به زبان عامیانه، این بدان معناست که نغمات بم و زیر برای شنیدن شدن، نیازمند تولید شدن با شدت بیشتری نسبت به نغمات میانی هستند. چیزی که آن را پیچیدهتر میکند این است که هنگامی که شدت کلی بالاتر میرود، حساسیت گوش به فرکانسهای متفاوت نیز تغییر میکند و یکنواختتر میشود. برای بار دیگر، این ارقام مربوط به شنوندهی میانگین است؛ و هر شخص تفاوتهایی را نشان خواهد داد که سن یکی از مهمترین عوامل مؤثر در آن خواهد بود. (۱۱) این جالب توجه است که امپلیفایرهای مدرن اغلب دارای سوییچهای فرمدادن به بلندی صدا هستند تا فرکانسهای باس و تربل را در سطوح شنوایی پایینتر افزایش دهند تا این پدیدهی شنوایی را به طریقهای بسیار متداول جبران کنند.
یک آوانگار خودکار میتواند محتوای طیفی یک نغمهی موسیقایی را تشریح کند و حضور فرکانسهای معینی که قادر به شنیدن آنها نیستیم را ثبت نماید. وظیفهی دشوار مفسر این است که تعیین کند کدام فرکانسها دارای معنا هستند. برگیژک (۱۹۵۸:۱۰۱) عنوان میکند، «این برای انسان غیرممکن است که یک صدای بسیار پیچیده را به صورت مجموعهای از اجزاء فرکانسی مجزا از یکدیگر بشنود.» ؛ به همان صورت برای مطالعهکننده غیرممکن است که چنین ارائهی طیفیای را بدون کمک چیزی همچون یک خوانشگر آوانگاری خودکار (ابزاری که هنوز اختراع نشده است) بر حسب اصوات قابل شنیدن بازسازی نماید.
همچنین تفاوتی میان نمایش فرکانسها توسط یک آوانگار خودکار و نغمات شنیده شده توسط گوش وجود دارد. ادراک شنیداری فرکانس (یا نغمه) نه تنها به فرکانس یک نغمه، بلکه همچنین به شدت و تا اندازهای به پیچیدگی شکل موج آن بستگی دارد. (۱۲) بدین معنی که اگر شدت یک نغمهی ثابت ۱۰۰ هرتزی از ۴۰ به ۱۰۰ دسیبل افزایش یابد، کوک آن حدود ۱۰ درصد بمتر صدا خواهد داد. با این حال، واکنش گوش به این افزایش شدت در محدودهی فرکانسی بالاتر ثابت نخواهد بود و کوک یک نغمهی ۵۰۰ هرتزی با همان تغییر شدت تنها حدود ۲ درصد کاهش پیدا میکند. (ترمین ۱۹۷۴:۲۰). عموما آوانگارهای خودکار تناوب پایهی نغمات را اندازهگیری میکنند و جزئیات آن را با ابزار فیلتر حذف مینمایند. با این حال، هنگامی که پایهی یک نغمه حذف میگردد یا بسیار ضعیف است، احساس شنیداری آن نغمه همچنان باقی میماند (برگیژک ۱۹۵۸:۱۳۳)، اما توسط آوانگار خودکار ثبت نمیشود. وود (۸۶-۱۹۶۲:۸۷) دو سری فونوگراف ضبط شدهی همسان که توسط کمپانی بل تولید شدهاند را توصیف میکند، که تنها تفاوت آنها این بود که در یکی از آنها تمامی فرکانسهای پایینتر از یک محدودهی خاص فیلتر شده بود. هر دوی آنها ظاهرا یکسان صدا میدادند، هر چند که تمامی نغمات پایهی یکی از آنها حذف شده بود. پایههای غایب احتمالا درجایی میان گوش و مغز به شکل نغمات متفاوت افزوده شده بودند.
پینوشت
۱۱- زوال شنوایی بر اثر افزایش سن، که با عنوان پیرگوشی شناخته میشود، به طور ویژه در محدودههای فرکانسی بالاتر قابل ملاحظه است و ممکن است تا ۶۰ دسیبل کاهش در فرکانسهای بالاتر از ۸۰۰۰ هرتز را برای گروه سنی ۶۰ الی ۷۵ سال به همراه داشته باشد (سیشور ۱۹۶۷:۸۰). هر چند زوال فرکانسهای بالا در اثر سن برای بانوان کمتر از آقایان است، اما زوال فرکانسهای پایین بیشتر میباشد (ترمین ۱۹۷۴:۲۵).
۱۲- برخی اصوات پیچیده وجود دارند که فاقد نواک تعریفپذیر هستند اما احساس نغمه داشتن را منتقل میکنند.
۱ نظر