Posts by سعید یعقوبیان
مروری بر آلبوم «وَ»
تنوع مضرابها و رنگها، بهرهگیری از مناطق صوتی مختلف ساز، استفادهی کارآمد از واخوان در مقامِ یک استیناتویِ همیشه حاضر -که جریان موسیقی را در بستر یک باسِ مداوم پیش میبرد- و صدادهیِ همواره بُرّا و غرّان؛ اینها از ویژگیهای نوازندگیِ عود در آلبومی است که نامتعارفیاش در عودنوازی ایران از همان ناماش آغاز میشود. اما تمام این ویژگیها فرعاند در مقابل برجستهترین عنصر نوازندگی در «وَ»: سرعتی که همچون خزه تمام تنهی موسیقی را در بر گرفته است.
یادداشتی بر آلبوم «شب چشمان تو»
«شب چشمان تو» نمونهی نادری است: آلبومی که نمیتوان شنیدش. کیفیت صوتی این آلبوم آنچنان آزاردهنده است که امکان شنیدن و تحمل را سلب میکند. سه عامل میتوانسته مسبب چنین وضعیتی شده باشد: اول دانش اندک دستاندرکاران صدا در این مجموعه. دوم گوش ضعیفِ ناآزموده که اشتباه بودنها را نتوانسته تشخیص دهد و سوم ابزار غیراستاندارد.
مروری بر آلبوم «عشیران»
عشیران سومین محصول ایدههای موسیقایی زوج کردمافی-کاظمی (پس از آلبومهای «بداههسازی» و «بزمِ دُور») در طول حدود ده سال گذشته است؛ سه اثری که در دور کردنِ «گفتمان احیا» از چندرگگی کامیابتر از تجربههای دیگر بودهاند چرا که هم از اجرا و نواختن، و از عمل موسیقایی برآمدهاند و هم وصلهای جاندارتری به موسیقیِ دستگاهی داشتهاند.
یادداشتی بر آلبوم «از ارس»
سالار زمانیان ماکتی فراهم آورده است از نوع ماکتهای استاد، الگو و خویشاوندش کیوان ساکت در برخورد با قطعات موسیقی غربی با چند تفاوت. زمانیان ذوقزدگیِ همیشگیِ ساکت را از تقلید و تقلیلِ آثار ارکسترال غربی برای تار، اینجا با موسیقی آذربایجان تجربه کرده است، با اثری، نه به اندازهی انتخابهای ساکت شاخص، از آهنگساز جوان حمید وکیلاوف: در سه موومان که بر پایهی تار (آذری) نوشته شده است. همچنین اینجا خبری از آن سرعت و «رقص انگشتان»۱ نیست. تجربهی ساکت، چه دلخواه و مقبول ما باشد و چه نباشد، به واسطهی «اولین» بودنش، با سونوریتهی ویژهاش (همانکه در لحظهی نخستِ شنیدنِ تارِ زمانیان، استادش را به یادمان میآورد) و با برجسته بودنِ نوعی از سرعت در نوازندگیِ او امضایی برای موسیقیاش رقم زد اما تقلیدِ سلیقهی او در سطحی پایینتر، در حالیکه هنوز کیوان ساکت مُصر و استوار در صحنه حاضر است، باعث شده کار زمانیان چیزی فراتر از یک مشق بر اساس سرمشق نباشد.
مروری بر کنسرت موسیقی دستگاهی «از من نشان»؛ گروه «آن»
از چشمهای که محمدرضا لطفی پس از بازگشتش به ایران در نیمهی دههی هشتاد جوشاند نوازندگانی برآمدند که پس از او برخی راهی خودمحورانه گشودند و گروهی نیز مجموع شدن را بر پراکندگی ترجیح دادند. حاصل این فکر گروهی شده است که اعضایش هر کدام هم به جاهِ آفرینندگی میاندیشند و هم به راه نوازندگی. صدادهی قرص و محکم گروه «آن» از همین روست. علاوه بر این گردهم ماندن، این نیّت که در هر اثر از این گروه، به نوبت، یکی از اعضا مسئولیت آهنگسازی و سرپرستی کار را به عهده میگیرد نیز جاذبه و پویایی آن را افزون کرده و هر بار موسیقی دستگاهیِ «آن» رنگِ سلیقهای دیگر بر خود میگیرد.
یادداشتی بر آلبوم «سهگاهوار»
آن تارنوازی که هنوز مکرراً به «کاملاً بداهه بودن»ِ سهگاهی که نواخته تأکید میکند روشن است در تمام سالهایی که سازبهدست بوده، نه تنها به کارش فکر نکرده بلکه از نوشتههای فارسیِ دستکم یک دههی گذشته و از گفتمان انتقادی شکلگرفته در باب پیوستار بداهه و آهنگسازی نیز بیخبر است. کجای نغمه و کرشمه زدن، و مخالف از پسِ زابل زدن، میتواند «کاملاً بداهه» باشد؟ آن هم با یک تارِ ناکوک و سنتوری که هر از چندگاه با کشیدنِ مضراب روی سیمها هنرنمایی میکند. آیا توقع زیادهای است، از کسی با چند دهه تجربهی دستبهساز بودن، که چند دقیقه در پردههایی مشخص، کاری بیش از سرهم کردن الگوهای هزاربار شنیدهاش بکند؟
یادداشتی بر آلبوم «پژواک خاموشی»
همواره سلطهی انباشتهای فرهنگی در ذهن و عمل ما بیش از آنی است که خود تصور میکنیم. موسیقی، حواس و اعصاب ما را در دورهای از حیاتمان متأثر میکند که ذهنمان از هر ایدهای در توضیح این تأثیر و تأثر خالی است. مادام که چنین سلطههایی را نشناسیم و نخواهیم زمامِ انباشتها را خود به دست بگیریم (و نه بالعکس) چگونه میتوانیم احوالاتمان را شخصی و منحصر به خودمان بدانیم؟ شاید بهتر آن باشد که حالِ هر آشنا به دشتی و همایون را از دشتی و همایون، بیشتر، احوالات فرهنگی بدانیم و بنامیم. ما زبانِ یک نظام موسیقایی مشخص را میآموزیم و با همان زبان حرف میزنیم و فکر میکنیم. چنین نظرگاهی ناقضِ شخصی بودن نیست بلکه نگاه و تعریفی عریانتر از آن است؛ همینکه بدانیم حالاتمان چگونه شخصیبودنی دارند.
یادداشتی بر آلبومِ «ضربیخوانیهای حسین تهرانی»
در تعریف «زیبایی» کتابها نوشته شده و نظریههای گوناگونی طرح شده است. اما قائل به هر رویکردی که باشیم، عاملِ «ذوق» سنجهی گزینش و ارزیابیِ زیبایی در هر نظرگاهِ مشخص است. شکلگیریِ این معیار را گاه متأثر از طبیعت (به معنای موسعاش) میدانند، گاه آن را محصول تجربهی زیستِ اجتماعیِ زیباییشناسانه برمیشمارند و برخی نیز ذاتی و فطریاش میدانند. ذوق محصولِ تمامِ اینهاست و هر منشایی که داشته باشد، تواناییِ ذهن است در غربال امر زیبا. ذوق، زیبایی را میپذیرد و خود، زیباییِ دیگری میآفریند.
یادداشتی بر آلبوم «نوهنگام»
عناصرِ موسیقیِ جَز گونهی نوهنگام، بیجلوهگریِ ویژهای (مثلاً با ویرتوئوزیته و تکنیک یا نوسانهای برجسته در شدتوری) کنار هم مسیری آرام و رام را طی میکنند. هر مسیر، ابتدا با پرسه زدنِ سازها (سه ساز غربی و یک سهتار/تنبور) در یک اشل صوتی مشخص شروع میشود و پس از تثبیت یک اتمسفر مدال، آنچه گروه را همگام میکند موزون شدنِ موسیقیست که آن نیز همچون عناصر دیگر موسیقی، قرار نیست به دنبال پیچیدگی باشد. حرکت مدال در هر قطعه ثابت نمیماند و مدگردیهایی (از پیش تعیین شده) را در طی مسیر از سر میگذراند. گاه زمزمهای تک بیتی نیز با موسیقی همراه میشود. این گزارشی از موسیقی نوهنگام است.
مروری بر آلبوم «افرا»
«افرا» را اگر با فرهنگ غالبِ نوازندگیِ زمانهی انتشارش بسنجیم باید با شنیدن همان چند مضراب اول در سهگاه، در آن کوکِ پایینِ این سازِ فروتن، روی چشم بگذاریم. در این روزگارِ فقیر و حقیرِ گیر کرده روی فواصلِ کوچک، یافتنِ نوازندهای که ادبیات تحریر و آرایه بر سرانگشتانِ چالاکاش جاری باشد دشوار است.