پس از انقلاب تمامی بنیادهای اجتماعی رژیم قبل در هم کوبیده شد، پس ادامهی هیچیک از فعالیتهای گفته شده ممکن نبود (۴). «عالمی دیگر لازم بود و البته از نو آدمی» برای همین شاید یکی از اولین جشنوارههایی که نامش پس از انقلاب به گوش میخورد (یا اولین فعالیتهایی که میتوان آن را جشنواره نامید)، عنوان «موسیقی خلقهای جهان» (۵)(۶) یا چیزی شبیه به این را بر خود دارد. طبیعی است که در دورهی تحولات سریع سیاسی و ایئولوژیک حتا نام یک فعالیت موسیقایی نیز نشانی از فضای اجتماعی اطراف خود داشته باشد.
پس از این به دلیل مسئلهی حرمت موسیقی و گرفتاریهای دیگر تا مدتی فعالیتهای مرتبط با موسیقی در ایران تعطیل بود. طبیعی است که در چنین شرایطی جشنوارهای هم برگزار نشود. از اینجا به بعد بزرگترین مشکل جشنوارههای موسیقی بعد از انقلاب رخ نمود؛ عدم تَعَیُن. تکلیف با موسیقی روشن نبود، پدیدهای که وجود داشت و در جامعه جاری و ساری بود و از بعضی جهات حتا لازم بود (۷) اما به دلایلی که گفته شد کسی به صراحت دربارهی آن صحبت نمیکرد.
در چنین شرایط و فضایی جشنوارهای که نامش به تقلید از کلام غالب آن دوره «جشنوارهی سراسری سرود و آهنگهای انقلابی» بود متولد شد. در سال ۱۳۶۴ اولین دورهی این جشنواره برگزار شد. این جشنواره که امروز «جشنوارهی موسیقی فجر» نام دارد، هنوز هم بزرگترین رویداد موسیقایی کشور و ویترین یک سال فعالیت موسیقایی در ایران است (یا بهتر بگوییم قرار بود که باشد).
این عدم تعین و بلاتکلیفی موضوع موسیقی هنوز مهمترین وجه مشکل جشنواره را تکشیل میدهد. اگر در آن دوره گروه تنبورنوازان از کرمانشاهان (باختران آنوقت) «گروه سرود باختران» نامیده میشد، یا برای جلوگیری از ایجاد تحریک در جامعه جشنواره حتا پوستر یا هیچگونه اعلام عمومی نداشت. امروز نیز باریکهای از این دیدگاه هنوز (گرچه بسیار مخفی و کم رنگ) وجود دارد.
جشنواره با اجرای گروههای سرود و دستههای موزیک نظامی آغاز شد. این جشنواره از آغاز رقابتی بود. در این مورد نیز برنامه یا تصور دقیقی وجود نداشت.
گروههایی که بیشتر باید آنها را نمایندگانی از موسیقی نواحی مختلف ایران دانست با گروهها و دستجات نظامی و حتا گروه همسرایان مرکز سرود و آهنگهای انقلابی (کُر تالار رودکی سابق؟) به رقابت میپرداختند. جشنواره برای تکنواز و تکخوان برتر نیز جایزههایی در نظر گرفت همین نشانهی این است که در آن دوره تصور درستی از سرود و مسابقه یا جشنوارهی مربوط به آن وجود نداشت همچنین امکان دیگری هم برای برگزاری جشنوارهی موسیقی (اعم از تکنوازی یا گروهنوازی) موجود نبود.
با توجه به سرعت تغییرات در جامعهی ایران جشنوارهها نیز با سرعت تغییر میکردند. دورهی دوم، بدون حضور گروههای موزیک نظامی برگزار شد. در حالی که میدانیم برای اثر گذاری فرایندهای فرهنگی نیاز به مداومت و زمان زیادی است. این امر همچنان (هر چند با شدتی کمتر از پیش) باعث سردرگمی مجریان موسیقی در ارتباط با جشنواره میشود. تاثیر پذیرفتن و تابع شرایط اجتماعی و حتا اقتصادی بودن شاید تنها نکتهی جشنوارهی این سالها باشد (۸).
جشوارههای بعدی (سوم و چهارم) سعی در اعادهی حیثیت موسیقی به عنوان موسیقی و نه چیز دیگر داشتند هر چند در این راه مجبور شدند باز هم بر مفاهیمی غیر موسیقایی مانند «انسانیتی که در موسیقی فولکلور موج میزد» تکیه کنند شاید سایهی آن نگاه منفی از سر موسیقی کنار رود.
اما در نهایت، حکم مشهور رفع حرمت موسیقی در سال ۱۳۶۸ بود که «جشنوارهی سرود و آهنگها انقلابی» را به «جشنوارهی موسیقی فجر» بدل کرد. در همین سالها هم جشنواره از تغییرات سریع مصون نبود. تفاوتهایی که سال از پی سال رخ میداد و اجازهی برنامهریزی و ایجاد یک عادت فرهنگی را به گروههای شرکتکننده و گاه حتا خود برنامهریزان (به ویژه داوران) نمیداد.
به دلیل همین تغییرات است که در دورهی سوم و چهارم شاهد چاپ نشریهی داخلی جشنواره هستیم، انگار که نگرانی از مستند کردن این فعالیت تا حدود زیادی برطرف شده است. این نشریات که بعدا (پس از سال ۱۳۶۸) نطفهی اولین مجلهی موسیقی پس از انقلاب نیز در آن بسته شد از لحاظ تاریخی اهمیت بسیار دارند چرا که حاوی اولین اسناد مکتوب از این جشنوارهاند که برای عموم منتشر شده است.
پی نوشت:
۴- بهویژه که به یاد آوریم اتفاقاتی که در سالهای آخر جشن هنر در شیراز افتاد خود یکی از دلایل اعتراض مراجع مذهبی و از محرکهای انقلابی بود.
۵- سندی از آن یافت نشد به همین علت، نام این جشنواره یا کنسرت تنها به مدد روایت شفاهی و حافظه نقل شد، بنابراین دقیق نیست. از زمان دقیق برگزاری آن هم اطلاعاتی نیافتم.
۶- گویا گروههای متعددی از کشورهای مختلف جهان (بیشتر بلوک سوسیالیست) در ایران اجرا کردهاند. مشخص نیست که کنسرت و کاست موسیقی خلق لُر هم بخشی از همین برنامه بوده یا خیر، ولی احتمال آن زیاد است.
۷- در این سالهای شور انقلابی و سپس دوران جنگ، موسیقی برای تهییج نیروها بسیار لازم بود و تقریبا همه از آن استفاده میکردند.
۸- در سال ۱۳۶۵ کمیتهی برگزاری به گروههای شرکتکننده تعدادی نوار خام جایزه داد! اگر کمبودهای اقتصادی آن دوره را به یاد آوریم این کمتر عجیب مینماید. این دورهای است که رسانههای گروهی به طور مستقیم و غیر مستقیم مردم را تشویق میکردند حتا برای هدیهی عروسی و از این قبیل به بستگان خود مایحتاج عمومی بدهند بنابراین این تصمیم برگزارکنندگان نباید زیاد شگفتانگیز جلوه کند.
I am sorry tath I could not type f to tel yo
با سلام .ازرهنمایهای شماسپاسگزاری میکنم من خیلی استفاده کردم.موفق باشید.