اخیراً دفتر شورای شعر وزارت ارشاد، قانونی را به اجرا گذاشته که طی آن آهنگساز «حق ندارد» شخصاً جهت اخذ مجوز شعرهایی که روی آنها آهنگسازی کرده، به این اداره محترم مراجعه کند. بلکه باید یک شرکت خصوصی یا دولتی که مجوز نشر آثار صوتی و تصویری دارد، به این امر خیلی (خیلی!) خطیر مبادرت ورزد. همین امر باعث می شود که شما به عنوان یک آهنگساز با کلی مانع در پیش پایتان و البته کلی سوال در ذهنتان مواجه شوید.
در درجه ی اول باید پرسید اساساً چرا ممیزی شعر باید صورت بپذیرد؟ و با فرض پذیرش قانونِ «همین است که هست»، این ممیزی برای چه افرادی ضرورت دارد؟
اشخاصی که شعر هایی با مضامین ممنوعه، (مثل استفاده از کلمات مبتذل و یا مفاهیم مغایر با امنیت ملی) می گویند و کسانی که روی چنین اشعاری آهنگسازی می کنند، غالباً ترجیح می دهند که آثارشان را به صورت زیر زمینی و بدون کسب اجازه از این دفتر محترم، تولید و منتشر کنند.
اما باید بپذیریم کسی که تصمیم به تولید اثری برای نشر عمومی دارد، مطمئناً قبل از ارائه اثر به وزارت ارشاد و درخواستِ کسب مجوز، خودش مسئله «خود سانسوری» را حتماً رعایت می کند. با این همه، از آنجا که ممکن است کسانی مسئله ی فوق را رعایت نکنند، ممیزی شعر را به عنوان اصلی مهم برای استحکام جامعه (!) می پذیریم.
ولی چگونگیِ این ممیزی امر مهمی است که موضوع اصلی این نوشته است و علاوه بر انتقاد هایی که در راستای نظام اداری به این مسئله وارد است، سوال های بی پاسخی را نیز در ذهن ارباب رجوع تولید می کند.
مهمترین سوال اینکه اساساً چرا باید اشعارِ شعرای قدیم ایران که همه می دانیم بسیاری از آنان سوای شاعری، از پایه گذاران عرفان ایرانی هستند، ممیزی شود؟ مگر اشخاص محترمی که وظیفه دارند شعرهای مثلاً مولانا را بررسی کنند تا میزان خوبی یا بدی آن را محک بزنند، تا چه اندازه در عرصه ی عرفان از حضرت مولانا پیشی گرفته اند؟
نمی دانم شاید خیلی…! با این احوال آیا بهتر نیست دفتر محترم شعر و موسیقی جهت سهولت کار مخاطبین شعر فارسی نسخه ای جدید از دیوان اشعار این بزرگان آماده کند که در این نسخه فقط شعرهایی از ایشان که قابلیت محتواییِ تلفیق با موسیقی را دارند، چاپ شود؟ و بقیه ی اشعار راهم اصلا بریزند دور؛ دست کم خیال آدم راحت است که از دیوان های جدید، آزادی که هر شعری را انتخاب کنی! حالا فکر کنید چه جالب می شود که عنوان کتابی “نسخه ویرایش شده و بدون شعرهای مبتذلِ دیوان خواجه حافظ شیرازی” باشد.
جالبه از طرفی به اشعار حضرات مولانا و حافظ ایراد گرفته میشه! برای ساز زدن یک نوازنده که هیچ شعری هم درکار نیست مجوز نیازه ! از طرفی اشعار خواننده های لس آنجلسی در هیئات عزاداری بدون هیچ مجوز و بگیر و ببندی خونده میشه ! صدای سگ و شغال درآورده میشه ! و شخص مداح هر موقع که اراده کنه میتونه میکروفون دست بگیره و برای صدها نفر هرچی دوست داشت بخونه و آقایون خم به ابرو نیارن! کاش اگر قرار بود فرهنگی سازی ای بشه تبعیضی درکار نبود و همه یکسان بودند.