Posts by سعید یعقوبیان
یادداشتی بر موسیقیِ متنِ فیلم «آشغالهای دوستداشتنی»
جدیتِ آغاز فیلم از جایی که گویندهی شبکهی ماهوارهای، خبری دربارهی «منیرخانوم» میگوید به یکباره رنگ عوض میکند و بیننده وارد خیالات او میشود. این اولین نمود موسیقی در فیلم است: یک هفتضربیِ سرخوشانه، با پایهای روی سهتار بهصورتِ خفه (Mute) که به یاریِ تغییر فضایِ فیلم میآید. روی همین ملودی، طنز فیلم پررنگتر میشود. منیر چندین بار با تغییر کانالهای ماهواره، گیتارنوازی را میبیند که ترانهای با کلیدواژهی نام او میخواند. این ملودی چند بار دیگر در لحظاتی که بار کمدی فیلم بیشتر است حضور مییابد: صحنهای که منیر دنبال بغلیِ شوهر میگردد یا آنجا که همه به توصیهی شوهر، ظاهرِ خود را درست میکنند تا برای ورود مأمورین آماده باشند.
یادداشتی بر آلبوم «نبودی تو»
موسیقیِ «نبودی تو» را میتوان در این عبارت خلاصه کرد: کنار هم نشاندنِ بیربطِ عناصری بیربط و در عین حال نخنما. شیوهی تنظیم و هارمونیزه کردنِ نُه ترانهای که در این آلبوم گنجانده شده عمدهترین عنصرِ تاریخ مصرف گذشتهی مجموعه است. صدای خواننده نیز معمولاً بی هیچ ایدهی مشخصی، در فواصلی مستعمل، بر فضاسازیهایی سوار میشود که حاصلِ نازلترین فرمولهای نیم قرن پیشاند.
مروری بر آلبوم «خجسته»
از میان تمام نظرگاههایی که –به رد یا دفاع- میتوان به موسیقیای که فعالاناش آن را نئوکلاسیک ایرانی میخوانند نگریست، موسیقیِ بیکلامِ «خجسته» نیز در کنار دیگر آثار منتشر شده بر اساسِ این رویکرد، رخ دادنِ یک حرکت را یادآور میشود. اگرچه میتوان راستایِ حرکت در «خجسته» را به اعتبار آنچه میشنویم و همچنین مبتنی بودناش بر یک نظامِ ریاضیوارِ آهنگسازانه، به سمت هرچه بیشتر «از پیش اندیشیدهبودنِ موسیقی» و هرچه دور شدن از «اتفاق و بداهه» دانست اما بی نگاهِ ارزشگذارانه به این ایدهها و بی آنکه به بالا یا پیشرفتن بیاندیشیم، آنچه به طور کلی و فراتر از «خجسته» در ارتباط با این رویکرد مهمتر به نظر میرسد، نه جهتِ حرکت و ایدهی پیشرفت، بلکه خودِ حرکت است.
یادداشتی بر آلبوم «مجنون زمانه»
هم باید اهل ریاضت و مراقبه باشی و هم بخواهی خود را به تنگنای صبوری بیازمایی. چنین اگر بود، یک بار چهل دقیقه آنچه را در «مجنونِ زمانه» موسیقی نامیده شده چله مینشینی، با سِیلی از پرسشها در سر، آمرزیده برمیخیزی.
مروری بر کتاب «سلامت نواختن»
مسائل حوزهی سلامت، در هنر و معیشتِ همهی نوازندگانِ حرفهای اهمیت فراوانی دارند و نوازندگان همواره با این موضوعِ حیاتی درگیر اند. به فاصلهی هفت سال، کتاب دیگری در ارتباط با این موضوع در ایران منتشر شده است (کتاب پیشین: «بهداشت نوازنده»، انسیه تبریزی و محمد عبدلی، ماهور، ۱۳۹۰). این دو کتابِ مفید و ارزشمند تنها مجموعههای مدونی هستند که تا حال در این باره به زبان فارسی تألیف و منتشر شدهاند و دست کم به همین دلیل، ناگزیر از کنار هم دیدن آنها هستیم. جای تعجب است که در «سلامت نواختن» نه تنها هیچ اشارهای به تجربهی قبلی نشده بلکه مؤلف-مترجم، این کتاب را قدمِ اول برشمرده است.
یادداشتی بر آلبوم «هنوز آواز»
خانههایی کنار هم ساختهشده، با یک معماریِ دست کم دویست ساله و استادانه؛ دستگاهها را به مسامحه چنین بیانگاریم. میتوان به شکلهای مختلف این خانههای قدیمی را سیاحت کرد. از جمله با ساز و آواز که به تنهایی یا باهم، در اجراهایی منفرد، بارها و بارها، داخل یک خانه را میآرایند؛ رنگ میزنند، میچینند و قدم به قدماش را به مشتاقاناش نشان میدهند.
مروری بر آلبوم «احوالات شخصی ۱۲: نایی»
مجموعهی «احوالات شخصی» در دوازدهمین ایستگاه خود به خودنگارهی موسیقاییِ یک نینواز رسیده است که کار او پیش از این اثر -نخستین اثرِ مستقل- در چند اجرای صحنهای و چند آلبوم، شنیده شده بود و همان شنیدهها او را برای چنین دعوتی گزین کردند. هوشمند عبادی هنرمند خودساختهایست که در اینجا بی آنکه در اتمسفر یک گروه یا یک موزیسین دیگر بنوازد یا ساختههای دیگران را، خود ساخته و خود سخن گفته است. نایی، تنهاییِ ثبت و ضبط شدهی اوست.
مروری بر آلبوم «اوقات»؛ بداههنوازی سهتار
در آثار هنری رجوع به یک متن کهن و بازنماییِ آن با رویکردی بدیع و امروزین یا به حال آوردنِ وقایع و شخصیتهای نامدارِ زمانهای گذشته در ساحتی مدرن رایج است. در چنین آثاری متنِ گذشته، از صافیِ تجربهی شخصیِ هنرمند گذر و با خوانشی متفاوت، مخاطب را با روایتی دیگر از متن مواجه میکند. اوقات (و آثار مشابه) چنین راهی نمیروند. محتوای اثر، همان متنِ زمان-گذشته است و قرار نیست رنگ متفاوتی به متن پاشیده شود.
یادداشتی بر کتاب «همنواز» ۱۸ قطعه برای همنوازی ساز نی و سازهای کلاسیک ایران
هجده قطعه (در گونههای رِنگ، پیشدرامد و چهارمضراب) از ساختههای موسیقیدانانِ معاصرِ درگذشته انتخاب و دونوازیهایی برای نی و شش ساز ملودیک آوانگاری شدهاست. دو لوح فشرده نیز همراه کتاب است: در یکی قطعات، به همراهِ نی نواخته شدهاند و در دیگری بدونِ نی. هدف این است که یک هنرجویِ نینواز، حال به همراهِ یک سازِ دیگر همنوازی کند: در لوح اول نمونهی اجرا را بشنود و خود با لوح دوم بنوازد. اما مگر چنین امکانی برای یک نینواز، که طبعاً به سطحی رسیده که تواناییِ اجرای این قطعات را دارد، بدون چنین کتابی نیز فراهم نیست؟
مروری بر کتاب «افق بیکران (یادنگار حشمت سنجری)»
«حشمت سنجری» درسخواندهی دارالفنون و هنرستان، شاگرد صبا و خالقی، از سویی با آموزههای کودکی و نوجوانی از آبشخور پدرِ تارنوازش، به درویش و نیداود وصل است و از سوی دیگر سنجریِ تحصیلکردهی غرب، از انگشتشمار موسیقیدانانِ ایرانیست که در موسیقیِ کلاسیک غرب جایگاهی جهانی دارد. سابقهی او و ارجمندیاش در اروپا و امریکا گویای این افتخار است. آنگونه که خود در فیلم «رقص دایره» (فرزاد فرهوشی، رهافیلم، ۱۳۹۵) میگوید، زمانی که با سرشناسانی همچون «کلودیو آبادو» همکلاس بوده، شاگرد ممتاز کلاس شناخته میشود.