پیش از هر چیز، هنرجوی رهبری باید بداند که بخش مهمی از آمادهسازی لازم برای تبدیل شدن به یک رهبرِ باصلاحیت، توسعهی تکنیک صحیح رهبری است. در مرحلهی بعد، او باید بداند که برای دستیابی به این شایستگی، لازم است مقدمات بسیار بیشتری را فراهم کند. بر این اساس، تلاش من در این کتاب، اشاعهی اطلاعات و ایدههای خاصی بودهاست که رهبران موسیقی ارکسترال، برای دستیابی به چنین سطحی از شایستگی نیاز دارند.
واضح است که به دلیل تنوع دانش و مهارتهای ضروری، این وظیفه، مستمر و همیشگیست. برای مثال، آشنایی با ادبیات موسیقی و همگام شدن با آثار جدید، نیاز به بررسی، تحقیق و قرار گرفتن مداوم درمعرض اجراهای خوب موسیقی دارد. در ابتدا رهبر ارکستر باید فرصتهای رهبری هرچه بیشتری را برای کسب تجربه در این زمینه بپذیرد. سپس به مطالعاتش در شناخت پارتیتورهای موسیقایی ادامه دهد و مهارت تمریندهی ارکستر و تکنیک رهبریاش را برای حضور در فرصتهای بعدی توسعه دهد.
به طور خلاصه، در تلاش برای تبدیل شدن به یک هدایتگر موفق، هنرجوی رهبری ارکستر باید ویژگیهای خاصی را در خود پرورش دهد. این ویژگیها عبارتند از:
۱- شخصیت سازگار
۲- رهبری مؤثر و مهارتهای ذاتی
۳- نوازندگی ماهرانه
۴- توجه دقیق به جزئیات در مطالعه و آمادهسازیِ پارتیتور
۵- تکنیک رهبری روشن و مؤثر
۶- مهارت تمریندهی کارآمد و قابل اجرا
کلاسهای رهبری ارکستر در پرورش هنرجویان نقش بسیار مهمی دارند، زیرا دربرگیرندهی همان فعالیتهایی هستند که رهبر، بخش عمدهی دوران کاریاش را صرف انجام آن خواهد کرد: رهبری و تمرین! در نتیجه، نیاز جدی به پیشبینی فرصتهای واقعیِ رهبری و تمریندهی گروههای موسیقی در برنامههای درسی، وجود دارد. (۱)
آموزش و پرورش رهبران ارکستر
رهبری مقدماتی ارکستر، مطالعهی پارتیتور، تئوری موسیقی، کنترپوان، فرم و آنالیز، تاریخ و ادبیات موسیقی، ارکستراسیون و تفسیر موسیقی، همگی اجزای مهم آموزش هنرجوی رهبری هستند. به پیشنهاد من، آشنایی با کیبورد، مطالعهی سازهای ارکستر و آنسامبلهای مختلف و نیز سلفژ (تربیت بینایی و شنیداری)، به عنوان پیشنیاز ورود هنرجویان به رشتهی رهبری ارکستر در نظر گرفته شده است. افزون براینها، آشنایی با زبانهای مختلف، هنرهای تجسمی، تئاتر، رقص، ادبیات، شعر، معماری، آکوستیک و نیز امکان سفرهای طولانی، به روند آموزشی هنرجو، عمق و غنایی ویژه میبخشند.
به عنوان نقطه اوج و نتیجهی این مطالعات، باید بگویم که هنرجوی رهبری باید مهارت گوشسپردن توأم با نقد و بررسی موشکافانهی صداهای ارکستر را چنان در خود وسعت دهد که زمان صرف شده در فرآیند تمرین، به بهرهوری بالاتر وعملکرد بهتر ارکستر منجر شود. بخش مهمی از توانمندی رهبر ارکستر، مهارت شنیدن جزئیات اجرا، با دقت هرچه تمامتر، از سکوی رهبریست. این مهارت، بهسرعت و بهمحض ورود رهبر پیشرفته بر سکوی رهبری توسعه نمییابد. درواقع تا زمانی که تلاشی هماهنگ، متمرکز و حساس نسبت به این جنبهی مهم وجود نداشته باشد، مدارا و تحمل هرآنچه که در ارکستر شنیده میشود، جایگزین روند بهبود و توسعهی صدا خواهد شد.
پینوشت
۱- به پیوست H مراجعه کنید.
۱ نظر