بدون آنکه بخواهیم از حوزه اقتصاد موسیقی دور شویم، می پرسیم وجود و عدم آزادی در یک جامعه، چگونه و از چه کانالهایی می تواند در اقتصاد موسیقی تأثیر داشته باشد؟ می دانیم موسیقی زیرزمینی در ایران فعال و فربه است (۱۱) و دلیل این فربهی نیز چیزی نیست جز عدم امکان ظهور این موسیقی ها در جامعه که این مسأله موجب شده است تا تعریف موسیقی زیرزمینی در ایران، با تعریف آن در کشورهای توسعه یافته ای چون آمریکا و ژاپن کاملاً متفاوت باشد. (۱۲)
همین مسأله از مهمترین مصادیق عدم وجود آزادی در عرصه موسیقی است. تمام انواع موسیقی امکان عرضه نمی یابند و نتیجهی چنین شرایطی، کاذب بودن تقاضا و نهایتاً غیر واقعی بودن قیمتها خواهد بود. اگر کالای الف امکان عرضه در بازار نداشته باشد کالاهای ب و ج، حتی اگر جانشین های ضعیفی برای کالای الف باشند، بخش اعظمی از تقاضای موجود را به خود جذب خواهند کرد.
اما چنانچه کالای الف نه تنها عرضه شود بلکه در انواع مختلف
نیز عرضه شود، در این حالت می توان فهمید تقاضای واقعی کالای ب چقدر بوده است. بنابراین با واقعی شدن عرضه و تقاضای کالای ب قیمت واقعی آن نیز بدست خواهد آمد. بر این اساس و در شرایط عرضه محدود، چنانچه یک نوع موسیقی تقاضایی داشته باشد، نه میزان این تقاضا واقعی خواهد بود و نه قیمتی که مصرف کنندگان پرداخت میکنند.
در چنین فضایی که ناآزادیهای اجتماعی و فرهنگی حاکماند، چنانچه اقتصاد به سمت یکسری از آزادسازی ها و خصوصیسازیها حرکت کند، این تغییر باعث خواهد شد تا انواع موسیقی، دنباله رو انگیزهی کسب سود بخش خصوصی، مجبور شوند تا رویههایی نامتناسب با هویت خود داشته باشند و روز به روز به سمت بازار موسیقی مردم پسند گرایش نشان دهند. ماجرا به همین سادگی است: ناآزادیها موسیقی را مجبور به تغییر رفتار میکنند.
درخور توجه است که در نقطه مقابل و در شرایط برابر برای بروز و ظهور انواع موسیقی ها، حتی موسیقی با مخاطبان اندک و محدود نیز، به رغم داشتن تقاضایی اندک در جامعه، باز منتفع خواهد بود. موسیقیهایی از این دست، تحت هر شرایط، تقاضای نسبتاً ثابتی دارند. تقاضای این نوع موسیقی ها نسبت به قیمت بی کشش است و تا مرز یک بهای مشخص، تقاضای جامعه برای چنین موسیقیهایی تقریباً ثابت خواهد بود.
همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است با افزایش قیمت، مقدار تقاضا تغییری ندارد و تنها در صورتیکه قیمت بطور غیرعادی و غیرمعمول بالا باشد، میزان تقاضا کاهش خواهد یافت. حال اگر شرایط عرضه بهبود یابد و باعث شود تا تابع عرضه به سطحی بالاتر انتقال یابد قیمت تعادلی نیز افزایش یافته و با همان میزان تقاضا، کالا در قیمت بالاتری به فروش خواهد رسید. (۱۳)
بدین ترتیب موسیقیدان، با مخاطب خاص و محدود نیز خواهد توانست، حاصل هنرش را در بازار به قیمتی بالاتر به فروش برساند.
پی نوشت
۱۱ – احتمالاً بدلیل محدودیت های نشر، اشاره ای به موسیقی زیرزمینی در کتاب نشده است.
۱۲ – موسیقی زیرزمینی در کشوری چون ایران، زاده ی عدم امکان اخذ مجوز فعالیت و نشر برای بسیاری از گروه های موسیقی است؛ در حالی که در جوامع توسعه یافته، انتشار زیرزمینی موسیقی، عموماً انتخابِ پدیدآورندگانِ آن است.
۱۳ – تابع عرضه زمانی جابجا می شود که شرایط پس زمینهی عرضه (یعنی هر عاملی غیر از قیمت کالا) تغییر کند. تغییر قیمت به تنهایی و با ثبات سایر عوامل، حرکت روی یک تابع عرضه واحد را سبب می شود. اما تغییرات عواملی غیر از قیمت (مانند تکنولوژی، قیمت نهاده های تولید، رفع یا کاهش موانع مقرراتی و مواردی از این دست) کل تابع عرضه را جابجا خواهد کرد. بنابراین بهبود شرایط عرضه به هر شکل، باعث بالارفتن تابع عرضه خواهد شد.
۱ نظر