Posts by سعید یعقوبیان
تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسهای آن با شعر حافظ (۲)
به تعبیر دیگر گویی خودِ موسیقی است که در شعر مولوی حضور دارد و در شعر حافظ تصویری از موسیقی؛ تصویری نقش بسته در کلمات. بهزعم نگارنده چنین برداشتی نیاز به تأمل و تدقیق دارد. اگر شعر مولوی پر موسیقیتر بهنظر میرسد شاید علت آن ساده بودن موسیقیاش فلذا سادهفهم بودنِ موسیقیاش و به تعبیر دیگر در رو بودن موسیقیاش باشد و باز شاید بتوان برای چنین فرضیهای دلایلی نیز یافت. از سوی دیگر اگر مدعی شویم که موسیقی در شعر حافظ عمیقتر و پیچیدهتر است، لازم است تا آبشخور آن را دقیقتر، و چه بهتر که در خودِ سپهرِ موسیقی، بجوییم. با این اوصاف واضح است که پیشفرضِ نوشتۀ حاضر این بوده که شعر از نوعی موسیقی بهرهمند است (۱) و در شعر کلاسیک فارسی، بهطور خاص، از وزن عروضی بهعنوان حلقۀ واصل شعر و موسیقی بهره میتوان گرفت.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۴)
موسیقی، در کنار هنر نقاشی، نیرویی بوده است برای یا در راستای به زانو درآوردن طبیعت؛ و هر دو (نقاشی و موسیقی) در بقای انسان نقش داشتهاند. آثار نقاشی فراوانی در غارهای کهن کشف شدهاند. این نقاشیها عمدتاً چه بودهاند؟ نقاشی حیوانات. انسانها، نقاشی حیوانات را ترسیم میکردند و از طریق مجسمسازی آنها یا با فروبردن نیزه در نقاشیها، گویا در واقعیت نیز آن حیوان را برای بقای خویش از پا درمیآوردند. به نظر میرسد که نوعی بازسازیِ واقعیت رخ داده باشد.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۳)
باز هم اگر به موضوع گوشتخواری بازگردیم، باید گفت نخستین شیپورها نیز از شاخ حیوانات ساخته شدهاند. در زبان انگلیسی، واژۀ «Horn» به معنای شیپور است، اما معنی اصلی این واژه همان «شاخ حیوانات» است. این همارزیِ واژگانی بسیار معنادار است؛ گویی از ابتدا، شاخ حیوان و شیپور، یک چیز واحد بودهاند.
تحلیل انتقادی عنصر ریتم در شعر مولوی و بررسی مقایسهای آن با شعر حافظ (۱)
در سپهر ادبیات کلاسیک ایران معمولاً شعر مولوی را موسیقاییترین شعر میدانند. بهنظر میرسد چنین پنداشتهایی، که گاه آمیخته با برخی نسبتدادنها و خرافات نیز هستند، نیاز به تدقیق دارد. از دریچۀ علم موسیقی، در شعر حافظ عنصر موسیقی غنیتر است و شعر مولوی نسبت به شعر حافظ به لحاظ ریتم در سطح سادهتری قرار دارد. نزدیک بودن نسبی وزنهای پرکاربرد حافظ به مفهوم دورهای ایقاعی و تکرار الگوهای وزنی کوتاه و ثابت در بیشتر سرودههای مولوی از مهمترین دلایل این گزاره هستند. همچنین بر اساس برخی شواهد، محیط موسیقایی حافظ، موسیقی رسمی و علمی ایران و محیط موسیقایی مولوی، موسیقی خانقاهی بوده که در هر حال بهرۀ محدودی از موسیقی کلاسیک دارد. در این مقاله تلاش شده تا تفاوت و پیچیدگی نسبی ریتم در شعر حافظ در قیاس با شعر مولوی با رهیافتی موسیقایی نشان داده شود. علاوهبراین، نکتۀ دیگری در خصوص ارتباط شعر مولوی با موسیقی نیز مطرح است: در شعر مولوی نمونههایی میتوان یافت که بهنظر میرسد بهطور مستقیم و بیواسطه تحتتأثیر یک رخداد موسیقایی سروده شدهاند و ردِّ پایی در اوزان عروضی تا قرن هفتم ندارند که این ویژگی میتواند برخی از سرودههای مولوی را، از نظرگاه موسیقی، وجهی متمایز ببخشد.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۲)
بر اساس کشفیات باستانشناسی، فلوت نئاندرتال از استخوان ران چپ یک خرس جوان ساخته شده است. این ساز در سال ۱۹۹۵، درون غاری در کشور اسلوونی کشف شد؛ و کاشف آن، ایوان ترک، باستانشناس برجستۀ اسلوونیایی بود. این کشف آنقدرها هم دور از زمان حال نیست.
ارتباط گیاهخوار یا گوشتخوار بودنِ انسان به موسیقی (۱)
در خصوص اینکه انسان بهصورت ذاتی گیاهخوار بوده یا گوشتخوار، دیدگاههای متنوعی مطرح شده است. نکته قابل توجه اینکه گوشتخوار بودن انسان، بهمعنای همهچیزخواری او نیز هست. کسانی که معتقدند انسان در ابتدا گیاهخوار بوده، بر این باورند که او بهطور کلی گوشت نمیخورده، اما در مقابل، طرفداران نظریه گوشتخواری نمیگویند انسان هیچگاه میوه یا گیاه مصرف نمیکرده! بلکه بهنظر میرسد که انسان از ابتدا رژیمی متنوع داشته است. بنابراین شاید پرسش دقیقتر این باشد: آیا انسان ذاتاً گیاهخوار بوده یا همهچیزخوار؟
آیا شعر از نوعی موسیقی بهرهمند است یا نه؟
در پاسخ به نظرگاه محسن حجاریان محسن حجاریان در برخی از نوشتههای خود این گزاره را مطرح کرده است که شعر را واجد موسیقی دانستن اشتباهی فاحش و دیدگاهی نادرست است و چنین خبطی ریشه در ناآگاهی صاحبنظران شعر فارسی از مقولۀ موسیقی دارد. با این استدلال که: «آن صوتی موسیقی را موسیقی میکند که […]
به بهانۀ چاپ دومِ کتاب «در قفس»
ابوالحسن صبا در بسیاری از شاخههای موسیقی در ایران نخستین گامها را برداشت و به بهترین شکل ممکن. تا جاییکه، تا امروز هم نشانِ کارهایی که او انجام داده، بر پیشانی موسیقی ایران پیداست. در قفس نامِ سومین کتاب از مجموعۀ زمردِ نشر فنجان در ارتباط با زندگی موسیقیدانان ایرانیِ قرن حاضر است که به ابوالحسن صبا اختصاص یافته است.
خیالِ که؟! واقعیتِ که؟!
اشتیاقها و تمناهای آدمی، پیوسته به هر حیله راهی به رویاهایش میبرند. میل و اَمَل، به سرخوشی و ذوق یا به مویه و تضرع، داستانی میسازند در خوابی خیالین.
مروری بر آلبوم «اورنگ»
شبیه هیچ چیز نیست؛ حتی شبیه خودش. شش قطعهی آلبوم چیزیشان شبیه هم نیست جز اینکه در همهشان کمانچه را در صدر میشنویم و این شباهت چیزی نیست جز شباهت همهی «من»های ما در اینکه ظاهرمان یکی است؛ همه دست و پایی داریم و چشم و گوشی؛ ایستاده راه میرویم و در دنبالهی فرگشتیِ جهانمان «آدم»ایم.

