و اما ترانههای عاشقانه بزرگسالانهای که هم چنان زبان ساده عامیانه و گاه کودکانه دارند، سرشار از ظرافتهای شاعرانهاند. صادقانهترین عشقها را با سادهترین زبان و در فضایی رویایی و استعاری که آفریننده شعر است- بیان میکنند. نمادها همه از طبیعت گرفته شده است و همین وابستگی به طبیعت، قدمت آنها را نشانه میزند که به گفته بعضی از پژوهشگران تا دل اسطورهها میتوان آنها را رد یابی کرد.
صادق هدایت در میان ترانههای عاشقانه عامیانه، یکی دو ترانه را از نظر ارزش در مقامی بالاتر مینشاند. «مضمونهای سادهای که اینقدر دلفریب است که میتواند با شعر شاعران بزرگ همسری کند.»
یکی از آنها ترانهای است که با عنوان «ماه بلند» شناخته شده. گفتگویی است میان عاشق و معشوق و نوعی تعقیب و گریز را به گونهای تمثیلی بیان میکند:
تو که ماه بلند در هوایی / منم ستاره میشم دورتو میگیرم
تو که ستاره میشی دورمو میگیری / منم ابر میشم رو تو میگیرم
تو که ابر میشی رومو میگیری / منم بارون میشم تن تن میبارم
تو که بارون میشی تن تن میباری / منم سبزه میشم سر در میآرم
ترانههای عامیانه ایران در حوزه ادبیات روشنفکری نیز نفوذ کرده و دستمایهای برای آفرینش شاعران و آهنگسازان فراهم آورده است
جریان تغییر و استحاله به بزی میرسد که سبزه را میخورد و قصابی که سر بز را میبرد و ماجرا همچنان ادامه پیدا میکند.
ترانه دوم تحسین شده از سوی هدایت را میتوان «شب بارانی» نامید. شب بارانی یار به بالای بام میآید و با بوسهای از لبش خون میچکد که در باغچه به دسته گلی تبدیل میشود. جریان استحاله در این مضمون نیز با ظرافت تمام پیگیری میشود. گلی که عاشق میخواهد آن را بچیند کفتر میشود و به هوا میپرد و چون میخواهد کفتر را بگیرد، ماهی میشود و به دریا میرود.
هدایت با شگفتی دریافته که این مضمون شاعرانه در ادبیات بسیاری از سرزمینها وجود دارد. در فرانسه آن را «شانسون د متامرفوز»- یا ترانه دگردیسی مینامند و نمونههایی از آن را محققین حتی در اشعار سانسکریت پیدا کردهاند. هدایت با این همه معتقد است که نسخه فارسی ترانه، از اندیشه و احساس لطیفتری برخوردار است. زیرا عاشق خود را تنها به یادگار شاعرانه معشوق راضی میکند، ولی چیزی در دستش نمیماند.
ترانههای عامیانه ایران در حوزه ادبیات روشنفکری نیز نفوذ کرده و دستمایهای برای آفرینش شاعران و آهنگسازان فراهم آورده است.احمد شاملو، شاید نخستین کسی باشد که به طور جدی از ترانههای عامیانه با هدف بیان مسائل روز استفاده کرده است. گذشته از دو منظومه «پریا» و «دختران ننه دریا» که با تکیه بر ادبیات عامیانه سروده شده، شعرهای دیگری نیز با همین دستمایه از او به یادگار مانده است.
محمود کیانوش میگوید که شاملو در این کار، از شاعر انقلابی اسپانیا، «فدریکو گارسیا لورکا» پیروی کرده است. «لورکا» در همه آثار خود از شعر و نمایشنامه، از فرهنگ عامیانه به وفور استفاده کرده است. شاملو هم در پی این کار رفت و این بهرهگیری را تجربه کرد.
هنرمندان دیگر ایرانی نیز در گذشته دور و نزدیک با تکیه بر متلها و ترانههای عامیانه آثاری ساخته و پرداختهاند و در پناه تمثیلهای ترانهای حرف خود را زدهاند، بدون آن که گرفتار سانسور شوند.
bbc.com
۱ نظر