کتاب «پیدایش موسیقی مردمپسند در ایران» تالیف ساسان فاطمی که چند ماهی است توسط انتشارات ماهور چاپ شده گویی در پی برطرف کردن همین کمبودها و ابهامات است. نخستین نکتهی جالب توجه در کتاب مسلم فرض نگرفتن موضوعات ظاهرا معلوم (از قبیل وجود از پیش پذیرفته شده ی گونههای مردمپسند) و ارائهی پژوهشی تاریخی-موسیقایی با کمک مدارک باقیمانده از دوران قاجار (و گاه قدیمتر) برای پاسخ به این پرسش است که؛ آیا موسیقی ایرانی گونهای «سبک» همسنخ با خودش داشته است یا خیر؟ از دیدگاه فاطمی پاسخ به این پرسش مثبت است. از همین رو تعریف و کاربرد اصطلاحاتی مانند مردمپسند، مردمی و کلاسیک برای مطالعات موسیقی در ایران نیاز به تامل بیشتر و شفافسازی نظری دارد.
چنان که انتظار میرود، به ویژه در جهان مدرن، با کمک الگوی آماری مصرف یا ارتباط طبقات مختلف با گونههای موسیقایی میتوان بستری جامعهشناختی برای تحلیل موسیقی مردمپسند یا حتا خود سازوکار مردمپسندی فراهم آورد، همانند مثال بسیار مشهور این گونه تحقیقات، «پیر بوردیو» و اثر سترگش «تمایز». اما فاطمی با وجود اشاراتش به محققانی مانند بوردیو، ترجیح میدهد به این راضی نماند و بپرسد آیا مردمپسندی تنها و تنها متکی به سازوکارهای مربوط به طبقات اجتماعی و توزیع و حفظ قدرت میان آنهاست؟ او پاسخ را با کمک نظریات موسیقی شناسان این حوزه و نظریات خودش میدهد.
کتاب از (۷) تجزیه و تحلیل یک گونهی شهری (تصنیف) شروع میشود. سپس فاطمی یک نظریهی تاریخی ارائه کرده که نشان میدهد مشابه چنین گونهای قبلا وجود داشته و در همان دوره نیز عامیانه شمرده میشده است. قدمت مشابهت یابی در نظریهی فاطمی به عهد تیموری میرسد. او به ویژه با بهره گیری از رسالات «عبدالقادر مراغی» گونهای به نام «هوایی» را معرفی میکند: «[…] گونهی سبک دیگری که به ویژه در بحث ما اهمیت دارد «هوایی» است که مراغی […] آن را چنین تعریف میکند: اما هوایی آن چنان باشد که نقشی یا صوتی که در میان مردم هر ملتی پیدا شود و آن را «مردم زاد» میخوانند و آن را هر کسی چنانکه خواهد در بدیهه بتراشد. گاه باشد که قید کنند و گاه نکنند. آن اخف اصناف تصانیف باشد.» (ص ۱۹) (۸)
پینوشت
۵- در میان کارهای انجامشده تا اوایل دههی ۱۳۸۰ فقط مقالهی خود ساسان فاطمی -که به نظر میرسد با کتاب مورد بحث در اینجا مرتبط باشد- این اشکال را ندارد؛ فاطمی، ساسان (۱۳۸۲) «نگاهی گذرا به پیدایش و رشد موسیقی مردمپسند در ایران: از ابتدا تا سال ۱۳۵۷»، فصلنامهی موسیقی ماهور، شمارهی ۲۲. گذشته از این یک مورد برخی از مطالعات دانشوران ایرانی مقیم خارج هم از آن ایراد به دوراند.
۶- معمولا معنی این اصطلاحات معلوم، و برابر درک عادی یک گویشور غیرمتخصص زبان فارسی از آنها فرض میشود، حتا تلاش مسعود یزدی برای آن که نوعی دستهبندی داخلی در موسیقی پاپ یا چنان که خودش میگوید، «موزیک توده» (بی آن که خود آن اصطلاح نیازی به تعریف داشته باشد) بیابد، به این منجر شده است که تفاوتهایی را که یک شنوندهی معمولی به شکل شهودی میتواند احساس کند، به ابزار تقسیمبندی بدل گردند.
۷- نباید فراموش کرد که کتاب حاضر بخشی از یک متن بزرگتر بوده و یک دهه نیز میان تالیف و انتشارش فاصله افتاده است.
۸- در این نقل قول علاوه بر این که اصطلاح زیبای فارسی و بومی «مردم زاد» جلب توجه میکند، میتوان دید که از یک سو یک موسیقیشناس شش قرن پیش تا چه اندازه در تحلیل نمونههای مردمپسند همانند همکاران امروزیاش عمل کرده است و از سوی دیگر ظاهر وضعیت از لحاظ همهگیری در میان مخاطبان و … چقدر مشابه امروز بوده است.
۱ نظر