کارها و تحقیقات نیمهتمامشان چطور؟ مثلاً شنیدهام که در مورد موسیقی آذربایجان مشغول به پژوهش بودند.
یک تعدادی هست اما اینکه دقیقا بدانیم نیمهتمام ماندهاند یا نه و میتوان روی آن کار کرد یا نه را نمیدانم. خیلی از آنها چاپ شده است و دستخط خودشان و نسخه اصلی موجود است ولی چاپشدهاند. یک مورد کتابشناسی موسیقی عرب را هم جمع آوری کرده بودند و توضیح کوتاهی هم دربارهی هر مدخل داده بودند اما مشخص است که ناقص است. یعنی مثلاً اسم یک کتاب را نوشته اند اما زیر عنوان خالی است و معلوم است که احتمالاً منتظر بودهاند کتاب یا اطلاعاتی در موردش به دستشان برسد تا ترجمه کنند. اکثراً هم به زبانهای آلمانی و فرانسه هستند. به هر حال خیلی از کارها دست همسرشان است. شاید همان کار در مورد موسیقی آذربایجان. حتی قرار بود کارهای نیمهتمامشان را به من بدهند اما ندادند. حتی دستگاه ضبط ریلشان نزد خانمشان است.
وقتی قصد داشتیم اینها را تبدیل کنیم اگر با همان ریل اصلی تبدیل میشد، کیفیت کار میتوانست بهتر باشد ولی نتوانستیم دسترسی داشته باشیم و خودمان یک ضبط ریل خریدیم.
اما در مورد کتابی که ترجمه کردهاید.
بعد از فوتشان چون این کتاب به زبان فرانسه بود و به فارسی هم ترجمه نشده بود تصمیم گرفتم این کتاب را ترجمه کنم. یکی، دو سال بعد از فوتشان بود. زمان زیادی برد تا به سرانجام رسید چرا که معنی برخی اصطلاحات تخصصی را دقیق نمیدانستم و از یکسری از دوستان در موردشان کمک گرفتم تا به مرحلهی چاپ رسید. ماجرای ویرایش کتاب هم پر دردسر بود. بعد از اتمام کار، ترجمه این کتاب را در ابتدا به کسی سپردیم که متن را ویرایش کنند. بعد از یکسال ایشان گفتند که گم شدهاست! دوباره از نو تایپ کردیم چون هیچ کپی هم متأسفانه نداشتیم و تنها دستخط های خودم بود. با این ماجراها به این نتیجه رسیدیم که باید خیلی در این مسائل محتاطانه عمل کنیم.
در مورد تیراژ چه صحبتی با ناشر داشتید؟
قرار بود هزار نسخه باشد که تنها ۲۰ نسخه چاپ شد و بیشترشان را خودم از همان کتابفروشی فرهنگستان برای اهدا به دیگران خریدم. متاسفانه چون قرارداد نوشتهایم امکان این را هم نداریم که به انتشارات دیگری بدهیم.
بعد از اینکه دیدید تنها ۲۰ نسخه بیشتر چاپ نشده اعتراضی نکردید؟
گفتند دولت سهمیه کاغذمان را نداده است! این صحبت پارسال است. سال ۹۳. طبق قرارداد ۱۰۰ نسخه باید به من بدهند اما چیزی دست من نرسیده است. اعتراضها هم به جایی نرسید. حق کاملاً با ماست و میتوانیم از مسیر حقوقی هم وارد شویم ولی این کار را صحیح نمیدانم و وارد این مسیر نمیشوم.
ظاهراً این کتاب برای خود مرحوم مسعودیه خیلی مهم بوده.
بله، ۱۵ سال روی این کتاب کار کرده بود و تمام کتابخانههایی که میتوانست در دنیا برود رفت و نسخهها را ثبت کرد. اما امروز خیلیها حتی نمیدانند چنین کتابی وجود دارد. شنیدهام یک نسخه به زبان اصلی را به کتابخانه دانشگاه تهران داده ولی ظاهرا گم شده! البته یکسری کتابهای ایشان در کتابخانه دانشگاه وجود دارند که قدیمی هستند و ظاهراً درج شده که اهدایی هستند ولی این ترجمهی من در آنجا هم وجود ندارد.
درمورد سیدیها و فایلهای صوتی چطور؟
میخواهم محتاطانه عمل کنم چون مسائلی در این مدت دیدهام و به این نتیجه رسیدهام که باید با احتیاط کامل عمل کنیم ولی باور داریم که حیف است و باید روی آنها حتما کار شود و باید دست اهلش برسد. طوری نشود که بعداً پشیمان شویم.
مجله شهر کتاب
۱ نظر