مقدمه
تئوری موسیقی، مطالعه ماهیت و امکانات موسیقی است. در این مطالعه، نحوه ساخت و اجرا موسیقی توسط آهنگسازان و نوازندگان و مطالبی دیگر مانند سیستم های کوک و روش های آهنگسازی بررسی میشوند. در مباحث جدید آکادمیک، تئوری موسیقی زیرشاخه ای از دانش موسیقی شناسی است. کسی که به تحقیق یا تدریس تئوری موسیقی می پردازد، تئوریسین یا نظریه پرداز موسیقی است. برای تدریس به عنوان نظریه پرداز موسیقی در دانشگاه های ایالات متحده یا کانادا، فرد باید مدرک تحصیلی در سطح کارشناسی ارشد یا دکترا داشته باشد. ابزار تجزیه و تحلیل در تئوری موسیقی شامل ریاضیات، تجزیه و تحلیل گرافیکی، کاربرد نت موسیقی، روش های مقایسه ای، توصیفی، آماری و غیره می باشد. کتاب های درسی تئوری موسیقی، اغلب شامل مطالبی درباره آکوستیک موسیقی، گامها و فواصل، شیوههای نت نویسی و تکنیک های آهنگسازی (هارمونی و کنترپوان) و بسیاری از مطالب دیگراست. متیو ایلول (Matthew Ellul) آهنگساز اهل جزیره مالت، در نوشته زیر، به بررسی ماهیت و چیستی تئوری موسیقی به عنوان یک علم می پردازد. او نوازنده گیتار کلاسیک و معلم موسیقی بوده و دارای لیسانس در رشته نوازندگی گیتار کلاسیک، فوق لیسانس در آهنگسازی و مدرک در تئوری موسیقی است. تاکنون چندین جایزه در موسیقی گرفته است و دارای چندین تالیف در زمینه آهنگسازی و تئوری موسیقی می باشد. (شاهین مهاجری)
آیا تئوری موسیقی علم است؟
با شنیدن اصطلاح تئوری موسیقی اولین چیزی که به ذهن می رسد، تصویر دانشمندی است که بر روی انبوهی از نمودارهای درهم برهم کار می کند. مقصر شکل گیری این ذهنیت، لغت «تئوری» است، چرا که تئوری همان نظریه علمی است و باعث می شود واقعا فکر کنیم تئوری موسیقی نوعی علم است. احتمالا این ذهنیت باعث می شود تا موسیقیدانانی که پیچیدگی های تئوری موسیقی را یاد می گیرند یا آن را برای کسی که اهل موسیقی نیست توضیح می دهند، به دانشمندانی دیوانه شبیه باشند. اما آیا تئوری موسیقی واقعا علم است؟ شاید بتوان برای این سوال دو جواب در نظر گرفت:
- تئوری موسیقی نوعی علم است اگر آن را ابزاری بدانیم برای درک این موضوع که صدا ها چگونه به موسیقی تبدیل می شوند و آهنگسازان در گذشته چگونه این کار را می کردند.
- تئوری موسیقی یک علم نیست و تنها نوعی ابزار هنری است، چرا که موسیقیدانان از آن برای دستیابی به روشهایی جهت آفرینش خلاقانه و بدعت گذاری استفاده میکنند.
در اینجا باید پذیرفت که واقعا نمیتوان به این سوال جواب واضحی داد. این بحث، سالیان سال است که ادامه داشته و نکات مهمی در جواب به این سوال وجود دارد که تصمیم گیری را سخت می کند. بنابراین، به جای یک بله یا خیر سریع، باید موضوع را با جزئیات بیشتری بررسی کرد تا بتوان تصمیم گرفت که تئوری موسیقی را علم بدانیم یا خیر.
تئوری موسیقی چیست؟
برای پی بردن به اینکه آیا تئوری موسیقی یک علم است یا نه، ابتدا باید بدانیم هر کدام از لغات تئوری موسیقی و علم، چه معنایی دارند. ساده ترین راه برای انجام این کار، دانستن تعاریف آنهاست. دراکثر لغت نامه ها تعریفی رسمی برای تئوری موسیقی وجود ندارد، اما دایرهالمعارف بریتانیکا می تواند مکانی عالی برای دیدن نکاتی از تئوری موسیقی باشد. در اینجا یک تعریف کوتاه و خوب از تئوری موسیقی برای شروع، ارائه می شود.
به طور خلاصه، تئوری موسیقی مطالعه موسیقی است. ما از تئوری موسیقی برای توضیح آنچه که در هنگام کنار هم قرار گرفتن صداها و ایجاد موسیقی رخ می دهد، استفاده می کنیم. تئوری موسیقی به صدا، تمپو، دینامیک، بافت، زیرایی و بسیاری دیگر از جنبههای آهنگسازی میپردازد.
تئوری موسیقی به ما کمک میکند تا بفهمیم موسیقی چه کارهای خاصی را انجام میدهد و همچنین این امکان را فراهم می کند تا پیشبینی کنیم که به هنگام حرکت موسیقی در طی زمان، چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد. تئوری موسیقی به نوازندگان و آهنگسازان کمک می کند تا به خلق صداها، الگوها و آهنگ های جدید و هیجان انگیز بپردازند. در نهایت، تئوری موسیقی وارد قلمرو پاسخهای فیزیولوژیک و روانی شنوندگان شده و از طریق این واکنشهای قابل پیشبینی، نوازندگان و آهنگسازان می توانند برای ایجاد تجارب پویاتر استفاده کنند.
اکنون که اندکی درباره تئوری موسیقی دانستیم، می توانیم به ماهیت علم بپردازیم.
تشکر میکنم از جناب مهاجری. موضوع بسیار جالبیه.
بسیار خوب بود. اما ای کاش گفتگوی هارمونیک این عادت قدیمی خود را -تکه تکه انتشار دادن مطالب- ترک کند !
درود بر شما
متاسفانه امروز تحمل مطالعه مخاطبان به ۳۵۰ کلمه در هر شماره رسیده، با این حال ما سعی می کنیم در هر شماره کمتر از ۴۰۰ کلمه هر شماره ای را منتشر نکنیم.