ایرانیان همراه با آواز، عود یا چنگ مینواختند و این از ویژگیهای موسیقی ایرانی بوده است، آنها دارای نغمات و آهنگها و تصنیفها و ترانههای متنوعی بودهاند که بالغ بر هشت میشده است. بندستان (۱۴) و بهار (۱۵) که این دو از فصیحترین نغمات بشمار میآمدهاند.
سپس ابرین (۱۶) است که معمولا در سیم زیرا اجرا میشده است. ابرینه (۱۷) نیز یکی دیگر از این نغمههاست و بیش از همه فراز و نشیب یا مدگردی داشته است.
نغمه دیگر مادرواسبان (۱۸) است که بتدا با وزنی سنگین آغاز میشده و سپس سریعتر میگشته و سرانجام با تأنی از نغمهای با «نغمه خاتمه» فرود میآمده است. لحن دیگر شسم (۱۹) میباشد که با وزنی سنگین نواخته میشده است.
دیگری قبه (۲۰) است که روال مستدیری داشته است. نغمه دیگر اسپراس (۲۱) میباشد که حالتی یکنواخت و خوابآور داشته است. این آهنگ شادمانی و مسرت را در عروق خسروان جایگزین میساخته و خواب را به آرامی بدیدگان میآورده است.
پی نوشت
۱۴- بندستان را در هیچیک از فنگها نیافتم چنین لفظی درسی لحن باربد که نظامی و منوچهری نقل کردهاند نبوده ولی از آنجا که گویند باربد برای هر روز از سال لحنی ساخته بود، ممکن است این لحن از جملهء آن الحان باشد و یا آنکه بقرار گفتهء نظامی:
درآمد باربد چون بلبل مست
رفته بر بطی چون آب در دست
ز صد دستان که او را بود دمساز
گزیده کرد سی لحن خوش آواز
ممکن است بندستان جزء یکی اد صد دستان فوق اللشعلر باشد. به روایتی میتوان گفت که این لحن از ساختهای موسیقیدان دیگری است.
۱۵- در نامهای الحان سی گانه باربد بنقل از منوچهری «بهار بشکنه» و «نی بر سر بهار» دیده شده؛ همچنین در این شعر از منوچهری لفظ سبزه بهار آمده است:
چون سبزهء بهار بود نای عندلیب
چون بند شهریار بود صوت طیطوی
اما بطور مطلق فقط در کتاب سرگذشت موسیقی ایران تألیف آقای روح اللّه خالقی جلد اول ص ۴۸۷ دیده شد که نوشته شده «دوازده مقام» ۹ دایره و شش آواز داشته است. برخی چند دایره را هم ملایم طبع دانسته و نام آنها را چنین نوشتهاند: زنگبار – گلستان – بهار – بوستان – عذری – وامق – زیرکش – نهفت – حجاز.
۱۶- ابرین و ابرینه نیز مهجور بنظر آمد.
۱۷- لفظ مدگردی بجای «تصعد او ببحد را من طبقه الی طبقه» نهاده شده و معادل مدولاسیون (Modulation) در اصطلاح موسیقی است.
۱۸- مسعودی «ماداروسنان» نوشته است. چنین لفظی در هیچیک از گوشههای آوازها و الحان باربدی دیده نشد؛ شاید کلمهء ترکیب شده باشد از دو لفظ «ماداش» که نام قدیم آذربایجان است و «روسنان» که روشنان به معنای ستارگان ملکی است در اینصورت میتوان گفت قطعه ایست به معنای «ستارگان آذربایجان». بیش از این چیزی دستگیر نشد.
۱۹- مسعودی «سیسم» نوشته است و به ظن قالب همان شیشم است، برهان قاطع مینویسد:و نام قولی است از مصنفات باربد؛ منوچهری گوید: «بگیر باده نوشین نوش کن به صواب-به بانگ شیشم با بانک افسر سگزی.»
۲۰ و ۲۱- این دو لفظ نیز در میان نام الحان موسیقی و گوشههای آوازهای ایرانی دیده نشد، بنابراین میتوان طبق این سند تاریخی برنامهای موجود نامهای ذیل را نیز افزود:بندستان – بهار – ابرین – ابرینه – ماذرواسبان یا ماداروسنان – قبه و اسپرس.
۱ نظر