پیشگفتار مترجم
جان آنتونی راندول بلکینگ (۲۲ اکتبر ۱۹۲۸ – ۲۴ ژانویه ۱۹۹۰) انسانشناس اجتماعی و اتنوموزیکولوژیست بریتانیایی بود. او در گیلدفورد به دنیا آمد و در مدرسه کلیسای جامع سالزبری و کالج کینگ، کمبریج تحصیل کرد. بلکینگ تحت تأثیر استاد انسانشناسی مشهور، مایر فورتس، قرار گرفت و پس از خدمت در ارتش بریتانیا در مالزی، به مطالعهی موسیقی و فرهنگ مردم وندا در آفریقای جنوبی پرداخت.
بلکینگ بیشتر دوران حرفهای خود را در دانشگاه کوئینز بلفاست گذراند و از سال ۱۹۷۰ تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۰ به عنوان استاد انسانشناسی اجتماعی فعالیت کرد. او به خاطر دیدگاههای نوآورانهاش در زمینهی تأثیرات اجتماعی موسیقی شناخته شده است. کتاب معروف او «انسان چگونه موسیقایی است؟» در سال ۱۹۷۳ منتشر شد که در آن به بررسی موسیقی به عنوان «صدای سازمانیافتهی انسانی» پرداخته شده است. در مقالهی پیشرو، بلکینگ به نقد اصطلاح «موسیقی مردمپسند» به عنوان دستهبندیای نخبهگرایانه در تقابل با موسیقی «هنری» میپردازد. (علیرضا مهندس)
تولید موسیقی مردمپسند هنری، هدف مردمی راستین
شواهد خوبی وجود دارد که در بیش از نود و نه درصد از تاریخ بشر، و در نود و هفت درصد از زمانی که از ظهور گونهی خودمان (هومو ساپینس ساپینس) یعنی تقریباً ۷۰,۰۰۰ سال پیش گذشته است، همهی موسیقیها مردمپسند بودهاند، بدین معنا که بهوسیلهی تمامی اعضای جامعه به اشتراک گذاشته شده و از آنها لذت برده میشد. اگر تفاوتهای سبکی در موسیقی یک جامعه وجود داشت، به عنوان نشانههایی از تمایزهای کارکردی یا اجتماعی پذیرفته میشد، نه به عنوان موانعی برای ارتباط متقابل. مرز میان موسیقی مذهبی و غیرمذهبی، موسیقی جوانان و بزرگسالان یا مردان و زنان، عموماً در سبک هر فرهنگ موسیقی ترسیم میشد و حداقل در یک قاعدهی کلی، عضوی از یک گروه میتوانست موسیقی گروه دیگری را در همان جامعه اجرا و درک کند.
البته، هیچ شواهد مستقیمی از باستانیبودن موسیقی مردمپسند وجود ندارد: ما این امر را از طرز کار موسیقی جوامع نانویسا که بهوسیلهی پژوهشگران فرهنگ عامه، انسانشناسان و اتنوموزیکولوژیستها مورد مطالعه قرار گرفتهاند، استنباط میکنیم. علاوه بر این، کاملاً اشتباه خواهد بود که هر جامعهی شکارچی-گردآورنده یا کشاورز در دوران معاصر را به عنوان بازماندگان دوران پارینهسنگی یا نوسنگی اولیه در نظر بگیریم: بیش از ۱۰,۰۰۰ سال تاریخ و تغییرات اجتماعی مداوم، اورینیاسیها و ماگدالنیها را از اروپای پیشاتاریخ از سانهای صحرای کالاهاری یا آراندای استرالیا مرکزی جدا میکند، حتی همانگونه که یکصد سال پیش توصیف شدهاند. با این حال، مطالعهی موسیقیسازی در جوامع کوچک و نانویسا، امکان حصول نتیجهگیریهایی کلی دربارهی این فرآیند موسیقایی را فراهم کرده است (نگاه کنید به بلکینگ ۱۹۷۳) که میتوان آنها را به تمامی جوامع، چه در گذشته و چه در زمان حال، اعمال کرد.
۱ نظر