از آن جا که آثار مکتوب منتشر شده در یک حوزهی خاص شکلهای متفاوتی دارد بنابراین پرداختن یا نپرداختن به یکی یا چند تا از این شکلهای مختلف وجه تمایز دیگری میان کتابشناسیهای متعدد به وجود میآورد. مقالات پیایندها، کتابهای چاپ شده، پژوهشهای درسی (پایاننامهها) و بروشور برنامههای رسمی و غیر رسمی نمونههایی از آثار مکتوب مختلفی است که میتواند هدف یک کتابشناسی قرار گیرد. این که یک کتابشناسی کدام گروه از این آثار مکتوب را شامل گردد، برای خواننده تعیین کننده است. برای مثال یک کتابشناسی ممکن است تنها به مقالات چاپ شده در پیایندها بپردازد ، در این میان این که به کدام پیایندها پرداخته و دلایل این انتخاب، برای پژوهشگری که میخواهد از این کتاب استفاده کند اهمیت مییابد. از سوی دیگر کتابشناسی میتواند محدود به دورهی زمانی، جغرافیا و/یا زبانی خاص باشد. در این موارد هم محدودیت اعمال شده کار جستجوگران را ساده خواهد کرد.
بنا بر آن چه گفته شد بررسی یک کتابشناسی یا مقایسهی چند کتابشناسی با یکدیگر را میتوان بر اساس ۷ مولفهی متفاوت انجام داد:
۱- روش یا استاندارد دستهبندی
۲- روش نوشتن اطلاعات یک مرجع
۳- شیوهی توصیف یا چکیدهنویسی (اگر وجود دارد)
۴- نوع تکرار اطلاعات یا (از دیدگاه نظریهی اطلاعات؛ افزونگی) (۱) و (۲)
۵- نمایهها
۶- عوامل محدود کننده (محدودهی تاریخی، جغرافیایی و …)
۷- چگونگی انتخاب (و گاهی ارزشگذاری) منابع برای بازبینی و استخراج اطلاعات (۳)
سنجیدن همگی این مولفهها ممکن است در یک مرجعشناسی ممکن (یا حتا لازم) نباشد، اما در ادامه سعی شده پنج کتابشناسی موسیقی چاپ شده در ایران بررسی و بر اساس این مولفهها با یکدیگر مقایسه شود.
تاریخچهی کتابشناسی موسیقی در ایران
چاپ نوشتههایی برای شناخت مراجع تخصصی موسیقی در ایران تاریخ طولانی ندارد. اولین مقالهی مستقل از این دست در فروردین ۱۳۴۲ با عنوان «تالیفات بزرگ در موسیقی ایران» تالیف ساسان سپنتا و بعدی در خرداد ۱۳۴۵ (۴) با عنوان «کتابهای خطی درباره موسیقی در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار و کتابخانه مجلس شورای ملی» تالیف «منوچهر باستانی» است که به ترتیب در شمارهی ۱ دورهی ۱۱ مجلهی «موزیک ایران» و ۱۰۴ و ۱۰۵ مجلهی «موسیقی» به چاپ رسید. همچنین اولین اثر چاپ شده در این مورد کتاب محمدتقی دانشپژوه است که دربارهی تعدادی از نسخ خطی مربوط به موسیقی ایران (فارسی-عربی) (قبلا بخشهایی از آن به شکل مقاله نیز منتشر شده بود) در کتابخانههای جهان در سال ۱۳۵۵ منتشر شد.
به احتمال زیاد، تعداد نوشتههای موسیقی با وجود افزایش چشمگیر بعد از مشروطه و فراگیر شدن مطبوعات هنوز آن قدر زیاد نبوده که نیاز به تالیف کتابشناسی موسیقی احساس شود. شاید هم روشهای تحقیق یا فعالیتهای پژوهشی انجام شده در آن سالها و نحوهی استفاده از مستندات و ارجاعات به گونهای نبوده که پژوهشگران احساس نیاز کنند (۵).
نگاهی به نشریات تخصصی این دوره نشان از افزایش نوشتههای مربوط به شناخت مراجع (البته بیشتر دربارهی نمونههای خطی) دارد (۶). افزایشی که در پایان یک دورهی تقریبا ده ساله بالاخره در سال ۱۳۵۵ منجر به انتشار اولین کتابِ کتابشناسی موسیقی امروزی تالیف «ویدا مشایخی» شد.
پی نوشت
۱- Redundancy.
۲- البته پرداختن به این موضوع که از مباحث پیچیدهی نظریهی اطلاعات است، چندان هم ساده نیست و استخراج آن برای یک کتابشناسی مستلزم محاسبات آماری و پردازش دادههای بسیاری است. این بحث برای کتابشناسیای که بخواهد بر یک رسانهی رایانهای منتشر شود اهمیت حیاتی دارد.
۳- این قسمت بیشتر زمانی که انتخاب پیایندها برای بازبینی مقالات مورد نظر است اهمیت مییابد.
۴- هر چند بین این دو مقاله هم در چند کتابشناسی کلی، بخشهایی به موسیقی اختصاص یافته بود (برای مثال کتابشناسی گیلان:۱۳۴۲) اما این اولین نوشتهای است که به طور مستقل و منحصرا دربارهی آثار موسیقی نوشته شده است.
۵- فرضیهی اخیر احتمال بیشتری دارد. یک بررسی اجمالی و سطحی نشریات تخصصی آن دوره نشان میدهد اعتبار اسنادی و ثبت منابع در مقالات چندان جدی گرفته نمیشده. به نظر میرسد در مورد کتابها وضع کمی بهتر بوده اما با وجود تعداد اندک نویسندگان آگاه، نیاز به چاپ چنین کتابهایی احساس نمیشده است.
۶- با توجه به این که تا پیش از دههی چهل شمسی هیچ اطلاعی از چاپ چنین کتابشناسیهایی در دست نیست، تالیف بیش از ۱۵ عنوان مقاله یا بخشهایی از کتابشناسیهای دیگر دربارهی موسیقی افزایش چشمگیری محسوب میشود.
۱ نظر