Posts by سعید یعقوبیان
چه آتشها
کنسرتی که گروه همنوازان حصار در پاییز ۱۳۹۰ در تالار وحدت تهران اجرا کرد، پاییز امسال در قالب آلبومی به نام «چه آتش ها» به بازار آمد. انتشار آلبوم نیز همانند اجرا، واکنش های ضد و نقیضی در پی داشت. روهی آن را فاقد اصالت و قوام موسیقایی دانستند و گروهی نیز آن را خلاقیتی جسورانه خواندند. اما به زعم نگارنده، این نگاه های سیاه و سفید، ریشه در خود آلبوم و محتوای آن دارند و خود این چیدمان ۹۰ دقیقه یی نیز کشکولی از عناصر سیاه و سفید است؛ به این معنی که از سویی نگاه شنونده را با درخشش و شکوه خود در لحظاتی خیره می کند و از دیگر سو نه تنها با کنش هایی دیگرآزارانه، مخاطب را گیج و منگ رها می کند بلکه وجود مخاطب را در لحظاتی نادیده می گیرد و راه خود را می رود.
«خُردهروایتهای صوتی» (۵)
جملههای تکمیل کنندهی زیر نیز بلاتکلیفی معنایی مخاطب را در تجربهی شنیداری خردهروایتها، بیش از پیش برطرف میسازد (ایگلتون، ۱۳۹۱: ۶۵):
«خُردهروایتهای صوتی» (۴)
عدم اتکای یک اثر موسیقی پستمدرن به یک روایت کلان موسیقایی، سبب میشود تا این نوع از آثار، هم در تمامیت خود قائم به ذات باشند و هم اجزایشان استقلال بیشتری داشته باشند. میتوان هر جزئی از چنین موسیقیهایی را حذف و به جای آن هر چیز دیگری جایگزین کرد. همین ویژگی، خاستگاه انواع بی پایانی از فُرمهاست که میتواند وجود داشته باشد و به همین دلیل است که فرم در پستمدرنیسم همواره خود، بخشی از محتوا و در مواردی تمام محتوا بوده است و «چیزی خارج از متن وجود ندارد»(۳). در یک اثر کلاسیک، فراروایت به عنوان اصل ساختاری حاکم، نقش اجزا را تعیین میکند و آنها را در قالب کلیّتی وحدتیافته با یکدیگر پیوند میدهد؛ اما در یک اثر اوانگارد، اجزا از استقلال چشمگیری در برابر کل، برخوردارند (بورگر، ۱۳۸۶: ۱۵۳).
«خُردهروایتهای صوتی» (۳)
هنر نیز به عنوان «برجسته ترین فرانمود عصر» (گامبریج، ۱۳۸۰: ۶۰۱) در پی ظهور چنین گفتمانی چشم اندازهای دیگری جُست؛ به عقیدهی گامبریج مهمترین رخداد تاریخ هنر، تغییر و تحول سترگی بود که در نگرشهای عمومی رخ داد، نه این یا آن جنبش خاص هنری (همان:۵۹۹). بنابراین نمودِ چنین نگرشی در روند تغییرات زبان موسیقایی نیز، هر چه که باشد، دیگر نمیتواند در ادامهی ردیف شدن مجموعههای متمایز از هم در نظر گرفتهشود و آن را باید یک گسست رادیکال دانست.
«خُردهروایتهای صوتی» (۲)
انقلابیترین تغییر در این میان با تثبیت موسیقی مدرن سریالی رخ داد. آنجا که موسیقی تونال به مثابهی مادر تمامی سبکهای قبل از دورهی مدرن، جای خود را به نظامی داد که اساسن از الگوی جدیدی پیروی میکرد. موسیقی دورههای قبل، به رغم داشتن تفاوتهای اساسی، همگی تونال محسوب میشدند؛ هرچند به غیر از تونالیته، اشتراکات کلی دیگری نیز وجود داشتند.
«خُردهروایتهای صوتی» (۱)
بیش از نیم قرن از ظهور موسیقی اوانگارد گذشته است. در طول دهههای گذشته موسیقیدانان بسیاری در گوشه و کنار جهان و از جمله در ایران آثار بیشماری در این نوع از موسیقی خلق کرده اند. مقالات و نوشتههای فراوانی نیز در شرح و بسط این آثار نوشته شدهاند. اما به رغم تثبیت جایگاه این نوع از آثار موسیقی، نیک می دانیم چه در بین شنوندگان عام و چه در بین جامعهی موسیقیدانان، شمار افرادیکه با بیان دلایل مختلف، این گونه آثار را فاقد ارزش موسیقایی و هنری میدانند اندک نیستند.
منبری: اهالی هنر نیاز به دیده شدن دارند
صحبتهایی بود که سروش به صورت یک سری و در چند آلبوم آثار تولید شده در سه سال فعالیت انجمن را منتشر کند. من و دکتر ریاحی و مزدا انصاری و امیر بکان و کاظم داوودیان هیأت موسس آن انجمن بودیم. آقایان دهلوی و روشن روان و مرحوم بیگلری پور و بنده و دکتر ریاحی هم شورای آموزش و پژوهش بودیم که به کارها نظارت داشتیم. زمانی هم گروه موسیقی دانشکده صدا و سیما را تأسیس کردیم که بنده هم جزء هیأت ژوری بودم و در تدوین اساسنامه اش هم بودم و خلاصه چه عرض کنم… رسیدیم به اینجایی که مشاهده می کنید. در مورد انتشار آلبوم هم پروسه سختی شده که سراغش نرفتم.
منبری: برخی آثارم را به دیگر خوانندگان دادم
باید بگویم نقطه عطف دیگر کار من و از بزرگترین افتخاراتم همکاری با جناب فخرالدینی بود. حدود سه سال با ارکستر ملی همکاری کردم که اوایل دهه هشتاد بود. به پیشنهاد آقای فخرالدینی قطعات زیادی که برای این ارکستر نوشتم از من اجرا شد. خودم هم آواز ارکستر را می خواندم. قطعه ای هم برای صدای هنرمند شایسته آقای قربانی تنظیم کردم.
منبری: کیستم من را برای ارکستر مضرابی نوشتم
آقای مشایخی به من گفتند قطعه ای برای فلوت بنویسم. پرسیدم فقط فلوت تنها؟ گفتند فعلاً فقط فلوت تنها. گفتم استاد برای ارکستر و فلوت بنویسم؟ گفتند نه فقط برای فلوت. من قطعه ای برای فلوت سلو در شوشتری نوشتم. سعی کردم به لحاظ ریتم و ملودی مونوتون نباشد. کار متفاوتی بکنم. ایشان کار را گام به گام می دیدند و نظراتی می دادند، وقتی تمام شد، گفتند در فرهنگسرای نیاوران اجرایی داریم که می خواهم قطعه تو هم اجرا شود. کسی را می شناسی که فلوتش را بزند؟ من دوستم ناصر رحیمی که نوازنده حرفه ای فلوت هستند را معرفی کردم و با اجرای ایشان کار اجرا و ضبط شد.
وهم یا نبوغ؟! (۲)
بیتردید جمع شدن تمام این نارساییهاست که باعث شدهاست، میانگین کیفی تولیدات موسیقی در ایران و سطح سلیقهی عموم به شکل چشمگیری تنزل یابند. موضوعی قدیمی که در دهههای گذشته برخی از موسیقیدانان و موسیقیشناسانِ معاصر، بارها و بارها در مقالات و نوشتههای مرثیهگونِ خود به آن پرداخته اند(۵)، (۶).

