اما در این سال بسیاری از هنرمندان و فعالان این عرصه به امید آنکه کلید تدبیر رئیس جمهور منتخب مردم – که از قضا مورد حمایت بسیاری از هنرمندان نیز بود – بتواند قفل مشکلات عدیده موسیقی ایرانی را بگشاید، چشم انتظار حرکتی مثبت در عرصه رفع محدودیت ها و ممنوعیتهای پیش روی هنرمندان بودند که متاسفانه نه تنها محقق نگردید که همانند سالیان گذشته هنرمندان و فعالان این عرصه با مشکلات بیشماری من جمله لغو و عدم صدور مجوز کنسرتها، عدم حمایت دولت از منتقدان خانه موسیقی و مهمتر از همه آنها ممنوع الکاری بسیاری از هنرمندان و فعالان موسیقی مواجه شدند البته در این میان سالار عقیلی که بارها پای خود را از خطوط قِرمز فراتر گذاشته و آخرین بار نیز با حضور در یکی از شبکه های ماهواره ای خبر ساز شده بود نه تنها ممنوع الکار نگشت که با حضورش در کشور مجددا وارد صحنه موسیقی شده، مجاز به اجرا در جشنواره موسیقی فجر نیز گشت و بلافاصله پس از بازگشت اش به ایران آلبوم جدیدش نیز با نام “قصه باران” و سپس “عاشق می شویم” و نسخه تصویری کنسرت مشترکش با کیوان ساکت با نام “یک خانه پر زمستان” را منتشر نمود!
همین مسائل باعث گردید تا نام وی مجددّا بر زبانها جاری شده و بدل به بازی گردد که تنها برنده اش شخص جناب عقیلی بود.
این در حالیست که بسیاری از هنرمندان موسیقی کشورکماکان ممنوع الکار بوده اند و هیچ اقدام عملی برای رفع این مشکل آنان صورت نگرفته است؛ نمونه پر واضح این مسئله «محمّدرضا شجریان» است که از قضا ریاست جمهوری نیز در تبلیغات تلویزیونی اش نیز با پخش یکی از آلبومهای قدیمی با صدای ایشان به وی اظهار علاقه نموده و بعدها جنتی نیز خود را علاقه مند به صدای وی دانسته بود اما تاکنون هیچ کدام از این بزرگان و دولتمردان نسبت به رفع ممنوعیت شجریان اقدامی مناسب انجام نداده اند.
این مسئله تنها در مورد شجریان صادق نبوده و مجید درخشانی نیز به دلیل پخش تصویرشان در شبکه های ماهواره ای مدتهای مدیدی ممنوع الفعالیت ماند. در این میان سئوال اصلی اینجاست که وزرات محترم ارشاد چه توجیهی برای رفتار متفاوتش با سالار عقیلی داشته و چرا از سایر هنرمندان ممنوع الفعّالیت که از قضا کم نیز نیستند هیچ حِمایتی ننموده است؟
البته نمیتوان انتظار داشت زمانی که اکثریّت قریب به اتفاق هنرمندان، تمایلی به حمایت از یکدیگر ندارند و جز تعداد کمی از فعالان عرصه هنر، هیچ هنرمندی در حمایت رفع ممنوع الکاری فردی چون شجریان که در مقام استادی بسیاری از این هنرمندان قرار دارد کلامی سخن نگفته اند دولت و وزارت ارشاد قدمی در راستای رفع این ممنوعیتها بردارد.
روزهای پایانی سال اما با فوت یکی از خوانندگان زن موسیقی ایرانی همراه بود، “شیدا جاهد” که سالها با بیماری مهلک سرطان دست و پنجه نرم می کرد، در نهم اسفند ماه سال جاری چشم از جهان فرو بست، وی که تعصب خاصی نسبت به کشورش داشت و قطعات بسیاری را در وصف ایران اجرا کرده بود، به رغم درخواستهای متعددی که از خارج از کشور به او شد و آنها را اجابت نکرد، تا پایان عمر خویش به میهنش وفادار ماند ولی سالها در ایران ممنوع الکار بود و حتی وزارت ارشاد مجوز تشیع جنازه او را از مقابل تالار وحدت صادر نکرد.
سال ۹۴ نیز با وجود فراز و نشیبها و حواشی متعددش پایان یافت؛ هنرمندان همانند سنوات گذشته نتوانستند آنطور که باید تلاشی در جهت ارائه آثار ماندگار نمایند و مسائل مادی همچون سالیان گذشته سایه سنگینی بر سر هنر و هنرمند افکند.
امسال را نیز همانند سالیان گذشته با این امید به پایان می بریم که روزهای آتی ایام وحدت و همدلی هنرمندان و دوری از جدلهای حاشیه ساز، رفع موانع و مشکلات پیش روی هنرمند و یکرنگی هنرمندان با مردم و طرفدارانشان باشد که شکوفایی موسیقی ایرانی در گرو تحقق این موارد است.
۱ نظر