بررسی کتاب «پیدایش موسیقی مردمپسند در ایران» نوشتهی «ساسان فاطمی»
حدود سه دهه پیش اولین نوشتهی جدی دربارهی موسیقی مردمپسند در ایران پدیدار شد و سپس همراه با ناپدید شدن این گونه موسیقی از حیات رسمی موسیقایی، آن بارقهی زودگذر آغازین هم ناپدید گشت. این اولین تلاش در زبان فارسی، مقالهی «مسعود یزدی» (۱)، طرحی جامعهشناسانه و وامدار «تئودور آدورنو» و عمیقا تحت تاثیر شرایط زمانهی نگارش است. پس از آن سکوت با فاصلهی نزدیک به دو دهه دوباره نوشتارهای تحقیقی دربارهی موسیقی مردمپسند به صحنه بازگشتند (و اغلب در حوزههایی جز موسیقیشناسی) (۲).
یک بررسی محتوایی ساده نشان میدهد (۳) که بیشتر این پژوهشها معطوف مسایل اجتماعی مربوط به هنر مردمپسند و گاه تا اندازهای دارای نگاههای ایدئولوژیک هستند؛ حتا آنگاه که به قدر تالیف یک کتاب رسیده و در نامشان اثری از سویهی اجتماعی-مردم شناختی یا میدانی باقی نماند، مانند «درآمدی بر موسیقی مردمپسند» «مسعود کوثری» جامعهشناس (۴).
مطالعهی دقیقتر این پژوهشها ما را بر یک نکته آگاه میسازد و آن فقر مطالعات موسیقی شناختی است (۵) که باید بستر نظری چنین تحقیقاتی را میساخت. فقدان گونه شناسی یا ابهام و در هم ریختگی تعاریف اولیه، (حتا خود این که «موسیقی مردمپسند چیست؟» و «کدام آثار در ایران با این برچسب ردهبندی میشوند؟») که حاصل نوعی شلختگی و تنبلی پژوهشی و نه دشواری ذاتی این نوع تعاریف است، تقریبا به یک اندازه در همهی آنها به چشم میخورد (۶).
هنگامی که سخن از موسیقی مردمپسند (یا هر یک از اصطلاحات هممعنیاش) به میان میآید تمایل زیادی وجود دارد که تقسیمبندی موسیقی موجود در یک جامعه به دو حوزهی موسیقی هنری و غیر هنری (یا تودهای) بدون بحث پذیرفته شود. این امر که اکنون در اکثر حوزههای فرهنگی، تحت تاثیر فرهنگ غرب و «موسیقی پاپ» اش، گونههای موسیقایی مردم پسند پدید آمده، تا حد زیادی پذیرفتنی است اما گستراندن اعتبار اطلاق این اصطلاحات به گذشته یا درون فرهنگهای موسیقایی کلاسیک ممکن است به آن سادگی که در ابتدا به نظر میرسد، نباشد.
پی نوشت
۱- این منبع که در اصل در سال ۱۳۵۹ چاپ شده اکنون در؛ یزدی، مسعود. (۱۳۸۶) «جامعهشناسی موزیک توده در ایران»، در تکگویی فرجامین، تهران: گام نو، در دسترس است.
۲- توجه دانشورانه به موسیقی مردمپسند در همهی کشورها بسیار دیر و بااحتیاط صورت گرفته است، گویا دانشوران (به ویژه موسیقی شناسان) این موسیقی را که به طور پیشفرض کمارزشتر از گونههای کلاسیک میشناختند، حتا شایستهی پژوهش هم نمیدانستند. اولین توجهها به موسیقی مردمپسند معمولا از سوی جامعه شناسان و انسان شناسان و منتقدان اجتماعی (با گرایش چپ) ابراز شده که این نوع موسیقی را از جهت تاثیرش بر مردم بااهمیت و شایستهی بررسی میشمردند.
۳- بررسی محتوایی دامنهدارتری را نیز میتوان در مقالهی «رضا صمیم» یافت که با مطالعهی ده مقاله به نتایج مشابهی رسیده است. صمیم، رضا. (۱۳۹۲) «نگاهی انتقادی به پیشینهی داخلی مطالعهی موسیقی مردمپسند، پیرامون شکلگیری حوزهی میانرشتهای مطالعات موسیقی مردمپسند در ایران»، نشریهی هنرهای زیبا-هنرهای نمایشی و موسیقی، دورهی ۱۸، شماره ۲، زمستان.
۴- کوثری، مسعود. (۱۳۸۷) درآمدی بر موسیقی مردمپسند، تهران: دفتر پژوهشهای رادیو.
۱ نظر