اصلی موجود است ولی چاپشدهاند. یک مورد کتابشناسی موسیقی عرب را هم جمع آوری کرده بودند و توضیح کوتاهی هم دربارهی هر مدخل داده بودند اما مشخص است که ناقص است. یعنی مثلاً اسم یک کتاب را نوشته اند اما زیر عنوان خالی است و معلوم است که احتمالاً منتظر بودهاند کتاب یا اطلاعاتی در موردش به دستشان برسد تا ترجمه کنند. اکثراً هم به زبانهای آلمانی و فرانسه هستند. به هر حال خیلی از کارها دست همسرشان است. شاید همان کار در مورد موسیقی آذربایجان. حتی قرار بود کارهای نیمهتمامشان را به من بدهند اما ندادند. حتی دستگاه ضبط ریلشان نزد خانمشان است.
موسیقی و معنا (۳)
بهرغم بیاعتنایی گستردهی فلاسفه و نظریهپردازانِ معنا به ایدههای نشانهشناختی پیرس و حتی رد آنها، این ایدهها سهم مهمی در ارائهی نظریههای مؤثر در باب معنای موسیقی داشتند (مانند Nattiez 1990 ). با این حال موسیقی به آسانی با تمایزات طبیعی- قراردادی که از مسائل بنیادی نظریهی پیرس است، تطابق نمییابد. موسیقی در میان امور طبیعی و قراردادی جایگاه مبهمی دارد؛ همچنین بیان معنا با رویکرد نشانهشناختی نیازمند جایگاهی مشخص بین این دو امر است که مبهم بودن جایگاه موسیقی این امکان را محدود میسازد.
گفتگو با قدسیه مسعودیه (۳)
روی ریل بودند. بیشترشان دست خودمان است. بخشی از آنها را به تازگی روی سیدی هم منتقل کردهایم. کیفیت فایلها چون قدیمی هستند نسبت به آنچه الان به آن کیفیت میگوییم طبیعتاً بالا نیستند ولی برای زمان ضبط خودشان، خوب محسوب میشوند.
گفتگو با قدسیه مسعودیه (۲)
خیر. برادرم اولین نفر بود و از بچگی به شدت علاقهمند به موسیقی بود. به یاد دارم همسایهای داشتیم که آن طرف خانهمان را اجاره کرده بودند و گرامافون داشتند و آنطور که مادرم تعریف میکردند وقتی برادرم صدای گرامافون را میشنید با اینکه یکسال بیشتر نداشت، گریه میکرد که من را آنجا ببر و از اول تا آخر مینشست و گوش میکرد. علاقهی شدید و عجیبی به موسیقی از همان موقع در وجود ایشان شاید به صورت ژنتیکی وجود داشته.
موسیقی و معنا (۲)
پژوهشهای فریگه (Frege) در اواخر قرن نوزدهم مهمترین تأثیر را در پیشرفت نظریههای معناشناسی معاصر داشته است. او بر آن بود که در هر تحلیل باید به دو وجه ضروری معنا توجه شود: مرجع و مفهوم. به اختصار، مرجعِ یک لفظ همان پدیدهای است که لفظ، آنرا تداعی میکند. مفهوم نیز برگرفته از حوزهایست که در آن، لفظِ نخست با الفاظ دیگری ارتباط مییابد که قادر به تولید معانی مشابهاند. مثال متداول فریگه عبارتهای ستارهی صبح و ستارهی شب است که سیارهی ناهید در جهان خارج، مرجع مشترک آنهاست اما مفهوم این دو عبارت متفاوت است؛ یکی به ستارهای اشاره دارد که در صبح ظاهر میشود و دیگری به ستارهای که در غروب. در حقیقت مفهوم هر دو عبارت به کمک معنای الفاظی از نظام زبان حاصل میشود که در آنها به کار رفتهاند.
گفتگو با قدسیه مسعودیه (۱)
شاگردان مستقیم و غیرمسقیم محمدتقی مسعودیه قومموسیقیشناس، آهنگساز و پژوهشگر برجسته و تأثیرگذار موسیقی ایران، به دو شکل از او یاد گرفتند و بهرهمند شدند. نخست، از دانش و علم او در کلاسها و کتابهایش و دوم از منش و سلوک او با عمل به توصیهی مشهور لقمان حکیم. «انزوای محترمانهی […] محمدتقی مسعودیه […] به ما آموخت که شیوهی بنیادیتر و تندروانهتری در پیش بگیریم. روش متین و گام به گام پیشکسوتان ما نتیجهی اندکی داده بود. […] ما از شیوهی متین پیشینیانمان فاصله گرفتیم و در دفاع از شیوهی کار خود فریاد زدیم و حتا پرخاش کردیم، چرا که دیگر برای حرکت گام بهگام دیر شده بود.» (فصلنامهی ماهور، ش ۴۰، ص ۱۱) بله! منش متین مسعودیه همین بود.
گفتگو با آرش محافظ (۵)
فقط با این ایده که یک ریتم بگیرم و فرمی داشته باشم، ردیف را به زور میخواهید در آن قالب ببرید و چیز جالبی نمیشود و نمونههایی هم داریم. اول باید در آن سبک رفت و زد. همهی آهنگسازان بزرگ دنیا آهنگسازیهای پیش از خود را بلد بودند و درونیاش کرده بودند و حالا باید ساختارشکنی میکردند و در ارکستراسیون ابتکار میکردند. باید کار قبل از خود را بشناسید. باید ردیف را خوب شناخت و در گوشهای از ذهن قرار داد و اینها را هم شناخت و بعد از مدتی که احساس کردید بهخوبی مسلط شدید، مقالهها را هم حتما بخوانید و شروع کنید. خوشبختانه با تمام نقاط ضعفی که در جامعه هست، به نسبت موسیقی آذربایجان و تاجیکستان، موسیقی ایرانی درحال یک رنسانس است. یکسری فهمیدهاند و درحال تلاش هستند. هنوز در باکو و آذربایجان این نیست و مثل دهه ۶۰ ایران است. هر کنسرتی در باکو بروید که مقام ماهور باشد میدانید چه تصنیفی میخواهند بخوانند و بزنند.
گفتگو با آرش محافظ (۴)
برچیده شدن به این معنی که فراموشش کنیم و دیگر استفاده نکنیم درست نیست. ردیف موسیقی یک دورهای از موسیقی کلاسیک ایرانی است. به عنوان موسیقی آن دوره اتفاقا باید اجرا شود و فراموش هم نشود و کسانی که علاقه و تخصص دارند به آموزش آن ادامه دهند.
گفتگو با آرش محافظ (۳)
سیستم دستگاهی با سیستم مقامی تناقضی ندارد. سیستم دستگاهی جدید است و ربطی به تیموری و صفوی ندارد. یک چیزی بین اواخر صفوی قرن هجدهم دوره زندیه و اوایل قاجار است. بین قرن ۱۸ و ۱۹. شما هر تقسیم از هر استادی گوش کنید کوتاه و نهایتاً ۵دقیقه است. در آن نهایتا ۲ ،۳ دقیقهی اول فقط مقام اصلی است و بقیه مدگردی است. هنر موزیسین مقامشناس این است که بعد از آن میخواهد چکار کند. در ایران هم همینطور بوده اما بعد از اواخر صفوی که دربار سلیقهی نازلی داشته و بعد از سقوط اصفهان و حملهی افاغنه، ظهور دربار زندی با موسیقی نازلتر، بخش بزرگی از رپورتوآر آهنگسازی از بین میرود. قطعهها فراموش شدند. آنقدر وضع اجتماعی خراب بوده و عرضه و تقاضای موسیقایی به هم ریخته بوده که منتقل نشده. وقتی تا این حد موسیقی تحت انحطاط بوده که از صدها قطعه حتی یکی به دورهی بعد منتقل نشده، مسلماً خیلی از مقامها و ریتمها از بین رفته است. بهنظر میرسد با این ضربهی وحشتناک یکسری موزیسین به این نتیجه میرسند که دوباره هرچه مانده را سازماندهی کنند تا از بین نرود. بهنظر دستگاه اینگونه شکل گرفته که چند مقام همگنتر را چیده و مجموعهی جدیدی ایجاد کردهاند.
موسیقی و معنا (۱)
مراد از «معنا» چیست؟ وقتی میگوییم چیزی دارای «معنا»ست، در حقیقت ادعا میکنیم که آن چیز، به چیزِ دیگری ورای خود اشاره دارد، یا با آن همراه است، یا میتواند برای پی بردن به وجود آن به کار آید. میان پدیده یا پیشامد نخست با آنچه در ورای آن است، نوعی ارتباط وجود دارد. به بیان دیگر، آن چیز دارای دلالت است و یا به زبان سادهتر به امری ورای خود ارجاع میدهد. هنگام پرداختن به موسیقی تمایل داریم معنایی برای آن قائل شویم. به نظر میرسد موسیقی دارای معناییست، هرچند که این معنا میتواند برای ما کاملاً شخصی باشد. بررسی بحثها و پژوهشهای نظری دربارهی موسیقی نشان میدهد که «معنای موسیقی» عموماً موضوعی محوریست؛ به ویژه زمانی که موسیقی در بستر اجتماعی آن پژوهش میشود (نک. Feld & Fox 1994). هر چند ممکن است موسیقی نیز دلالتی داشته باشد، در مقایسه با زبان نمیتوان گفت موسیقی به چه چیزی ارجاع میدهد، یا از اساس به چیز مشخصی اشاره میکند یا نه.

