ناکارآمدی برخی آکوردها و سیستمهای هارمونیگذاری در ردیف موسیقی ایرانی
پوریا نصیری و سجاد پورقناد
دیریست که در باب هارمونیگذاری دستگاهها و آوازهای ردیف موسیقی ایرانی بحثهایی شکل گرفته و پژوهشها و کتبی نیز در این مورد منتشر شدهاند که از جمله آن میتوان به کتبی نظیر «آرمنی موسیقی ایران» نوشته «علینقی وزیری»، «هارمونی موسیقی ایرانی» نوشته «فرهاد فخرالدّینی» و «هارمونی موسیقی ایرانی» نوشته «علی قمصری»، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه هنر با عنوان «ارائه راهکاری برای هارمونیزه کردن بر مبنای ساختار فواصل دستگاه سهگاه» نوشته «عاطفه عینعلی» در سال ۱۳۹۳ و همچنین ابداع و بکارگیری «هارمونی زوج» توسط «مرتضی حنّانه» اشاره کرد.
آنچه که گاهی به آن اشاره میشود، رد استفاده از برخی آکوردها (مانند تریادها) و توالیهای آکوردی (Harmonic progression) در برخی از دستگاه یا آوازها است که قابل بحث و بررسی است.
با توجه مطالب منتشرشده پیرامون این موضوع و تفاوتهای گستردهای که بین نظرات نگارندگان کتب و رسالات وجود دارد، این نتیجه قابل استخراج است که نظرات ارائه شده به معنای راهکار نهایی نبوده و صرفاً تبیینکننده دیدگاه یک فرد یا افراد پیرامون هارمونیگذاری ردیف موسیقی ایران بوده است.
از رهگذر این نتیجه که حاکی از فقدان نظر واحد است، این مهم قابل بیان است که رد بکارگیری توالیهای هارمونیک یا استفاده از آکوردهای خاص حکم کلی نبوده و در بهترین حالت صرفاً نظر شخصی متکلم میباشد. در نتیجه لازم است این مطلب به ویژه برای دانشجویان و هنرآموزان روشن شود تا دچار سوء برداشت نشوند.
از طرف دیگر به توجه به اینکه هر دستگاه یا آواز مجموعهای چند مُدی میباشد و گوشهها ضمن استفاده از مد مختص به خود دارای نقش نغمات گوناگونی هستند، لازم است که بسته به دو مورد مذکور نسبت به بهترین حالت هارمونیگذاری (مجدداً بر اساس دیدگاه شخصی) بحث شود.
به عبارتی رد استفاده از شیوههای هارمونیگذاری برای یک کلیّت گسترده مانند دستگاه یا آواز به معنای نادیده گرفتن بسترهای مدال موجود در دستگاه یا آواز و همچنین حذف نقش نغماتی است که در هر گوشه میتواند متفاوت از دیگری بوده و طبیعتاً حذف آن منجر به شکلگیری توالیهای هارمونیک ضعیف میگردد.
لازم به ذکر است، این ایده که: «رفتار مدال موسیقی ایرانی کاملا برخلاف جهت موسیقی غربی است و موسیقی ایرانی باید از موسیقی شرقی ایده بگیرد که همخانواده اوست نه موسیقی غربی» نیز سالهاست مورد نقد جدی قرار گرفته است؛ از طرفی شباهت مدها (و به طریق اولی چندصدایی آن) در موسیقی غربی (مدهای کلیسایی) و مدهای منطقه تحت سیطره اقوام آریایی، بسیار بیشتر از اقوام شرقی (کشورهای کنونی چین، ژاپن و…) است و به همین دلیل رده بندی موسیقی ایرانی در گروه موسیقی شرقی چندان ایده قابل دفاعی نیست، ضمن اینکه، استفاده چندصدایی موسیقی غربی بر بعضی از مدهای موسیقی ایرانی، سالهاست مورد آزمایش قرار گرفته و در بین اهالی موسیقی ایران، خواهان پیدا کرده است، پس این گروه از هواداران را نیز نمی توان نادیده گرفت.
آزمایش و تجربه مهم است
نکته ای که در اکثر نظریات و این مقاله نیز ، نادیده گرفته شده ؛ مسئله اهمیت سلسله درجات نت ها در موسیقی غربی و شرقی است.
در موسیقی غرب ، فواصل پنجم و سوم اهمیت زیادتری دارند و در شرق ، فواصل چهارم و دوم. یعنی آکوردهایی که از فواصل ۵ و ۳ در آنها استفاده شود اهمیت بیشتری در موسیقی غربی دارند تا شرقی ، و بالعکس.
درود بر شما دوست گرامی آقای نادر
اصلا یکی از انگیزه های نوشتن این مقاله کوتاه توجه به این مسئله بود که باید در مورد این تصورات قدیمی بازبینی انجام شود. استاد حنانه در نوشته های مختلفی فرمایش شما را عنوان کرده اند، تا جایی که ادعا کرده اند دومینانت موسیقی ایرانی چهارم است نه پنجم! در حالی که با توجه به واخوان مدهای موسیقی ایرانی تنها می توان دشتی را دارای دومینانت چهارم به صورت قطعی معرفی کرد. حتی افشاری و همایون هم، فقط دومینانت چهارم ندارند و می شود به جای دومینانت چهارم از دومینات پنج هم در این دو مد استفاده کرد.
وقتی در این نوشته ما به شباهت موسیقی ایرانی و غربی اشاره کردیم که از نظر دانش اتنوموزیکولوژی بسیار عادی است (به خاطر هم خانوادگی موسیقی ایرانی و یونانی و انتقال موسیقی یونانی به غرب) دقیقا اشاره مان به همین شباهت ها بوده است.
تقریبا همه مدهای اصلی موسیقی دستگاهی ایران وقتی به صورت تامپره نوشته شود شبیه به یک مد کلیسایی می شود.