نگاه دوم به فاجعه
لوریس چکناوریان علاوه بر قطعات دیگر دو سمفونی در مورد بزرگترین تراژدی معاصر ارمنیها نوشته است. سمفونی اول و دوم دقیقا در یک سال، به مناسبت ۶۵امین سالگرد آن فاجعهی تاریخی نوشته و حدود دو دههی بعد ضبطهای حاضر از آنها فراهم شده است. مشخص نیست چرا در این نشر از «مجموعه آثار»، آهنگساز به جای همنشینی سمفونی اول و دوم در یک آلبوم و سپس سوم و پنجم در دیگری ترتیبی را که اکنون میبینیم برگزیده است. بههرروی، اکنون چنین است و مقایسهی دو اثر اندکی دشوارتر از زمانی است که همزمان در یک آلبوم شنیده شود.
با همهی تفاوتهای سازبندی و مصالح اولیه، ایدهها و کاراکتر دو سمفونی یکی است؛ حس تراژیک فاجعهی قتل عام شدن یک و نیم میلیون انسان (به روایت ارمنیان). شگفتآور نیست چرا که مرجع بیرونی و ترتیب رخ دادن وقایع یکی است. بااینحال آهنگساز با دو سمفونیاش به وجوه متفاوتی از یک رخداد یکسان نگریسته است. در سمفونی دوم بیشتر وجه آشوبناک واقعه در مقابل اندوهناکی سرد و صامت قرار میگیرد (مثلا در موومان نخست، آندانته دراماتیکو از طریق تم مزاحم بادیهای برنجی و ریتم برآشوبندهی کوبیها همچون نمایندهی مرگ در برابر صداهای کشیده و بعد ملودیهای بادیهای چوبی همچون نمایندهی شادی آمیخته به اندوه زندگی).
همین امر عامل انسجام کل سمفونی نیز میشود آنجا که تم آشوبناک مزاحم مشابهی در موومان سوم، دوباره باز میگردد و دو موومان سمفونی را به شکلی از فراز موومان دوم (لیتورژی) به هم پیوند میزند. این شکل پیوند فرمی همزمان با پیوند منسجمکنندهی جالب دیگری میآید. در نیمهی پایانی موومان دوم و آغاز موومان سوم دو وجه یادشده دوباره چنان به خوبی دربرابر هم صفآرایی میکنند که عملا میتوان قطع میان آن موومانها را حذف کرد. دو موومان از طریق عناصر مشابهی به هم پیوند میخورند؛ روشنی ایمان در ابرهای تیرهی سبعیت انسان محو میشود.
سمفونی اول یک خصلت دیگر هم دارد؛ اشاره به آینده. کافی است یک بار موومان آغازین آن را همراه موومان نخست سمفونی سوم، الگرو باربارو بشنویم و تمهای آشوبناک را در بخش بادی چوبی این دومی بازشناسیم تا این خصلت سمفونی دوم برایمان روشن شود.
***
گفتگوی هارمونیک
۱ نظر