اگر نگاهی به کتابها و روشهای آموزش نوازندگی پیانو در مدارس، دانشگاهها و آموزشگاههای موسیقی در دنیا بیندازیم، مشاهده خواهیم کرد که در دنیای مدرن
امروزی تکنیک ها و روشهای متعددی در عرصه آموزش و نحوه نوازندگی پیانو وجود دارد که دانستن سیر تکاملی این روشها برای هر نوازنده ای می تواند مفید
و آموزنده باشد.
در ادامه به اختصار نگاهی خواهیم داشت به سیر تحولات مهم در تکنیک های نوازندگی پیانو.
قرن هیجدهم
دوران کلمنتی و چرنی (Clementi & Czerny)
قبل از قرن نونزدهم آموزش پیانو شامل سه قانون کلی بود :
– عملکرد انگشتان باید کاملا مجزا از مچ دست و بازو باشد.
– فراگیری تکنیک روندی کاملا مکانیکی است که تنها راه دستیابی به آن انجام ساعت ها تمرین روزانه است.
– استاد موسیقی سلطه و اختیار مطلق را داراست.
کلمنتی (Muzio Clementi) اولین کتاب در زمینه تکنیک های پیانو را با عنوان “Introduction to the Art of Playing the Piano” در سال ۱۸۰۱
منتشر کرد. در این کتاب قانون کلی که او مطرح کرده بود، نیرومندی و قدرت مساوی هر پنج انگشت بود. او اصرار داشت که دست بی حرکت باشد، مچ به
حالت افقی قرار بگیرد، انگشتان به حالت منحنی بلند شده و با قدرت به نت ها ضربه وارد شود.
این تکنیک در تمام تمرینی های چرنی (Carl Czerny) که هم اکنون نیز در برنامه تمرین بسیاری از نوازندگان جوان قرار دارد، به صورت عملی نمایش داده
شده است. روش چرنی در حقیقت مجزا نمودن تسلط تکنیکی نوازنده از برداشت موسیقیایی اوست.
قرن نوزدهم
دوران شوپن و لیست (Chopin & Liszt)
گسترش بیش از پیش پیانو و حضور آهنگسازان نوازنده، مباحث جدیدی را در قرن نوزدهم در مورد این ساز مطرح نمود. لیست (Liszt) اولین شخصی بود که
حرکت تک تک انگشتان را به بازو مرتبط می دانست و تغییر ریتم (rhythm) موسیقی را کاملا مرتبط با حالات درونی نوازنده می دانست.
شوپن بر ترکیب حرک دست ها، مچ، ساعد و بازو برای رسیدن به صدایی غنی تر در نوازندگی تاکید بسیار داشت. به عقیده او بازوی نوازنده باید آزاد باشد و از
سفت کردن مفاصل و ماهیچه ها پرهیز کند. از نظر شوپن تکنیک جزء اصلی موسیقی به شمار می رفت.
علیرغم به کارگیری روش های جدید، متدهای آموزش این دو آهنگساز تقریبا مقابل یکدیگر قرار داشت. شوپن به برگزاری کلاس های خصوصی با تک تک
شاگردان علاقه مند بود، درحالیکه لیست کلاس های عمومی را ترجیح می داد. در مقام یک معلم پیانو شوپن صبور و مهربان بود، اما لیست متکبر و سرزنش گر
بود.
شوپن به نوعی وسواس دچار بود و تا زمانی که شاگردان بر یک قطعه تسلط کامل پیدا نمی کردند، بارها و بارها آن را تکرار می نمود. لیست بسیار منطقی بود و
هر کار را تنها یک بار تکرار می کرد.
شوپن اجرای آثار باخ، موتزارت، کلمنتی، هومل (Johann Nepomuk Hummel)، وبر (Freiherr von Weber) را ترجیح می داد، در حالیکه لیست
برای تمرین آماده گوش دادن به هر اثری، حتی آثار جدید منتشر نشده نیز بود.
تکنیک های قرن بیستم
فواید به کارگیری تکنیک هایی که از انتقال وزن استفاده می کردند، برای اولین بار در سال ۱۸۸۰ توسط یکی از اساتید آکادمی رویال موسیقی لندن تابیاس متهی
(Tobias Matthay) مطرح شد.
او به این تتیجه رسید که برای داشتن طیف وسیع و رنگهای متنوع در صدای ساز، انگشتان باید توسط وزن بدن پشتیبانی شوند. این عقیده که بسیار هم منطقی بنظر
می رسد طی پنجاه سال گذشته مورد توجه کارشناسان فن قرار گرفته و نسخه های گوناگونی از آن امروزه مورد استفاده مدرسان پیانو قرار می گیرد. در تمام این
روشها چرخش، جهت گیری، وزن بازوها و حالت نوک انگشتان همه و همه واژه های آشنایی در قلمرو آموزش و نوازندگی پیانو به شمار می روند.
تحقیقات علمی – پزشکی
اخیرا پزشکان تحقیقات ویژه ای را در زمینه درمان تورم تاندون ها و دیگر مشکلات فیزیکی مربوط به نوازندگی به انجام رسانده اند. دورتی تاوبمن (Dorothy
Taubman) موسس و مدیر بخش موسیقی انیستیتوی پیانوی Taubman، بیش از پنجاه سال از عمر خود را وقف مطالعه و تحقیقات در زمینه صدمات ناشی از
موسیقی نموده است. او به گسترش روش های پایه ای و منطقی در تکنیک های نواختن پیانو پرداخته و معتقد است در صورتی که نوازندگان روش صحیح نواختن
را فرا گیرند، از کلیه آسیب های فیزیکی مانند تورم تاندون ها و سندروم عصب میانی مچ دست، در امان خواهند ماند.
تاوبمن در روش پیشنهادی خود حرکت دائم بازو و دست را که سبب می شود ماهیچه ها برخلاف آناتومی طبیعی خود کار کنند، حذف نموده است. به عقیده او
تکنیک و موسیقی از یکدیگر جدایی ناپذیرند و این بدن ماست که وزن، طنین، نشیب و فراز، درجه صدا و رنگ موسیقی را تولید می کند. کلیه تفکرات و
احساسات نوازنده در صورتی که بدنش عملکرد درستی نداشته باشد، بی استفاده باقی خواهد ماند.
با تمام این اوصاف، امروزه بیشتر نوازندگان با روش “محدود نمودن حرکت، تنها به انگشتان دست” موافق هستند و حرکت ساعد و بازو را تنها در صورت نیاز به
صدای غنی تر لازم می دانند. با این حال هر نوازنده باید روش مختص به خود را در مقابل ساز به کار گیرد.
همانگونه که اگون پتری (Egon Petri) استاد پیانوی روسی در یک جمله به شاگردانش می آموخت: “هرگز آنچه را که من به شما میگویم یک قانون تلقی نکنید، اما
روش های مرا نیز امتحان کنید؛ اگر برایتان مفید بود آنها را به کار گیرید، در غیر این صورت آنها را فراموش کنید و روش های دیگر مناسب خود را بیابید. ”
تحلیل جالبی بود، هیچوقت اینطوری به موضوع نگاه نکرده بودم مرسی.
kare khubi mikonid ke be navazandeh ha etelati inchenin midi.
متاسفانه از بی سوادی معلمهای پیانو در تهران هست که در بسیاری از اموزشگاه ها می بینیم که هنوز تکنیک های خشک و بی روح قدیمی رو تدریسی می کنند و فکر می کنند که نوازندگی یک توانایی مکانیکیه که از دستها بیرون میاد. فکر می کنن نوازندگی یعنی روزی ۳ ساعت هانون یا چرنی زدن و …
مقاله واقعآ خوبی بود این کارو ادامه بدید اگه امکانش هست .
مشکل ما این هست که نزد عوام آهنگسازی با نوازندگی یکی است و نزد خواص این دوتا با هم فرق دارند. در حالی که اگر کمی دقت کنیم باید توجه کنیم اون موسیقی ای در لحظه به دل مینشینه که سازنده و نوازنده اون یکی باشه و از محیط الهام بگیره. یعنی می خوام بگم اون چیزی که آدمهای عادی از موسیقی برداشت می کنند خیلی به طبیعت نزدیک تر هست تا این روشهایی که ما با تفکیک قسمتهای مختلف بدست آوردیم. نمونه ساده اش شاید آواز خوندن یک پرنده باشه در آن واحد موسیقی رو می سازه و اجرا می کنه. نه!
یک توجه ویژه! ممنون
خیلی مفید بود. مرسی
سلام .عالی بود.
فوقولاده بود.
راستی . زبان فارسی مشکل تلفض داره . اگه به انگلیسی اسم سازها و کلمات غیر فارسی رو بنویسید مشکل تلفض پیش نمیاد.ممنونم.
سلام،دختری و ساله دارم و می خواهم موسیقی کلاسیک بیاموزد.خواهشمندم مرا راهنمایی کنید که چگونه و از چند سالگی آموزش را آغاز و بر روی چه نوع ابزار موسیقی کار کند. خودم دوست دارم پیانو بیاموزد.
لطفا راهنمایی فرمایید.
vowwwwwwwwwwwwwwwwwww ajan chizi fekresham nemikardeam . az sho besyar mamnomam ke in matlab ro barye ma gozoshtid. 🙂
خوب بود مرررسی
نظرتان بسیار جالب بود.