Posts by سعید یعقوبیان
بیژن کامکار: ایران قلب یک مسیر مهم در موسیقی منطقه بوده
امکانش هست. اینکه کنار هم باشند یا نه را قطعی نمی دانم. امیدوارم که باشند. نمی خواهم و نمی توانم آینده را پیش بینی کنم ولی فکر میکنم به احتمال زیاد بطور طبیعی این اتفاق خواهد افتاد و کنار هم خواهند بود. امروز نیریز نوازندهی تار قابلی شده است. سیاوش پسر پشنگ بسیار خوب سنتور می زند البته کارش بیشتر به شیوهی اردوان نزدیک است. بهار دختر ارژنگ بسیار با احساس عود میزند. دختر و پسر خود من که سازهای ضربی میزنند. پسر ارسلان در سطح عالی ویولون میزند و در کنسرت بعدی مان کنار مادرش که آلتو خواهد زد مینشیند. حتی تارا دختر هشت ساله ی اردشیر هم بچهی بااستعدادیست و تنبک و کمانچه میزند و بقیه هم همینطور.
بیژن کامکار: از تدریس متنفرم!
توضیح این مسأله خیلی سخت است. همهی بچه ها تک تک سلولهاشان پر از فانتزی و ایده است. منتها این ویژگی در مورد هر کدام از ما کاربرد متفاوتی پیدا کرده است. مثلن ارسلان بیست سال است که مایستر ارکستر سمفونیک است و با وجود اینکه به لحاظ تئوری به علم موسیقی اشراف دارد ولی چیزی که به او جرأت خلق میدهد حضورش در ارکستر است. ارسلان بیست سال است که هارمونی می شنود. آهنگی که مثلن من چند هفته باید کار کنم تا برایش هارمونی بنویسم و ارکستراسیون اش را تنظیم کنم، ارسلان یک شبه می نویسد.
بیژن کامکار: پدرم تحت تاثیر صبا بود
ظاهرن پدرم با پول تو جیبیهایش ساز میخریده و پدرش چند بار سازش را شکسته بود ولی باز پدرم ادامه میداده است. به هر حال در آن دوره، موسیقی را مطربی میدانستند و اصلاً شأن خوبی نداشته است. با تکنیک کمانچهای که داشت و نُت هم میدانست شروع کرد به زدن قطعههای محلی و کُردی با ویولن تا اینکه برای یک دورهی موزیک نظام از طرف ارتش به تهران میآید.
بیژن کامکار: موسیقی کردستان با کامکارها شناخته شد
… بله؛ البته نمیخواهم خدای ناکرده در حق پهلوانهایی مثل مظهر خالقی یا حسن زیرک یا برادران یوسفزمانی که همهشان خیلی خدمت کرده اند کم لطفی کنم ولی باور کنید چند دههی پیش خیلیها مثلن در سیستان و بلوچستان خودمان نمیدانستند کردستان کجاست. موسیقی کردستان با کامکارها شناخته شد. نه تنها در ایران بلکه در جهان. در دنیای ارتباطات امروز، فستیوالها نقش خیلی مهمی دارند و خیلی چیزها از طریق فستیوالها در همهی دنیا پخش میشوند. فستیوالرو ها همه امروز کردستان و موسیقی کردستان را میشناسند.
بیژن کامکار: چه اشکالی دارد یک ذره هم مغزتان را بچرخانید!؟
یکی از دستمایههای ما در مسیر افزودن جذابیتهای صحنهای موسیقی ایران، توجه به ریتم بودهاست. شما میدانید که موسیقیهای فولکلور ما سرشار از ریتم هستند. من حتی به اهالی موسیقی پاپ هم همیشه توصیه میکنم که به جای اینهمه توجه و تمرکز بر روی الگوهای ریتمیک غربی، به ریتم های بومی خودمان هم توجه کنند و از آنها هم استفاده کنند. اصلاً بعضی از ریتمهایی که امروزه خیلی متداول شدهاند شناسنامهی یک منطقهی خاص را دارند.
بیژن کامکار: موسیقی ما بزمی و مجلسی بوده
به یاد دارم دورهی دبستان بود و روزی در «دیوان شمس» دائی ام، بطور اتفاقی شعر «شهیدان خدایی» به چشمم خورد. از ذوق بال درآورده بودم. کلماتی را میدیدم و درست و غلط میخواندم که تا قبل از آن روز، آن صدای عاشق و پرطراوت در کام جانم چکاندهبود:
ری تا روم (۲)
تاکید ویژه مجموعه «ری تا روم» بر عنصر آواز و مختصات آن در موسیقی های ایرانی، عربی، ترکی و اندلسی است. قطعه تهران، امروزی ترین قطعه در این آلبوم است و از آنجا که قرار بوده تا نماینده موسیقی کلاسیک ایران در این اثر باشد، با توجه به ساختار مدرن آن، در کتابچه اثر با صفت آوانگارد از آن یاد شده است:
ری تا روم (۱)
نوشتن درباره برخی آثار موسیقی دست کم در مقطع انتشار آنها تاحدودی دشوار است. صحبت از این گونه آثار به واسطه ویژگی های بدیع شان و در مواردی به سبب تازگی داشتن آنها به گوش متعارف جامعه، نیاز به گذشت زمان دارد. از سوی دیگر این امر زمانی دشوارتر خواهد بود که اثر شنیداری، همراه با شرح و توصیفی روشنگر و نسبتا جامع در قالب کتابچه آلبوم مربوطه منتشر شده باشد.
آب زنید راه را…
در سی سالگی تصنیف این اثر ارکسترال، چه برای کسانی که پخش آن از تلویزیون دوشبکه ای صدا و سیمای دهه شصت را خوب به یاد دارند و شنیدن مجدد آن بیشتر جنبه های نوستالژیک برایشان دارد، و چه برای آنها که شاید حتی یک بار هم آن را نشنیده باشند! شنیدن آن خالی از لطف نخواهد بود. همچون بسیاری از دیگر آثار، یافتن نسخه ای با کیفیت از اجرای این اثر توسط ارکستر سمفونیک تهران (البته اگر وجود داشته باشد) بسیار دشوار است. با این حال همین نسخه ای که موجود است نیز با تمام بی کیفیتی اش تا حدود زیادی عظمت اثر را باز می نمایاند.
و اینک بیکرانگی…
شهریورماه ۹۲ و در آستانهی شصتسالگیِ محمدسعید شریفیان (۱)، آلبومی از ساختههای این موسیقیدان و آهنگساز منتشر شد با نام: ” کوهها، رودها و اینک بیکرانگی…” . این اثر ارکسترال، در دههی شصت و بین سالهای ۶۵ و ۶۶ ساخته شده و مدتی بعد، ضبط و سپس به شکل محدودی منتشر شده بود و حال پس از گذشت سالها، بازبینی و بازنشر شده است. به رغم اینکه نام سمفونی بر این اثر گذاشته نشده و در جلد آلبوم نیز این عنوان بکار نرفته است، ولی این آلبوم در حقیقت یک سمفونی کامل در چهار موومان است که به ترتیب «کوهها»، «رودها»، «دشتها» و «و اینک بیکرانگی…» نامگذاری شدهاند.

