دکتر شریفیان آهنگساز برجسته معاصر دارای آثار متعددی در بافتهای مختلف سازی، الکتروآکوستیک و… است. در این آثار ویژگیهایی دیده می شوند که قابل بررسی هستند. از جمله تکنیک بسیار قوی و دانش بالای او در آهنگسازی. و جالبتر این که آهنگساز با وجود دارا بودن قدرت تکنیکی بالا هیچ گاه در پی نمایش دانش و قدرت خود نیست. بلکه همواره تکنیکها در جهت زیبایی شناسی و بیان موسیقایی به کار می روند.
ویژگی دیگری که بسیار جلب توجه می کند، آزاد بودن اندیشه آهنگساز است. به این معنی که آهنگساز خود را محدود به تفکر و یا تکنیک خاصی نمی کند. برای مثال در خسوف از آکوردهای کنکورد تا خوشه صوتی (tone cluster)، از ملودیهای کروماتیک و بسیار پیچیده تا ملودیهای ساده دیده می شود. به طوری که می توان استیل های مختلف تاریخ موسیقی را در این اثر مشاهده کرد. همچنین بررسی دیگر آثار وی تنوع بیشتری را نمایان می سازد، از آثار آتونال گرفته تا آثاری بر اساس ملودیهای فولکلور.
همچنین همانطور که خود بیان کرده، نمی خواهد در چهارچوب ایسمها بگنجد (ایسم گریزی در طول تاریخ در غالب آهنگسازان دیده شده). به نظر نگارنده، تاکید بر غالب بندی آثار موسیقی در چهارچوب ایسم ها می تواند سبب ایجاد محدودیت در آثار موسیقایی گردد. همچنین به اعتقاد من، در برخی آهنگسازان همانند دکتر شریفیان، موسیقی آنقدر غنی می شود که قابل محدود کردن در غالب زمان هم نیست، بنابراین سخت است که بتوان این موسیقی ها را در استیل خاصی گنجاند. آزادی فکری و نبود استیل خاصی یا به نوع دیگر مد زمانه در موسیقی، ویژگی برخی آهنگسازان معاصر است که گاه «پست مدرن» هم قلمداد می شوند.
در اینجا منظور از پست مدرن سبک خاصی نیست بلکه تنها به موسیقی معاصر گفته می شود. جالب است که در کتابی در مورد پست مدرنیسم به نام “Cambridge companion to postmodernism” از انتشارات دانشگاه کمبریج، درباره موسیقی صحبتی نشده و در همین کتاب دقیقا اشاره می کند که “پست مدرن در موسیقی مربوط به تغییرات استیلی و زبانی موسیقی نیست” و جلوتر می نویسد “به دلیل عدم وجود دیسکورس اساسی پست مدرنیسم در مطالعات موسیقی، در این کتاب صحبتی از موسیقی نمی شود.”
ویژگی دیگری که در موسیقی دکتر شریفیان بسیار جلب توجه می کند، هویت ایرانی در آثار وی، همچنین نگاه آزاد او به مصالح گرفته شده از موسیقی ایرانی است. از نظر نگارنده موضوع هویت در کشور ایران با پیشینه تاریخی غنی، بسیار حائز اهمیت است. بنابراین به آن به صورت مفصلی می پردازم.
واژه هویت به دو معنا تعبیر می شود؛ در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت، یعنی تفاوت های اساسی که یک شخص را از همه کسان دیگر به واسطه هویت «خودش» متمایز می کند، اشاره دارد و در معنای دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می توانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات براساس صور مشترک برجسته ای، نظیر ویژگی های قومی و … به دیگران بپیوندند، دلالت دارد (بایرون، ۱۹۹۷، در فکوهی، ۱۳۸۰: ۶۴-۶۳)
در موسیقی کلاسیک همواره هویت گرایی وجود داشته؛ در قرن ۱۹ به دلیل ورود کشورهایی که قبل از آن فعالیت جدی در عرصه موسیقی کلاسیک نداشتند و همچنین به منظور پیدا کردن راهی برای خروج از سلطه تفکر آلمان و بالخص واگنر، بحث هویت در قالب ملی گرایی به صورت جدی تری دنبال شد.
دکتر شریفیان در مقاله خود با نام ملی گرایی و موسیقی می نویسد:
“یکی از عوامل مهمی که در حیات و گسترش موسیقی کلاسیک نقش اساسی داشته، ملی گرایی است. پدیده ی ملی گرایی به عنوان یکی از نیازهای ذاتی انسان برای تثبیت هویت شخصی و ملی فرد مطرح است که خود بیانگر آداب، رسوم، تفکر و علاقه های خاص یک جامعه در طرح گفت وگوی فرهنگی هویتی با سایر فرهنگها در حیطه زبان (در این خصوص موسیقی) و در ابعاد بین المللی است. دراین راستا، فرهنگ خود را از یک سوی در چارچوبهای بین المللی که موجد جذابیتهای بسیار است، مطرح می کند و از سوی دیگر زبان و تکنیکهای موسیقی کلاسیک را با این عمل در سطوح بالا، غنی و گسترده تر می سازد و بدین صورت بر آن در اوج خود چیزی می افزاید.”
ذکر مثالهایی در تاریخ موسیقی برای درک مفاهیم هویت در آثار آهنگسازان راهگشا است.
آهنگسازان بزرگی همچون: ریمسکی کورساکوف، وون ویلیامز و… از مصالح موسیقایی کشورشان در خلق آثارشان استفاده می کردند که این موارد فقط شامل ملودیها و ریتمها نیست، بلکه حتی در تکنیکهای سازی هم مشاهده می شود. برای مثال پیتزیکاتوی بارتوک که در زمان او به عنوان یک “extended technique” مطرح شد، در حقیقت مورد استفاده نوازندگان محلی در مجارستان بوده که بارتوک با نگاهی هنری و مدرن آنرا در قطعاتش مورد استفاده قرار داد. جالب است که امروزه عملا با این تکنیک دیگر به عنوان یک “extended technique” برخورد نمی گردد. بلکه در برخی منابع به آن
“snap pizzicato” یا پیتزیکاتوی ضربه ای هم گفته می شود.
۱ نظر