نقد و معرفی کتاب اقتصاد موسیقی: فرایند تولید، بازاریابی و فروش محصولات (به همراه بررسی نظام اقتصادی موسیقی ایران)، نوشتهی محمدرضا آزادهفر، تهران، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، دی ۱۳۹۰، ۵۲۲ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰، قیمت ۷۰۰۰۰ ریال.
مقدمه
عبارت «اقتصاد موسیقی» را میتوان به تمامی مباحثی ارجاع داد که به بررسی و تحلیل عوامل تولید و توزیع و در نهایت مصرف محصولات موسیقایی میپردازند، اما نباید فراموش کرد که اقتصاد موسیقی صرفاً نگاهی است اقتصادی به دنیای موسیقی. به عبارت بهتر، «اقتصاد موسیقی» شاخهای از علم اقتصاد نیست و نمیتواند باشد. اما میتوان ابزارهای تحلیل اقتصادی را در خصوص صنعت موسیقی بکار بست. علم اقتصاد همواره به دنبال یافتن نقاط است: نقطه تعادل، نقطه بهینه، نقطه سربهسر و غیره، اما حوزه فرهنگ به طور عام و موسیقی به طور خاص به علت وجود شاخههای گوناگونِ دارای ویژگیهای مختلف و نیز به واسطه پیچیدگیهایی که گاه کمّیکردن شاخصها را با مشکل مواجه میکنند، نمیتواند در مدلهای اقتصادی وارد شود.
این مسئله در محیطی همچون ایران موضوعیت بیشتری مییابد چراکه ساز و کارهای تجمیع اطلاعات به عللی مانند عدم وجود نهادهای لازم و فربهبودن موسیقیِ زیرزمینی اندکاند، هرچند نباید از نظر دور داشت که به هر روی در علوم اقتصادی، حتی در خصوص مسائلی همچون فرهنگ، نیز امکان یکسری برآوردها و کمّیسازیها فراهم است و این برآوردها میتوانند به تحلیلهایی از بازار و نیروهای مؤثر در آن بیانجامند. همین تحلیلها نیز، بهرغم داشتن خطا، اطلاعاتی از وضعیت بازار بهدست میدهند و بیتردید داشتن هرگونه اطلاعات، در خصوص عوامل بازار و روابط حاکم در صنعت، احتمالِ خطا در تصمیمگیریهای یک واحد اقتصادی را کاهش خواهد داد.
در این رویکرد، هنرمندی که وارد بازار موسیقی میشود و محصولی ارائه میدهد به مثابهی یک واحد اقتصادی خواهد بود که رفتار اقتصادی او به میزان دانش و آگاهی او از الگوریتم پیچیده روابط بازار، بستگی خواهد داشت. آنچه بارها دیده و شنیدهایم این بوده است که اهالی موسیقی همواره از وضعیت اقتصادی خود و بازار موسیقی شِکوِه کردهاند. بسیاری از آنها، به ویژه در آغاز راه، کلاههای زیادی سرشان رفته و مبالغ هنگفت و بیهودهای هزینه کردهاند و بر اثر نداشتن تجربه یا آشنانبودن با چند و چون روابط حاکم بر بازار به بیراههها رفتهاند.
کتاب مورد نظرِ این جستار، در کمترین سطح، مجموعه طبقهبندیشدهی اطلاعاتی است که میتواند برای هنرمندِ موسیقیدان، در مقام عامل اقتصادی در بازار موسیقی، راهگشا باشد. تا قبل از این کتاب، فارسیزبانان نوشتههای پراکندهای را اغلب دربارهی حقوق مؤلفان و ناشران، کپی رایت و سانسور نوشته بودند، اما این نخستین کتاب به زبان فارسی است که جامع و مدون به مباحث گوناگون در حوزه اقتصاد موسیقی پرداخته است.
شاید دیر مینماید، اما جای خرسندی است که اولین گام در این زمینه ترجمه نبوده و در این باره قلمورزی شده است. همین تألیف بودنِ این کتاب سبب شده است تا مصادیق و نمونههایی از موسیقی ایران نیز در آن گنجانده شود و خواننده ایرانی را هرچه بیشتر با کتاب همراه سازد. دیگر اینکه، با توجه به نداشتن برنامهای درسی با عنوان واحد اقتصاد موسیقی یا صنعت موسیقی در دورههای تحصیلی رشتهی موسیقی در ایران، کتاب حاضر میتواند منبع درسی مناسب و کارامدی برای چنین واحد درسی باشد.
۱ نظر