Posts by سعید یعقوبیان
مروری بر کتاب «تحریر در آواز ایرانی؛ به انضمام آوانگاری ۲۶۰ تحریر از استادان آواز ایرانی» (۱)
این کتاب به خلأی در موسیقی دستگاهیِ ایران میپردازد که امروز بسیاری از مجریان آن، حتی از وجود این فقدان نیز بیخبرند۱. فراموش شدنِ این خلأ چنان گستردگی و عمقی یافته که چیستیاش نیز خود به تفهیم و آموزش نیاز دارد چه رسد به آموزش اصل موضوع. از همین روست که وجود دو بخش نظری و عملی در کتاب ضروری بوده است.
مروری بر کنسرت «پنجگاه»
گذارِ «نقش» از آغاز، که خود را گروه موسیقی دستگاهی مینامید، تا امروز، که به «پنجگاه» رسیده، در نزدیک به ده سال فعالیتِ مداومش شاخصههایی در ذهن شنوندگان پیگیر موسیقی کلاسیک ایرانی به جا گذاشته است: اولویت دادن به دغدغههای موسیقیشناختی در فرایند آهنگسازی، بهرهگیری از پتانسیلهای موسیقی قدیم ایران پیرو آموزههایی که نخستین بار در آلبوم «سرخانه» به عمل درآمد و در عین حال بهرهمندی از عناصر موسیقی قاجاری، دقت در گزینش کلام و الگوبرداری از قالبهای شعری مانند مستزاد در تجربههای پیشین یا مخمس در «پنجگاه» و…
مروری بر آلبوم «آواز دوره پهلوی اول، به روایتی دیگر» – بخش دوم و پایانی
در این مجموعه سه نمونه آواز شور وجود دارد که به ویژه ترَک سوم (و نه آنگونه که بارها در دفترچه آمده تراک) میتواند بهانهای برای بازاندیشی به موضوعِ اختلاف ردیفهای آوازی و سازیِ دستگاه شور باشد. (۱)
یادداشتی بر آلبوم «آواز دورهی پهلوی اول؛ به روایتی دیگر» – بخش اول
اگر امروز کسی بخواهد لوت قرن هفدهمی بیاموزد مسیر روشنی پیش پای اوست که کافیست استعداد و همتاش همراه شوند تا گام به گام پیش برود. همچنین اگرچه از نقاشیهای یونانی اوایل مسیحیت هیچ اثری باقی نمانده اما به مدد مکتوبات از چند و چونشان و سبک هنرمندانشان آگاهیم. آواز دستگاهی که دهه به دهه از متن موسیقی ایران به حاشیه میرود نیز قرار نیست که سنتی ابدی باشد. با اینحال هم فنون و ظرایفش میتواند همیشه باقی و دستیافتنی بماند و هم شدنی است که مشتریانش همواره بتوانند در کیفیتی مقبول و مطلوب بشنوندش.
مروری بر آلبوم «بازشنودی از نی دوره قاجار؛ صفدرخان و نائب اسدالله»
غیر از موسیقی کلاسیک غربی که تنوع در عینِ تناسب را درآن به غایت رساندهاند در دیگر موسیقیهای کلاسیک، سازهای بادی در اقلیتاند. در موسیقی ایران این قلت به نهایت رسیده و امروز تنها ساز بادیِ حاضر، نیِ موسوم به هفتبند است. نه تنها دیگر سازهای بادیِ ممکن و آزموده مانند کلارینت بلکه سازهایی را که برای خود جایگاهی یافته بودند نیز انگهای توتالیتری دهههای گذشته از میدان راندند.
یادداشتی بر آلبوم «گلعذار»
گوشها را به شنیدن و چشمها را به خواندن رنجه نساختن، در تنهی موسیقی خلأ اندیشه و خِرد را با ایدئولوژی پر کردن، از هنر جز ژست گرفتنش را نداشتن، از جعل و شید تاریخ ساختن، کندذهنی و بیدقتی و درجا زدن در بنیانهای سستِ آموزشهای علیلِ آمیخته با انواع توهمات و خرافات، همه و همه ثمرِ آفتزدهای جز همان «انبساط خاطر» و زبانآوریهای مجانی و بیباج در دورهمیهای موسیقاییای که حال به لطفِ بسترِ مهیای خانهی عفافِ نشر در ایران رسمیت یافتهاند نخواهد داشت.
دورهبندیِ تاریخ موسیقی ایرانِ معاصر
دورهبندی تحولات موسیقاییِ ایرانِ معاصر عموماً بر مبنای دورههای سیاسی صورت میگیرد. مسأله این است که (برای مثال) وقتی میگوییم سهتارنوازی در دورهی پهلوی، کنارِ هم نشاندنِ یک موضوعِ هنری و یک دورهی سیاسی چنین پیشفرضی را پسِ خود دارد که سهتارنوازی با شروع و خاتمهی دورهی حکومت پهلوی، دچار تحولات بنیادی و تفکیکپذیر شده است.
مروری بر جلد پنجم مجموعهی «ده قطعه برای تار»
چالشِ عمدهی هنرجویان تار و سهتار در خصوصِ نواختن قطعات چهار جلد پیشین این مجموعه (که در طول دهههای شصت و هفتاد منتشر شده بودند) این بود که نمونهی اجرایی از بیشتر قطعات وجود نداشت و هنرجویان در مواجهه با آوانگاریهای در آن دوره عجیب و غریب (به ویژه کسر میزانهای ناشناخته و دائم در حال تغییر آنها) تصور درست و دقیقی از یک قطعهی مشخص نداشتند و یا نواختنشان به برداشتهایی گنگ و حتی اشتباه در برگردانِ نوشته به صوت میانجامید.
به بهانهی انتشار آلبوم «فصل و وصل»، سهنوازی در آواز اصفهان
تعیین دقیق فواصل، نامیدن و نوشتنشان و در نهایت اجرایشان، هنوز از چالشهای بسیاری از عاملین و عالمان موسیقی کلاسیک ایرانی است. ردیفهای منتشر شده و آوانویسی قطعات ضربی و غیرضربی در اغلب موارد به لحاظ فواصل با آنچه فهمیده و اجرا میشود یکی نیستند و از این میان بیات اصفهان از پراختلافترین مقامهاست. تقریباً در تمامیِ نوشتههای منتشر شده نغمهی ماقبلِ شاهد –که محسوس نامیدهاندش و مینامیم- نیمپردهای نوشته شده است (مثلا در اصفهانِ ردیف میرزاعبدالله که بر مبنایِ نغمهی سل است، دیِز) اما در اجراها بر هیچ فاصلهی دقیقی اتفاق نظر و عمل نیست. این اختلاف با آمیزش آموزههای موسیقی کلاسیک غربی با ایرانی تا به جایی رسید که اصفهان به تلویح به قبل و بعد از آن تقسیم شد: اصفهان جدید و قدیم.
یادداشتی بر آلبوم «شیداتر از عارف»
هر یک از دورههای مختلف تاریخ هنر و ادبیات را میتوان بر اساس دامنه و نوع فعالیتهایی که زنان داشتهاند واکاوی کرد. ریشهی ضابطههایی که در اغلب دورهها دیکته شدهاند عموماً دو نهاد قدرت و مذهب بودهاند و هستند؛ و گاه درآمیخته باهم. در قرون وسطی هنر عرصهای متعلق به مردان دانسته میشد. قرن نوزدهمِ اروپا بهویژه در هفتادسال بریتانیای دورهی ویکتوریایی، زنانِ نویسنده کتابهای خود را با نام مردانه منتشر میکردند. تا اواخر قرن بیستم هیچ زنی بر سکوی رهبری ارکستر نایستاده بود، و مصادیق دیگر. اگر چه بسیاری از چنین تبعیضهایی امروزه به تاریخ پیوستهاند اما کماکان نمودهایی از آنها را میتوان یافت؛ در کشورهای موسوم به در حال توسعه، بیشتر.