گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سعید یعقوبیان

متولد ۱۳۵۸ تبریز
کارشناس ارشد علوم اقتصادی و برنامه‌ریزی از دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۶
نوازنده‌ی تار و سه‌تار، منتقد و پژوهشگر موسیقی

Posts by سعید یعقوبیان

مروری بر آلبوم «بر کرانه‌ی شب»

ساحتِ اجراییِ جدیدی در موسیقی ایرانی از میانه‌ی قرنی که در آنیم حیات یافت که «بر کرانه شب» نماینده‌ی خوبی برای نمایش حیاتِ این شاخه است. با تأسیس رادیو و در ادامه با گستردگیِ مخاطبانِ برنامه‌ی گل‌ها، موسیقی ایرانی بیش از هر زمانِ دیگر به خانه‌های مردمِ کوچه و بازار راه یافت. عده‌ای علاقه‌مند شدند تا سازی بنوازند. سراغ خریدن و یادگرفتن رفتند و با هر بهره‌ای که از موسیقی دستگاهی ‌یافتند محافل خانگی موسیقی ایرانی را شکل دادند. در تهران و شهرهای بزرگِ دیگر، ویولن، تار، ضرب و سنتوری گرد هم می‌آمدند و خواننده‌ای هم –به عنوانِ یک رکن حیاتی و اساسی‌- همراهی‌شان می‌کرد.

مروری بر آلبوم «مهریان»

آلبوم‌هایی همچون «مهریان» حتی اگر تمام و کمال تکرارِ گذشته –در اینجا پرویز مشکاتیان- باشند همین که گذشته را در همان سطح، تولید و ارائه کرده‌اند می‌توانند یادآور برخی نکات برای شنوندگان پیگیر امروز باشند. از جمله اینکه موسیقی قرار نیست حتماً شاخ غولی بشکند یا لزوماً و همیشه بارِ تازه‌ و نچشیده‌ای داشته باشد.

یادداشتی بر موسیقی‌های انتخابیِ فیلمِ «رضا»

فیلم در شکل مرسوم و مألوف‌اش موسیقی متنِ ساخته شده ندارد اما پر از موسیقی‌ست. موسیقی‌های انتخابیِ کارگردان در فیلمی که نوشته و بازی‌اش نیز کرده، اولین توفیق را از بهره‌گیریِ متناسب از محوریتِ شهر اصفهان در فیلمنامه به دست می‌آورد. اصفهان را نه مکرر و در صورت‌هایی کلیشه‌ای، بلکه در ساکسفونِ تنها در شبهای اصفهانِ امروز و در یک آوازخوانیِ سنتیِ دورهمی زیر پل خواجو می‌بینیم.

مروری بر آلبوم «تار و عود»

این آلبوم مجموعه قطعاتی ساخته شده برای تار و عود است در سه بخش: سه‌گاه، چهارگاه و راست‌ پنجگاه که هر کدام از این سه بخش شاملِ سه قطعه‎ کوتاه هستند.

یادداشتی بر موسیقی متن فیلم «متری شیش و نیم»

متن فیلم به واسطه‌ی ریتم بسیار تندش می‌توانست حتی تماماً بدون موسیقی باشد. به نظر می‌رسد کارگردان و آهنگساز هم به این موضوع واقف بوده‌اند و از همین‌ رو صرفاً سه ‌چهار لحظه‌ی کوتاه از کل فیلم گزین شده‌اند تا برای چند ثانیه موسیقی‌ای روی صحنه شنیده شود؛ موسیقی‌ای که می‌توانست نباشد. شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که قصد بر آن بوده تا فیلم حتماً نام یک آهنگساز بر خود داشته باشد، آهنگسازی اسم و رسم دار.

یادداشتی بر کتابِ «جامعه‌شناسی موسیقی»

آگوست کُنت (۱۸۵۷-۱۷۹۸) که نخستین بار واژه‌ی «جامعه‌شناسی» را به کار گرفت، موسیقی را اجتماعی‌ترین هنرها می‌دانست. علم نوظهور، به سمتِ تبیینِ هرگونه انگاشتِ اجتماعی ِپدیده‌های انسانی حرکت کرد تا وجوهِ ناپایدارِ آنچه را که پایدار به نظر می‌رسید درک کند. از سوی دیگر، جهانِ آکادمیک رشته‌‌های متمایزی تعریف می‌کرد و جامعه‌شناسیِ موسیقی –اندیشیدن به هرگونه رابطه‌ی موسیقی و اجتماع- زاده‌ی این گسترش و تفکیکِ توأمان بود که نخستین ایده‌هایش بخشی از ساختمان فکری جامعه‌شناسی بودند و نسبت‌هایی نیز با رشته‌ی عام‌تر -جامعه‌شناسی هنر- می‌یافت.

یادداشتی بر موسیقیِ متنِ فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی»

جدیتِ آغاز فیلم از جایی که گوینده‌ی شبکه‌ی ماهواره‌ای، خبری درباره‌ی «منیرخانوم» می‌گوید به یکباره رنگ عوض می‌کند و بیننده وارد خیالات او می‌شود. این اولین نمود موسیقی در فیلم است: یک هفت‌ضربیِ سرخوشانه‌، با پایه‌ای روی سه‌تار به‌صورتِ خفه (Mute) که به یاریِ تغییر فضایِ فیلم می‌آید. روی همین ملودی، طنز فیلم پررنگ‌تر می‌شود. منیر چندین بار با تغییر کانال‌های ماهواره، گیتارنوازی را می‌بیند که ترانه‌ای با کلیدواژه‌ی نام او می‌خواند. این ملودی چند بار دیگر در لحظاتی که بار کمدی فیلم بیشتر است حضور می‌یابد: صحنه‌ای که منیر دنبال بغلیِ شوهر می‌گردد یا آنجا که همه به توصیه‌ی شوهر، ظاهرِ خود را درست می‌کنند تا برای ورود مأمورین آماده باشند.

یادداشتی بر آلبوم «نبودی تو»

موسیقیِ «نبودی تو» را می‌توان در این عبارت خلاصه کرد: کنار هم نشاندنِ بی‌ربطِ عناصری بی‌ربط و در عین حال نخ‌نما. شیوه‌ی تنظیم و هارمونیزه کردنِ نُه ترانه‌ای که در این آلبوم گنجانده شده عمده‌ترین عنصرِ تاریخ مصرف گذشته‌ی مجموعه است. صدای خواننده نیز معمولاً بی هیچ ایده‌ی مشخصی، در فواصلی مستعمل، بر فضاسازی‌هایی سوار می‌شود که حاصلِ نازل‌ترین فرمول‌های نیم قرن پیش‌اند.

مروری بر آلبوم «خجسته»

از میان تمام نظرگاه‌هایی که –به رد یا دفاع- می‌توان به موسیقی‌ای که فعالان‌اش آن را نئوکلاسیک‌ ایرانی می‌خوانند نگریست، موسیقیِ بی‌کلامِ «خجسته» نیز در کنار دیگر آثار منتشر شده بر اساسِ این رویکرد، رخ دادنِ یک حرکت را یادآور می‌شود. اگرچه می‌توان راستایِ حرکت در «خجسته» را به اعتبار آنچه می‌شنویم و همچنین مبتنی بودن‌اش بر یک نظامِ ریاضی‌وارِ آهنگسازانه، به سمت هرچه بیشتر «از پیش اندیشیده‌بودنِ موسیقی» و هرچه دور شدن از «اتفاق و بداهه» دانست اما بی نگاهِ ارزش‌گذارانه به این ایده‌ها و بی آنکه به بالا یا پیش‌رفتن بیاندیشیم، آنچه به طور کلی و فراتر از «خجسته» در ارتباط با این رویکرد مهم‌تر به نظر می‌رسد، نه جهتِ حرکت و ایده‌ی پیشرفت، بلکه خودِ حرکت است.

یادداشتی بر آلبوم «مجنون زمانه»

هم باید اهل ریاضت و مراقبه باشی و هم بخواهی خود را به تنگنای صبوری بیازمایی. چنین اگر بود، یک بار چهل دقیقه آنچه را در «مجنونِ زمانه» موسیقی نامیده شده چله می‌نشینی، با سِیلی از پرسش‌ها در سر، آمرزیده برمی‌خیزی.

بیشتر بحث شده است