[۴] و [۵] در توضیح معیار انتخاب میان انبوه منابع قابل بررسی نوشتهای از ایرج افشار را نقل کردهاند که وی در مقدمهی جلد چهارم کتاب «فهرست مقالات فارسی» (۱۰) نوشته است: «در تدوین این فهرست هیچ نوع تمییزی را بین مقالات جایز ندانستهام یعنی آنها را سبک سنگین نکردهام. این کار محقق و مصنف صاحب تشخیص است که مقالات محققانه و عمیق را با طبع سلیم و بینش انتقادی از نوشتههای پست جدا سازد. فهرستنگار را با نیک و بد نوشتهها کاری نیست، نخواستهام این فهرست جنبهی گزیده و انتقادی داشته باشد.» (۱۱) و بدین ترتیب مدعی شدهاند که صافیای را برای بر گزیدن مقالات اعمال نکردهاند الا مرتبط بودن با موضوع موسیقی.
در [۱] اشارهای به این موضوع شده که نگارنده با «بررسی دقیقتر و نظرخواهی از صاحبنظران» سعی کرده «تا آنهایی [نشریاتی] را که از جهاتی ارتباط کمتری با زمینهی شناخت کار داشتهاند از این مجموعه حذف کنم» بنابراین ۲۲ نشریهی باقی مانده را که در نهایت مورد بررسی قرار گرفته، نوعی فرایند گزینشی معین ساخته که معیارهای گزینش و گزینشکنندگاناش (همان صاحبنظران) در متن مشخص نشده است. در [۲] و [۳] نیز اشارهای به معیار گزینش نیست، البته با توجه به این که در اینها تنها فهرست نام کتابها آمده چنین گزینشی کمتر لازم بوده است (۱۲).
بررسی مولفههای هفتگانه نشان میدهد که ضمن این که چاپ چنین کتابهایی برای استفادهی پژوهشگران ایرانی ضروری است، دقت بیشتری در فرآوری آنها لازم میشود چرا که این آثار قرار است تا سالها پژوهشگران را برای یافتن مدارک مورد نیازشان راهنمایی کند و هر اشتباه در چنین فهرستهایی میتواند به عنوان سندی صحیح به گروهی از پژوهشهای بعدی سرایت کرده یا مدتها وقت پژوهشگران را برای مقابله و تصحیح اشتباه تلف سازد.
هر کتابشناسی درست از همان لحظهی چاپ (یا شاید پایان دورهی مطالعه) کتابی کهنه به شمار میرود، چون جریان نشر از حرکت بازنمیایستد و به حرکت خود ادامه میدهد، به همین دلیل انتشار چنین آثاری بر روی رسانههای ذخیرهسازی رایانهای و به شکل بانک اطلاعاتی علاوه بر اینکه امکانات جستجو را افزایش میدهد موجب میشود تا به راحتی بتوان هر از چندگاهی منابع تازه را به آن افزود و این نقص را بر طرف کرد؛ این چیزی است که تا کنون مورد توجه ناشران این گونه آثار قرار نگرفته است.
پینوشت
۹- در [۵] اشارهای به این موضوع هست که: «بسیاری از مطالب و مقالاتی که به هر علت در کتابشناسی موسیقی (منظور [۱] است) تألیف خانم ویدا مشایخی دیده نمیشد، شناسایی و برگه نویسی شد.» شاید به دلیل برخورد با همین مطالب است که میرعلینقی با وجود آگاهی از [۱] تصمیم گرفت دوباره دورهی مورد بررسی [۱] را نیز در کار خود بیاورد.
۱۰- اطلاعات مربوط به این کتاب بدون تغییر از [۴] ص۱۰ نقل شده است.
۱۱- لازم است آثار و افراد تاثیرگذار در حوزهی فرهنگ که کارشان حتا پس از ۳۰ سال نیز سرمشق دیگران قرار میگیرد، یادآوری شود؛ که از یک سو ارزشهای چنین افرادی را نشان میدهد و از سوی دیگر کمبود تعداد و پراکندگیشان را به رخ میکشد. نمونهی دیگر در همین مورد راهنمایی عبدالحسین آذرنگ است در قدیمیترین و جدیدترین کتابشناسی چاپ شده یعنی [۱] و [۵].
۱۲- در [۲] و [۳] که تقریبا هم زمان نوشته شده است تفاوتهایی به چشم میخورد که میتوان آن را به نوعی گزینش (بهخصوص در [۲]) نسبت داد.
*این یادداشت پیشتر در شماره ۱۹ مجله فرهنگ و آهنگ منتشر شده و برای بازنشر توسط نگارنده در اختیار انسان شناسی و فرهنگ قرار گرفته است.
۱ نظر