Posts by سعید یعقوبیان
گفتگو با آرش محافظ (۲)
الان خوشبختانه یکسری افراد شروع به آهنگسازی کردهاند. به اینکه متد موسیقی صفوی یا تیموری داشته باشیم که یاد دهیم، نیازی نیست هرچند شاید زمانی این کار را بکنیم. من در ترکیه که کار میدانی میکردم راجع به مقامها و ریتمها با دهها استاد مصاحبه کردم که مثلا فلان دور یا مقام را چگونه آموزش میدهید؟ همگی جوابشان این است که آهنگسازی یا تقسیمزدن را یاد نمیدهند، شاگرد فقط باید قطعه بزند. شما در موسیقی ایرانی بهسختی برای هر دستگاه میتوانید ۲۰ قطعه کلاسیک درجه یک پیدا کنید. یاد گرفتن اینها یک متد بیشتر ندارد؛ باید نواخت. کمکم قوانین آن به دستتان میآید که ارتباط این ملودی با آن ریتم چیست؟ ۳۰ قطعه در شوق نامه و ۷۰ قطعه در کتاب عجملر وجود دارند و موارد دیگر. متد خاص نهتنها در ایران بلکه در جاهای دیگر هم وجود ندارد. شاید زمانی برسد که در آهنگسازی شرقی مثل آهنگسازی غربی بتوانیم همه چیز را تئوریزیه کنیم. غیرممکن نیست و حتما مفید هم هست. اما الان مسأله این نیست که چون متد نداریم، چکار کنیم؟ مقام را باید زد تا یاد گرفت.
مروری کوتاه بر چهار کتاب از فرهاد فخرالدینی (۳)
اما به غیر از این موضوع در فصلی از کتاب در خصوص ریتم و ارتباطش با افاعیل و اوزان عروضی نکات جالبی مطرح شده است. در متن کتاب، نویسنده به یادداشتی که استاد فقید علی تجویدی در تقدیمیهی کتاب خود «موسیقی ایرانی» به وی نوشته اشاره میکند که مرحوم تجویدی کتاب خود را «حاصل یک عمر تلاش عاشقانه» خوانده است. بیشک این کتاب فرهاد فخرالدینی نیز اینگونه است و به رشتهی تحریر درآمدن این کتاب به جهت اینکه ما و آیندگان بدانند که این استاد چه تلقیای از محتوای موسیقی ایرانی داشته، رخداد مهمیست و بیتردید نوشته شدن این کتاب از نوشتهنشدناش بهتر بوده است.
گفتگو با آرش محافظ (۱)
عجملر عنوان پروژهای شنیداری بود که پس از چند سال پژوهش و انتشار مقالات متعدد، با گردآوری و تنظیم آرش محافظ در سال ۹۰ ضبط و در سال ۹۲ توسط موسسه ماهور منتشر شد. این پروژه گزیدهای از آثار آهنگسازان ایرانی و معاصرینشان در دربار عثمانی مقارن با عصر صفوی را شامل میشد که مجموعهی کامل آن امسال در قالب یک کتاب حاوی نغمهنگاری ۷۰ قطعهی موسیقی منتشر شد. پروندهی حاضر با در نظر گرفتن این نکته که دستیابی به منبعی ناشناخته از تاریخ موسیقی ایران توسط یک ایرانی و به پشتوانهی چندسال کار پژوهشی، و نهایتاً عملی کردن تجربهی اجرایی آن و به گوش جامعهی موسیقی رساندن رخدادی کمسابقه و بااهمیت است، به ابعاد مختلف این موضوع میپردازد.
گفتگو با فرهاد فخرالدینی (۴)
من هم نوشتههایش را همانگونه که بود در کتاب نقل کردم. کاری را که او میخواست دربارهی من انجام بدهد من دربارهی او انجام دادم. بعد شروع کردم به اینکه خاطرات مشترکمان را هم بنویسم و دیدم حالا که دارم مینویسم، بخشی از مشاهدات خودم را در عالم موسیقی را نیز بنویسم و این همان چیزی بود که مورد دلخواه او هم بود. از آنجا که بعد از کنارهگیری از ارکستر در سال ۸۸ نمیتوانستم بیکار بمانم، به نحوی میخواستم که سرگرمی داشته باشم و شروع به نوشتن آنها کردم. شاید تعجب کنید ولی روزی ۱۲ ساعت کار میکردم و مینوشتم. در این دوره کمتر به کار آهنگسازی و بیشتر به کار نوشتن پرداختم. از طرفی بعضی از شاگردانم دائم میگفتند که این همه به ما درس و جزوه دادهاید چرا اینها را چاپ نمیکنید؟ به این فکر افتادم که تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایرانی را هم بنویسم و آن را هم نوشتم.
مروری کوتاه بر چهار کتاب از فرهاد فخرالدینی (۲)
دو کتاب دیگر هر دو به موضوعاتی تخصصی میپردازند. کتاب «تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران»، کتابی است که برخلاف عنواناش تجزیه و تحلیلی در مورد ردیف و بنیانها و خاستگاههایش نمیدهد و با رویکردی قدیمی و رد شده صرفاً برداشتهای دورهی جوانی مؤلف نسبت به ردیف را بازمینمایاند و نشانی از یافتههای اخیر در حوزهی ردیف و موسیقی کلاسیک ایرانی ندارد. موسیقیشناسان ایرانی در گذشته، هرچند رسالات قدیمی را مدنظر قرار میدادند اما به جز برخی شباهتهای اسمی، معمولاً در کارهایشان چیزی که متن رسالات را به عمل موسیقایی امروز وصل کند وجود نداشت. چنین ارتباطی شاید با مدنظر قرار دادن موسیقی کشورهای همجوار که در آنها سنت موسیقایی، همچون جفرافیای امروز ایران منقطع نبوده، میتوانست محقق گردد که در دو دههی گذشته پژوهشهای ارزشمندی در این خصوص صورت گرفته است.
مروری کوتاه بر چهار کتاب از فرهاد فخرالدینی (۱)
کنارهگیری فخرالدینی از رهبری ارکستر موسیقی ملی ایران در سال ۸۸ فرصت خوبی به او داد تا نوشتههای پراکندهی خود و از همه مهمتر خاطرات خود و همسرش را سر و سامانی دهد و آثار مکتوب دیگری از خود به جا بگذارد. فخرالدینی در گذشته نیز تنها به آهنگسازی مشغول نبوده و گاه دغدغهها و یافتههای خود را نیز منتشر کرده است. سلسله مقالههای «ریتم در موسیقی ایران» در شمارههای ۱۱۱ تا ۱۱۷ مجله موسیقی در سال ۱۳۴۶، مقالهای در مورد شیوهی ثبت و نگارش الحان موسیقی عبدالقادر مراغهای در جلد سوم کتاب ماهور در سال ۱۳۷۲، مقالات دیگری در شمارههای مختلف فصلنامهی ماهور و موارد دیگر، گواه این مدعا هستند. اما بیشک دههی نود شمسی برای فخرالدینیِ مؤلف جایگاه ویژهای دارد چرا که بین سال های ۹۰ تا ۹۴ چهار کتاب از او به چاپ رسید. یادداشت حاضر مروری است کوتاه بر فحوای این چهار اثر مکتوب از فرهاد فخرالدینی:
گفتگو با فرهاد فخرالدینی (۵)
تکنیک در جای خود بسیار خوب و مهم است ولی حرف اساسی در موسیقی ایرانی، درک درست از موسیقی ایرانی است که درست حس و بیان کنیم. اینها مسائل خیلی مهم و پیچیده ایست که سعی میکنم در کتابهایم به آنها توجه داشته باشم.
گفتگو با فرهاد فخرالدینی (۳)
محاسبات خیلی پیچیدهای داشت ولی از آنجا که ریاضیات میدانستم این کار را انجام دادم و مورد تشویق قرار گرفتم. آنچه به دست آمد تقریباً شبیه همین پردههای تار و سهتار امروز بود و تقریبا همه چیز را میشد روی آن نواخت. این نشان داد که صداهای موسیقی ما از زمان فارابی تفاوت چندانی نکرده است و در این خصوص دیگر یک سند معتبر در دست داشتیم. بعد از آن پروژه، دکتر برکشلی گفتند موضوع «ریتم در موسیقی قدیم ایران» را به عنوان رساله و پایاننامهات انتخاب کن. من هم پذیرفتم و مشغول شدم. منابعی که آن زمان در دسترسم بود را پیدا کردم و مشغول نتنویسی شدم که متوجه خیلی موارد شدم و آن مسیر را ادامه دادم. چندی بعد کتابهای عبدالقادر مراغی چاپ شد. اول کتاب «مقاصد الالحان» و بعد «جامع الالحان» و دیدم که منابع خیلی خوبی است و مجدداً یافتههایم را مرور کردم.
گفتگو با فرهاد فخرالدینی (۲)
ماجرا برمیگردد به توجهی که من به موسیقی قدیم داشتم. همیشه معتقد بودهام که اگر ما درک درستی از تاریخ خودمان نداشته باشیم، نمیتوانیم به خودمان متکی باشیم. یعنی باید یک ریشهای وجود داشته باشد تا این تنه بتواند خود را حفظ کند. باید بدانیم گذشتهی موسیقی ما چه بوده و آیا آنچه به عنوان دروس موسیقی به ما آموختهاند همان موسیقی گذشتهی ماست یا نه؟ من در آن دوره عملاً دیدم که تعریفها در موسیقی ما، تعریفهای اروپایی و مخصوصاً فرانسوی هستند و عبدالقادر مراغهای، فارابی، ابنسینا یا صفیالدین ارموی و دیگران طور دیگری به موضوع نگاه میکردهاند. نگاهشان با نگاه موسیو مولر خیلی فرق میکرده است. البته این هر دو نگاه را باید دانست و در این بحثی نیست. تعصبی ندارم که بگویم باید یکی را نادیده بگیریم. خلاصه! با این فکرها بود که به سمت رسالات کهن کشیده شدم و اولین نوشتههایم در آن حوزه بود.
گفتگو با فرهاد فخرالدینی (۱)
فرهاد فخرالدینی، امروز در مرز هشتاد سالگیاش در مقام یک آهنگساز و رهبر ارکستر، جایگاه تعریفشده و مشخصی دارد. اما جایگاه «فخرالدینیِ مؤلف» در حوزهی پژوهش موسیقی کجاست؟ در چه زمینههایی در پی پاسخ به چه پرسشهایی بودهاست؟ محور گفتگوی حاضر، مقالات و کتابهای این موسیقیدان نامآشناست؛ آنگاه که چوب رهبری ارکستر را زمین میگذارد و قلم در دست میگیرد:

