گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سمفونی ۴ بروکنر: بلعیدن زند‌گی و دیس‌پپسیِ انسان گناه‌کار (۴)

آنتون بروکنر (۱۸۲۴-۱۸۹۶)

نکتۀ جلب‌نظرکننده در مورد سمفونی چهار بروکنر و گسترۀ داینامیک کرکننده‌اش این است که به رغم انتظار (که گمان می‌بری باید سازبندی‌ای به ابعاد سمفونی ۶ گوستاف مالر داشته باشد!) اندازۀ ارکسترش در حدود ارکستراسیون‌های بتهوون است در نیم‌سدۀ گذشته. بروکنری که بدین‌لحاظ سنت‌گرا و هم‌زمان اما متجدّد می‌توانش خواند. یکی از جلوه‌های نوگرایی بروکنر، صرف‌نظر از برجسته‌کردن نقش بادی‌برنجی‌ها و برکشیدن آن‌ها از هم‌راهی‌کننده‌ای گاه‌به‌گاه به شخصیت‌های اصلی قطعه، نوشتن اکسپوزیسیون‌های مفصل و چندقسمتی‌‌ است.

بعد از پایان ملودی و مخالفت ارکستر با آن در پویۀ چهارم، دستۀ دوم تم‌ها که با توان‌گریِ همۀ ارکستر و آوای خشونت‌آمیز آن‌ها معرفی می‌شود، دومرتبه سرایۀ آشنا بازمی‌گردد و این‌بار اما ناکامل، مردّد و ازهم‌گسیخته. وضعیتی که به دولُپمان پویه می‌رسد که در آن تم آغازین پویه (استاکاتوی باس‌ها و “ایدۀ اول”) تکرار و این‌بار با باسون هم‌راهی می‌شود تا خفه‌گی، اختناق یا ناکامی و تیره‌گی بیش‌تری بر حال‌وهوای قطعه سایه ساخته باشد. موقعیتی شوم و همانا هراس‌خورده. چیزی که در ارتباطی دیالکتیک با دولپمان پویۀ اول و درمقایسه با آن، سیمایی نومید و منفعل دارد. حتی موتیف شش‌نتی‌ای که از پویۀ اول می‌شناسیم، این‌جا برای نخستین بار توسط خطّ باسِ زهی‌ها مرور می‌شود تا باز و بیش‌تر به سیاهی فضا افزون کرده باشد.

باری، چندی بعد و حلول دومرتبۀ بادی‌چوبی‌ها بذر امیدی انوَر می‌افکند، لحظه‌ای که می‌پیوندد به کوبش پیوستۀ تیمپانی که نشانیِ دولپمان پویۀ اول بوده بود و یادآور آن. لحظه‌ای که دولپمان پویۀ پایانی فرجام می‌یابد و رِکاپیتولاسیونی دیگرگونه‌ آغاز می‌گردد…

audio fileبشنوید قسمتی را از فیناله: موتیف شش‌نتی در خط باس زهی‌ها و چندی بعد، بادی‌چوبی‌ها و «بذر امیدی اَنور»

آن‌چه آدم را در پیش‌گاه موسیقی بروکنر میخکوب‌ می‌کند، همین لحظات تعلیق‌آمیزِ «واگنری» و غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای‌ست که با تغییرات تماتیک معناساز می‌شوند. سُرایۀ آشنا و شعورمند اکسپوزیسیون این‌جا و در رکاپیتولاسیون با حضور فعال فلوت دومرتبه ارائه می‌شود. ملودی با زهی‌ها و کل ارکستر تکرار می‌شود و تحکیم می‌گردد و اما مخالفتی نمی‌یابد… تا این‌که پویه بی‌بازگشتِ دستۀ دوم تم‌های اکسپوزیسیون به کودای موومان، اپیلوگِ کلّ اثر برسد. هنگامه‌ای حیران‌کننده و سحرانگیز. لحظه‌ای که به‌نحوی می‌توان آن را تکرار رکاپیتولاسیونِ پویۀ نخست دانست!
audio fileبشنوید قسمتی را از فیناله‌: کرشندوی تدریجی، فیگور چهارنتی ترومپت، «قیام معاصی زندگی»

بروکنر در دهه شصت زندگیبروکنر در دهه شصت زندگی

نوای نحوستِ هورن‌، درآویختنِ فرازهای فلوت با آن، لحظه‌ای آشکارا شادوناشاد، قیام معاصی زندگی، کرشندوی تدریجی توتّی و؟ فیگور چهارنُتیِ ناهمسازِ ترومپت (که ‌خواسته-ناخواسته متداعیِ موتیف سرنوشتِ سمفونی پنج بتهوون می‌شود). چهره‌به‌چهره با سرنوشت، بلعیدن زند‌گی.

پوریا یوسفی کاخکی

پوریا یوسفی کاخکی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است