شوبرت ناگزیر مهر و محبت خانوادگی را در میان دوستان میجست آنها برای او پدر، مادر و زن و بچه بودند. او همه چیز خود را مدیون آنها میدانست و خود را در برابر آنها چنان ناچیز میشمرد چنانکه گویی اگر دوستانش نبودند او هم وجود نداشت. زمانی که سمفونی هشتم در سی مینور را مینوشت، پلیس اتریش به دستور مترمیخ صدراعظم مقتدر اتریش یوهان زن (J. Senn) شاعر و یکی از دوستان او را دستگیر کرد. شوبرت چنان منقلب شد که نتوانست سمفونی را به اتمام برساند و با آنکه هشت میزان از قسمت سوم سمفونی را نیز ساخته بود آن را «ناتمام »گذاشت و این سمفونی ناتمام او شد.
او حتی یک مومان از کوارتت خود را که در همین زمان مینوشت ناتمام گذاشت، به همین علت امروز این یک قسمت (از چهار قسمت) کوارتت او کوارتتزاتز (Quartettsatz) نام یافته است.
هیچکس به اندازه شوبرت قطعات موسیقی پیانو برای چهار دست ننوشته است. چهار دست روی یک پیانو برای شوبرت مفهوم دوستی و همکاری داشت زیرا برای دو نوازنده پیانو یا دو دوست نوشته شده بود.
در میان دوستان شوبرت یوهان میخائل فوگل یک سر و گردن از همه بلندتر بود او در آن زمان در اتریش شهرتی به هم رسانده بود و چون صدای تنور بسیار قوی داشت نفوذ و اهمیتی در جامعه وین یافته بود. برای شوبرت شانس خوبی بود که فوگل ترانههای او را در کنسرتها اجرا میکرد.
گاهی نیز با هم برای رسیتال آواز به شهرهای نزدیک وین سفر میکردند. همه جا فوگل جلو میافتاد و شوبرت با قد کوتاه پشت سر او راه میرفت چنانکه گویی تمام افتخار در هنر آوازی مربوط به این خواننده بود و شوبرت تنها منشی ترانههای او شمرده میشد! یک کاریکاتور اتریشی در آن زمان آنها را به صورت مردی قوی هیکل و بلند قد در جلو و دیگری بسیار کوچک و محقر پشت سر او در حالی که نتهای موسیقی را در دست گرفته نشان میدهد.
از همه مهمتر تابلو مشهوری است که موریتس فن شویند از یک شب موسیقی در خانه یوزف فن استپان رسم کرده است. در اینجا هم چنان که دیده میشود شوبرت پشت پیانو نشسته و یکی از آثار خود را اجرا میکند اما فوگل جلو پیانو قرار گرفته و با تکبر خاص به موسیقی او گوش میدهد، در عین حال چنان است که گویی موسیقی فقط برای او نواخته میشود و هیکل او تا حد زیاد شوبرت را تحت الشعاع قرار داده و حتی در این نقاشی هم تنها سر و دست شوبرت از پشت هیکل نیرومند فوگل پیداست در حالی که نقاش به خاطر وجود شوبرت این تابلو را کشیده است!
بهترین دوست شوبرت موریتس فن شویند بود. او بیش از همه هنرمندان شوبرت را دوست میداشت از آنجا که به نقاشی علاقه فراوان داشت در هر فرصتی از شوبرت و دوستان طراحی میکشید. این است که بسیاری از لحظات زندگی شوبرت بوسیله شویند بیادگار مانده است.
درتابستان ۱۸۲۸ موریتس فن شویند برای مدت کوتاهی به مونیخ مسافرت کرد تا نزد پتر کورنلیوس (P. Cornelius) نقاش آلمانی بگذراند. او بیش از همه از دوری شوبرت رنج میبرد و بارها در نامههای خود به دوستان به آن اشاره کرده است.
در غیاب او شوبرت بیمار شد اگرچه توانست سمفونی بزرگ در دو ماژور و مس بزرگ خود را تصنیف کند و دوره ترانههای «سفر زمستان » را به پایان برساند حتی سه سونات آخر پیانو را نوشت اما روزگار او به پایان رسیده بود.
۱ نظر