سه بخش اول این مشکلات مربوط به وضعیت خاص شیدا و وضعیت کنونی موسیقی ایرانی است شرایطی که باعث میشود کمتر همکاری و همدلی میان اهل فن بهوجود آید و در نتیجه کار گروهی بیشتر تک محوره و فردی شود و به صورت جمعهایی شکل گرفته به دور مراکز توانمند در آید. دلیل قسمت چهارم هنوز روشن نیست، پارهای از آن با همان دلیل قبلی توجیه پذیر است اما پارهی دیگر ممکن است حاصل تغییر و دگرگونی در اندیشهی حاکم بر کتاب سال شیدا باشد که در آینده مشخص خواهد شد.
نکتهی بسیار جالب توجه در این مورد اشارهی آشکار به همین اشکالات در ابتدای شمارهی ۶ و۷ است. این بخش ضمن اینکه صداقت گردآورندگان این مجموعه را نشان میدهد مشخص میکند که آنها نیز به این مشکل پیبرده و به آن معترفند. برای مثال به این فرازها که از متن مقدمهی شمارهی ۶ و ۷ انتخاب شده توجه کنید و آنها را با اشکالاتی که گفته شد مقایسه کنید.
هر چند در مقدمهی کتاب سال شیدا (سال ۱۳۸۱) از تمام صاحبنظران و متخصصان موسیقی ایرانی که قادر و مایلاند مقالهای برای کتاب سال شیدا بنویسند دعوت به هکاری کردیم، اما تا کنون هیچ واکنش مثبتی دریافت نکردهایم. [لطفی ۱۳۸۴، ۵]
ما علاقهمندیم این روال [روال کلی که شرح آن داده شد] را نگاه داریم، اما بعضی اوقات کمبود مقالات و مترجمان حرفهای ما را از این جهت گیری دور میکند و باید چارهای بیندیشیم. [لطفی ۱۳۸۴، ۶]
همانطور که از نوشتههای محمدرضا لطفی پیداست او و همکارانش بدنبال چارهای برای این اشکالات هستند. به نظر میرسد برای رفع این مشکل بخصوص حالا که محمدرضا لطفی در ایران است، با بازنگری در نحوهی جمعآوری مطالب و افزودن نیروهای مجرب و آزموده به بدنهی این جریان مکتوب بتوان اقدامات موثری انجام داد.
همانطور که میدانیم ترتیب انتشار کتاب سال شیدا به دلیل مشکلاتی که تا بحال بر سر راه آن بوده است دقیقا مشخص نیست، با توجه به این موضوع مولفین گاه ناچارند برای آگاهی از نتیجهی کار یکسال صبر کنند و در این مدت مقالهی خود را در هیچ نشریهی دیگری چاپ نکنند این خود یکی از عواملی است که باعث میشود مولفین کمتری با کتاب سال شیدا همکاری کنند.
برای بر طرف شدن این مسائل شاید ضروری باشد شورایی از نویسندگان و مترجمین تشکیل شود تا بتوانند مقالات رسیده را بررسی کنند و در کمترین زمان ممکن پاسخ آن را به فرستنده بدهند و همچنین در صورت لزوم خود به ترجمه و تالیف مقالاتی برای نشریه بپردازند. راه دیگر میتواند سفارش مقالات باشد از آنجا که میان انتشار دو شماره از این نشریه دستکم یک سال وقت موجود است، به راحتی میتوان به محققین و نویسندگان مقالات مورد نیاز را سفارش داد.
با همهی اینها کتاب سال شیدا حتا اگر معیار قضاوت همین چند شماره (که تا کنون منتشر شده) باشد، باید آنرا واقعهای مهم در پژوهش موسیقی و انتشار آثار آن در ایران به حساب آورد و امیدوار بود که این حرکت بالندهتر و مستدام باشد.
پانویسها
۱- همچنین در مقالهای به قلم برونو نتل در فصلنامهی ماهور نیز تقسیمبندی شبیه به این آمده است.
۲- منظور لزوما جغرافیایی نیست بلکه به فرهنگهایی اطلاق شده است که از لحاظ ساختاری نزدیکی بیشتری با فرهنگ ایرانی دارند.
۳- هر چند که نشریه «آهنگ» پیش از این تاریخ نیز چاپ میشد اما چون به عنوان نشریهی رسمی مرکز سرود و آهنگهای انقلابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و گاهی چاپ میشد، کتاب ماهور و کتاب سال شیدا به عنوان اولین نمونههای از این نوع دستهبندی شد.
فهرست منابع
صداقتکیش، آروین
۱۳۸۴ بررسی جنبش احیای موسیقی ردیف دستگاهی در نیمه سدهی حاضر بر اساس مدل نظری «لیوینگستُن»، نشریه داخلی نشر موسیقی زند، سال اول، شمارهی ۱.
۱۳۸۵ نگاهی به دورنمای پژوهش موسیقی در ایران، مقام موسیقایی، شمارهی ۴۴.
لطفی، محمدرضا
۱۳۷۲ کتاب سال شیدا، شمارهی ۱، چاپ اول.
۱۳۷۶ کتاب سال شیدا، شمارهی ۲.
۱۳۷۷ کتاب سال شیدا، شمارهی ۱، چاپ دوم.
۱۳۷۸ کتاب سال شیدا، شمارهی ۳.
۱۳۷۹ کتاب سال شیدا، شمارهی ۴.
۱۳۸۱ کتاب سال شیدا، شمارهی ۵.
۱۳۸۴ کتاب سال شیدا، شمارهی ۶ و ۷.
فرهنگ و آهنگ شماره ۱۳
(… چند کلمه به دلیل توهین آمیز بودن حذف شده است) اصلا خودتون فهمیدین چی میگین جمع کنید اینم شد طریق پژوهش ما که نفهمیدیم تو این سه صفحه به چی پرداختید شما هم اینقدر ادای روشنفکری در نیارید
دوست عزیز ناشناس،
متاسفم که متوجه نشدید به چه چیزی پرداخته ام. قصد این مقاله این بود که روند تحول یک کتاب تحقیقاتی (کتاب سال شیدا) را که چند شماره از آن منتشر شده بود، بررسی کند.
با این حال اگر دقیق تر بگویید کدام قسمت مبهم است، می توانم توضیح بیشتری بدهم تا شاید ابهام برطرف شود.