موسیقی در خانوادهی شما سابقهای داشت؟
خیر. برادرم اولین نفر بود و از بچگی به شدت علاقهمند به موسیقی بود. به یاد دارم همسایهای داشتیم که آن طرف خانهمان را اجاره کرده بودند و گرامافون داشتند و آنطور که مادرم تعریف میکردند وقتی برادرم صدای گرامافون را میشنید با اینکه یکسال بیشتر نداشت، گریه میکرد که من را آنجا ببر و از اول تا آخر مینشست و گوش میکرد. علاقهی شدید و عجیبی به موسیقی از همان موقع در وجود ایشان شاید به صورت ژنتیکی وجود داشته.
با چه سازی شروع کردند؟
ویولن را از ۱۶ سالگی نزد یکی از بستگانمان شروع کردند. البته علاقمند بود که زودتر شروع کند اما زمانهی بدی بود و این امکان فراهم نشد. تا اینکه آقای محمد فضائلی از فامیلهایمان، اولین ویولن را به وی دادند. بعد از آن، با آقای [حسن] جوان که همسایهمان بودند ویولن کار میکرد. همان سالها بود که لیسانس حقوق گرفت.
چرا موسیقی نخواندند؟
همزمان موسیقی هم میخواند. البته نه در دانشگاه. ظاهراً هنرستان عالی موسیقی. بعداً برای ادامه موسیقی در ابتدا به فرانسه رفت.مدت ۸ سال در کنسرواتوار فرانسه بود و بعد از آنجا به کلن آلمان رفت.
از کجا کارهای مشترک شما با برادرتان شروع شد و چه سفرهایی با هم رفتید؟
زمانی که لیسانس گرفتم برادرم آلمان بودند و بعد از بازگشتشان به ایران به تربت جام، تربت حیدریه و قوچان رفتیم. این سه سفر پشت سر هم و در سال ۱۳۵۰ بود. این تاریخ را بدان جهت دقیق به یاد دارم که سال ۱۳۴۹ پدر فرزندانم فوت شدند و من هنوز لباس مشکی به تن داشتم که همراه برادر به این سفرهای پژوهشی رفتم.
چه کسانی در این سفرها با شما همراه بودند و موضوع سفرها چه بود؟
فقط ما دو نفر بودیم. سفرها تحقیقاتی بودند و به قصد شناخت و ثبت موسیقیهای خاص آن مناطق. به مقصد که میرسیدیم با نوازندهها یا خوانندگانی که از قبل مشخص شده بودند ملاقات میکردیم. اطلاعاتی یادداشت میشد. موسیقیهایشان ضبط میشد تا بعد روی آنها مطالعه بشود. گاهی هم همانجا افراد جدیدی شناسایی میشدند. مثلا در تربت حیدریه رئیس اداره فرهنگ آن شهر در آن سال، آقای نوقانی بودند که از دبیران سابق من هم بودند و از ایشان استفاده کردیم و ایشان همهی اهالی موسیقی آنجا را برایمان جمع کردند.
این پروژهها را خود شخص برادرتان تعریف کرده بودند یا این سفرها به سفارش جای خاصی بود؟
بله ایشان خودشان این پژوهشها را لازم میدانستند و انجام میدادند. برای تحقیقات خودشان.
هزینهها چگونه تأمین میشد؟
اگر اشتباه نکنم دانشگاه هم کمکی میکرد ولی بیشتر به عهدهی خودشان بود.
منظورتان دانشگاهی در ایران است؟
بله، دانشکده هنرهای زیبا. که همانجا تدریس هم داشتند.
۱ نظر