نوشته ای که در پیش رو دارید، برگرفته از کتاب (در دست انتشار) “تاریخ موسیقی ایران و تاثیر ظهور اسلام بر آن” است که توسط نویسنده آن «ابوالفضل زنده بودی» برای ژورنال گفتگوی هارمونیک اسال شده است:
ساسانیان آخرین و هفتمین سلسله ای است که قبل از اسلام در ایران به حکومت رسید. این سلسله توسط اردشیر پایه گذاری شد؛ چون جد آنان ساسان نام داشت، سلسله ی خود را ساسانیان نام گذاری کردند. دوره ی ساسانیان را دوره ی اوج و اعتلای فرهنگ و هنر و ایرانی می دانند.
اردشیر ساسانی به هنر علاقه ی وافری داشت، هنگامی که بزرگان و درباریان کشور را به طبقات ممتاز تقسیم می کرد، مقام رامشگران و خنیاگران را ارتقاء داد و آنان را در زمره ی درباریان قرار داد. بعضی از مستشرقان از جمله آرتو کریستنسن به نقل از مسعودی می گوید: اردشیر دولت را به هفت طبقه تقسیم کرده بود، در چهار طبقه ی اول تمامی کسانی را که در ایجاد و تدوین قوانین دست داشتند جای داده بود، به عبارتی دیگر از طبقه ی اول تا چهارم متعلق به هیات دولت بود، طبقه ی اول: وزرا، طبقه ی دوم: موبدان، قاضی کل و رئیس هیربدان، طبقه ی سوم و چهارم: سپاهبد که مهمترین مامور دولتی به شمار می رفتند و معاونی را در اختیار داشتند به نام مرزبان، سپس خوانندگان و نوازندگان و تمام کسانی را که شغلشان مربوط به موسیقی بود در یک طبقه ی خاص جای دادند.
“کریستنسن نقل می کند که خوانندگان و نوازندگان در ردیف عالی ترین ماموران دولت جای داشتند”
طبق بیان کارنامه ی اردشیر بابکان، هنگامی که اردشیر هنوز به سلطنت نرسیده بود و به دستور اردوان آخرین پادشاه اشکانی زندانی بود، برای رفع دلتنگی تنبور می نواخت.
آهنگسازان و موسیقیدانان آن زمان آهنگهای زیادی به مناسبت عظمت اردشیر ساخته اند که تخت اردشیر یکی از آن هاست که در متون ادبی ذکر شده است.
بر بید عندلیب زند باغ شهریار
بر سرو زند واف زند تخت اردشیر
پانزدهمین پادشاه ساسانیان بهرام گور بود که او نیز علاقه ی بسیاری به موسیقی داشت.
قدح مزین به نقش بهرام گور و آزاده
بشقاب سیمین متعلق به سده ی ده میلادی که گروهی
از نوازندگان ساسانی را
نشان میدهد
طبق رسم ساسانیان کسی که قرار بود در آینده پادشاه شود یعنی کسی که ولیعهد بود از پایتخت دور نگهداشته می شد، بهرام گور نیز قبل از رسیدن به پادشاهی در جیره به تعلیم علم و فراگیری موسیقی پرداخت.
بهرام مقام موسیقیدانان را ارتقا بخشید و آنان را از طبقه ی پنجم به طبقه ی بالاتری که احتمال می رود طبقه ی اول باشد ترفیع داد و این روال تا زمان انوشیروان ادامه داشت. وی در زمان سلطنت در راه رفاه مادی موسیقیدانان تلاش بسیار کرد و موسیقی را در دل جامعه و مردم کوچه و بازار ترویج داد، به طوری که به دستور وی مردم نیمی از روز را به کار و فعالیت اختصاص می دادند و نیم دیگر را به شادی می پرداختند که اصلی ترین وسیله ی سرگرمیشان موسیقی بود.
برای اینکه همه ی مردم بتوانند از موسیقیدانان که در آن زمان خنیاگران و رامشگران نامیده می شدند استفاده کنند بهرام از پادشاه هندوستان درخواست کرد که ده هزار لولی مرد و زن را به ایران بفرستد.
بهرام اعتقاد داشت که مردم سرزمینش باید مانند او و درباریان در رفاه باشند و همه باید بتوانند از موسیقی لذت ببرند.
وقتی لولیان از هند به ایران آمدند در کوچه و بازار راه افتادند و به نغمه سرایی پرداختند. این گروه به کولی ها معروف بودند و عده ای نژاد کولی ها را نیز از این تیره می دانند.
بهرام از زیر دستان خود می خواست تا به مشکلات مردم رسیدگی کند و کمبودها را به اطلاع وی برسانند.
فردوسی بزرگ در شاهنامه ی همیشه جاودان خود این داستان را نقل می کند:
وز آن پس به هر موبدی نامه کرد
کسیرا که درویش بد جامه کرد
بپرسیدشان گفت بی رنج کیست
بهر جای درویش و بی گنج کیست
زکار جهان یکسر آگه کنید
دلم را سوی روشنی ره کنید
البته در مورد تعداد دقیق لولیانی که به ایران آمدند، آمار دقیقی در دست نیست، گاه آن را بیشتر از ده هزار نفر و گاه هم کمتر ذکر کرده اند.
بهرام گور و آزاده در حال شکار
سلام
بسیار ارزنده است.
یاد و یادآوری تاریخ هنر و جامعه شناسی پیش از اسلام در وطن مان کم رنگ است که مطالبی از این دست کمکی در از میان برداشتن این کاستی می باشد.