Posts by سعید یعقوبیان
مروری بر «کتاب گوشه؛ فرهنگ نواهای ایران» (۲)
هر فرهنگ، یک نظام است و در این نظام لازم است تا روابط معینی بین اجزا برقرار باشد تا ارتباط مراجعهکننده با فرهنگ مختل نشود: روشمندی. مؤلفِ «کتاب گوشه» که از میان واژگان موسیقایی، فرهنگی برای نامِ نواها و لحنهای مربوط به موسیقی ایران و هر آنچه مربوط به اینها گردآورده، روشِ خود را در پیشگفتار تشریح کرده است. اطلاع از (یا بهتر است بگوییم فراگیریِ) آنچه در پیشگفتار آمده برای استفاده از این فرهنگ، دست کم به سه دلیل زیر ضروری است:
مروری بر «کتاب گوشه؛ فرهنگ نواهای ایران» (۱)
انتشار «کتاب گوشه» رخداد مسرتبخشی برای موسیقی ایران است. در این فرهنگ، تلاشهای گذشته با آنچه ارشد تهماسبی گردآورده به تلاقی رسیدهاند. این فرهنگ میتواند به بسیاری از داستانسراییها و افسانهبافیها و اطلاعات اشتباهی که در کلاسهای موسیقی رد و بدل میشود پایان دهد. دقت، همت و پشتکار مؤلف در بیش از بیست سال کار بر روی این کتاب در جایجایِ آن هویداست. منظم کردن پانصد مدخلِ ابوتراب رازانی و حذف چهار عنوان تکراری در آن، تنها یک از صدها نمونه از این دقتِ کمیاب است. این فرهنگ، در مقام یک کار فردی شگفتانگیز است وآن را تنها میتوان نتیجهی یک عشق بزرگ دانست.
مروری بر مجموعهی «رنگهای قدیمی»
«رنگهای قدیمی» شامل ۶۵رنگ (از سال۱۲۸۴ تا ۱۳۱۶ از ضبطهایی که در دسترس گردآورنده بوده) و یک متنِ ششصفحهایست که بدون آن و با پالایش صوتی بهتر، میتوانست محصولی دستکم خنثی بهدست دهد. متن، نتیجهگیریهای نامستدلی دارد. چند نمونه:
مروری بر آلبوم «سالنامه»
سالنامه در میان آثار فیاض، بیش از همه در مسیرِ «در گذر» است. علاوه بر مشابهت در فرایند آهنگسازی و نوعِ کنار هم نشاندنِ و برخورد با مواد و مصالح موسیقی، حضور صریحِ برخی نقشمایههای «در گذر»، مدگردیهای متنوع، استفاده از نوازندگانِ گروه در مقامِ خواننده و ساختار کلی مجموعه، این همانندی را پررنگتر میکند.
مروری بر آلبوم «لیله راست»
برخورد مستقیم گوش ایرانی با نغمات موسیقیِ عربی، در دورهای (دهههای۴۰و۵۰) در کنارِ اشتهار امکلثوم در ایران، در شاخهی منحصربهفردی از موسیقی مردمپسند در خواندههای خوانندگانی چون قاسم جبلی یا داود مقامی و بعد از انقلاب بیش از همه عموماً در تلاوت قرآن بودهاست. «لیله راست» (شبِ مقامِ راست) فرصتِ شنود و مواجههی مستقیم با اثری از موسیقی عرب را برایمان فراهم کردهاست.
مروری بر آلبوم «من همان نایام»
موسیقی در «من همان نایام»، مبتنی بر پتانسیلیست که نخستین بار محمدعلی کیانینژاد در آلبومِ «دف و نی» (۱۳۷۳) نشان داده بود؛ تجربهی موسیقیِ چندصدایی با نوشتنِ چند خط برای نی در کنار ساز کوبهای و آواز. آنچه این اثر با آهنگسازیِ کنشگرِ جهانگیری بر آن پتانسیل افزوده، بهرهگیریِ او از نگاهِ دوری به عنصرِ ریتم، گاه پیوندِ تحریریِ (ملیسماتیکِ) شعر و موسیقی، و چند خطشدنِ آواز در آغاز و پایانِ اثر است.
مروری بر آلبوم «عود ایرانی، دیرینه دلخواه»
قرابتهای فرهنگیِ موسیقیِ حوزهی ایرانی-عربی-ترکی در سالهای گذشته بیش از پیش وارد مباحث نظری موسیقی ایران شده است. در شاخهی نوازندگی، عود (و قانون) از آنجاکه در تمام این حوزه نواخته میشوند وضعیت یگانهای یافتهاند. موسیقی دستگاهی ایران در کنار قرابتها و اشتراکها، تفاوتهای مهمی نیز با موسیقی همسایگان فرهنگی خود دارد. از جمله اینکه موجودیتهای مدال در موسیقی کلاسیک ما بسیار بیشتر از موسیقی عرب و ترک وابسته به الگوهای لحنی شدهاند. یک عودنوازِ نوعی در ایران، در چنین بستری آموزش میبیند. در مقابل، سیالیتِ متفاوتِ موسیقیِ عرب و ترک در کنار پیشرفتهای عودنوازیشان، کششی اغواگرانه دارد. عودنواز ایرانی تلاش میکند به سمتِ آزادی عمل پرواز کند و با رها کردن ذهن و عملِ خود از انجماد، در عین حال هویت ایرانی خود را حفظ کند تا «عود ایرانی» را بیابد: عودی که نه تاری است نه ترکی و نه عربی.
مروری بر آلبوم «باد»
جز این دشوار است بتوان از شنیدنِ «باد» توشهی دیگری بربست: سوسویِ گاه به گاهِ بارقههایی از ذوق، در خلقِ یک انگارهی ملودیک-ریتمیک؛ که میتواند دستمایهی جور کردنِ یک قطعه برای سهتار باشد. سهتارنوازی در «باد» درهمآمیختنِ چند آموختهی معدود است: چند روالِ مُدالِ نخ نما، چند وزن شتابان در روندی ثابت، چند نوع ناخنزدن (مضراب)… و بالاتر از/ و در نتیجهی همهی اینها، «باد» به جِدّ، مشکل آهنگسازی دارد. قطعهها به طرز شگفتانگیزی در تکرارِ همان انگارهی اولیه میمانند و لابلای سر و صدای شلوغِ اودو و تنبک به سر میرسند.
مروری بر کتابِ «رساله هفت دستگاه موسیقی ایرانی؛ میرزا شفیع»
اهمیت انتشار رسالات قدیمی بر کسی پوشیده نیست. لازمهی شتابگرفتن انتشار صدها رسالهی در محاق مانده، همسو کردن/شدنِ همت و دانش و بودجه است. نه بر یک مسیرِ حمایتشده، بلکه بر شانههای یک پژوهشگر، بار دیگر باری به مقصد رسیدهاست: رسالهای در ۹۱برگ؛ نوشتهی میرزا شفیع نامی که جز این اطلاع دیگری از او در دست نیست.
مروری بر کتاب «موسیقی ایرانی در شعر سایه»
«سایه» در دورهای از موسیقی ایران تأثیرگذار بوده است. این تأثیرگذاری میتواند موضوع مقالهای تحلیلی-انتقادی باشد. چنین پژوهشهایی نه تنها در مورد سایه بلکه در مورد دیگر همدورههایش نیز باید صورت گیرد (که به هر دلیل هنوز انجام نشده). سایه با موسیقی دستگاهی نیز در حد یک موسیقیدوستِ بسیار پیگیر که معاشرتهایی با اهالی این موسیقی داشته، آشناییهایی دارد. از مجموع صحبتهای او در منابع مختلف چنین برمیآید که این آشنایی، علمی و چندان عمیق نیست و بالطبع شامل دادههایی درست و غلط از دیدهها و شنیدههاست (مانند بیگجهخانی را شاگرد درویشخان دانستن! و موارد دیگر). واژگانِ موسیقایی نیز در شعرِ او فراواناند.