به نظر می رسد دلایل استفاده از موسیقی توسط گروه اجتماعی یادشده و هدف آنها از کاربرد موسیقی شامل این موارد بود: از یکسو، کارکردهای ی همچون تقویت و همبستگی گروه ی (و نه اجتماعی)، اعتبارده ی به گروه «خودی»ها، بازتاب دهندۀ الگوها یا ارزشهای گروه و طبقۀ خودشان، نماد هویت افرادِ گروه و جایگاه آنها نسبت به هم، تقویت کنندۀ خصوصیات و جهت گیریهای غالب گروه؛ و از سوی ی دیگر وسیله ای نه چندان ضروری برای همراه ی رویدادهای اجتماعی و نداشتن نقشی اساسی در زندگی انسانهای جامعه (نتل ۱۳۸۲: ۳۵-۳۹ و نک. مریام ۱۳۸۱).
در مقابل رویکردی که به فهمِ موسیقیاش توسط «غریبه» انتقاد دارد، باید به نگرشِ جریانی در موسیقی معاصر ایران اشاره کرد که موسیقی غرب و فهمِ آن را جهانشمول میدانست. افراد تابع این جریان در راستای این نگرش مجلۀ موسیقی انتشار میدهند یا مکانی برای اجرای موسیقی برای عموم، موسوم به کانون پرورش افکار را به منظور افزایش نفوذ موسیقی غرب تأسیس می کنند.
مصطفی کمال پورتراب در موردِ مؤسسۀ مذکور می گوید: «[…] من اولین بار موسیقی غربی را در همین کنسرتهای پرورش افکار شنیدم. […] این پرورش افکار باعث می شد که مردم با موسیقی غربی آشنا بشوند. […] این برنامه ها باعث شد تعدادی از مردم با موسیقیِ غرب خو بگیرند» (پورتراب ۱۳۹۲: ۱۳۷). در نتیجه میان طرز تلقّیِ اهالی موسیقی نسبت به موسیقی شان و میزان حضور موسیقی در دیگر عرصه های فرهنگی، نفوذ اجتماعی موسیقی و نقش آن در ذهن و زندگی مردم رابطه ای مستقیم برقرار است.
۵- طبیعی یا فرهنگی بودن موسیقی
مکالمۀ برومند با نتل حاویِ مفهومی است که نمایانگرِ طبیعی انگاشتنِ ادراک موسیقی از دید برومند است. بنا به عقیده ی او مانعِ اصلی در فهم موسیقی ایرانی توسط نتل عدمِ درک آن «به طور غریزی» است و این عاملِ بازدارنده «هرگز» از میان نمی رود و حتی با تلاش نیز بر سر جای خود باقی است. همانطور که در قسمتهای قبل از فرهنگ موسیقی بلغاری ذکر شد، وجود سنت در خونِ فرد لازمۀ شناخت واقعی سنت به حساب میآید. بنا به این دیدگاه عواملِ ژنتیکی در فهم و شناخت موسیقی دخیل هستند. نقش این نگرش در ایجاد ساختارهای دوگانۀ خارجی ـ داخلی، و مرد ـ زن در ذهنیاتِ موسیقیدانانِ مورد بررسی این نوشتار قابل پیگیری است.
از سوی دیگر، مراجعه به اظهاراتِ دیگر برومند نشان میدهد که دیدگاه او تماماً در راستای طبیعی انگاشتنِ فهمِ موسیقی ایرانی نیست. برای مثال، برومند به نتل توصیه می کند برای درک موسیقی ایرانی توجه به آواز بلبل و تا حدی شناخت تصوّف نیز لازم است (نتل ۱۳۸۴: ۱۵). البته اینها دو نمونه بودند که در گزارش های تاریخی مکتوب شده اند و موارد دیگری نیز علاوه بر آنها در تفکرات جاری بوده اند، زیرا نتل (همان: ۱۶) در توصیف سمینارهای برومند در آمریکا می نویسد: «[…] برومند به گونهای فراموش نشدنی ارتباطی میان موسیقی و فرهنگ ایرانی، ارزشهای موسیقای ی و اجتماعی، و میان ایدهآلهای موسیقای ی و فرهنگی برقرار می کرد».
نتیجتاً شاید بتوان اینطور استنباط کرد که فهم و شناخت موسیقی در نگرش برومند به هردو انگاشت طبیعی و فرهنگی صورت می پذیرد. اما به منظور آگاه کامل از موسیقی ایرانی، که به زعم برومند شناخت ردیف است، عاملِ ژنتیکی و نژادی و مسألۀ فهمِ غریزیِ موسیقی بسیار مهم و اساسی می شود.
مراجع
پورتراب، مصطفی کمال
۱۳۹۲ «یک زندگی، یک تاریخ: پای صحبت استاد مصطفی کمال پورتراب»، گفتگوکننده: ساسان فاطمی، فصلنامه ی موسیقی ماهور، پاییز، شماره ی ۶۱: ۱۲۹-۱۶۶.
رایس، تیموتی
۱۳۸۸ «به سوی میانجیگری بین روش های میدانی و تجربه ی میدانی در قوم موسیقی شناسی»، فصلنامه ی موسیقی ماهور، ترجمه ی ناتالی چوبینه، پاییز، شماره ی ۴۵: ۱۶۷-۱۸۹.
فاطمی، ساسان
بی تا مجموعه درس گفتارها درباره ی نظریه های اتنوموزیکولوژی.
کیانی، مجید
۱۳۹۲ «وضعیت نقد موسیقی دستگاه ی ـ ردیف»، فصلنامه ی موسیقی ماهور، پاییز، شماره ی ۶۱: ۱۷۹-۱۸۷.
لوی یزن، جین
۱۳۸۸ «گلهای آواز و موسیقی ایرانی: داود پیرنیا و آغاز برنامه های گلها»، ترجمه ی محمدرضا پورجعفری، فصلنامه ی موسیقی ماهور، تابستان، شماره ی ۴۴: ۱۰۹-۱۲۵.
مریام، آلن
۱۳۸۳ «کاربردها و کارکردها»، ترجمه ی ناتالی چوبینه، فصلنامه ی موسیقی ماهور، بهار، شماره ی ۲۳: ۱۲۹-۱۴۹.
مسیبزاده، عینالله
۱۳۸۲ «زمینههای شکلگیری مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی ایرانی: گفتگو با داریوش صفوت»، فصلنامه ی موسیقی ماهور، پاییز، شماره ی ۲۱: ۱۹۵-۲۰۸.
نتل، برونو
۱۳۸۱الف«موسیقی کلاسیک ایرانی در تهران: فرآیندهای دگرگونی»، ترجمه ی حمیدرضا ستّار، فصلنامه ی موسیقی ماهور، تابستان، شماره ی ۱۶: ۹-۴۹.
۱۳۸۱ب «تو هرگز این موسیقی را نخواه ی فهمید»، ترجمه ی هومان اسعدی، فصلنامه ی موسیقی ماهور، زمستان، شماره ی ۱۸: ۱۵۳-۱۶۶.
۱۳۸۲ «نقش موسیقی در فرهنگ: ایران، ملتی تازه توسعه یافته»، ترجمه ی ناتالی چوبینه، فصلنامه ی موسیقی ماهور، پاییز، شماره ی ۲۱: ۹-۴۰.
۱۳۸۴ «گردآورنده ی چهارگاه»، ترجمه ی پیام روشن، فصلنامه ی موسیقی ماهور، بهار، شماره ی ۲۷: ۹-۳۶.
۱۳۸۸ ردیف موسیقی دستگاه ی ایران، ترجمه ی علی شادکام، تهران: سوره مهر.
۱۳۹۳ «قومموسیقی شناسان»، ترجمه ی سعید کردمافی، فصلنامه ی موسیقی ماهور، تابستان، شماره ی ۶۴: ۲۰۷-۲۱۰.
نیازمند، رضا
۱۳۷۸ «یادی از حاج آقا محمد»، فصلنامه ی موسیقی ماهور، بهار، شماره ی ۳: ۱۶۹-۱۷۹.
ویتسلبن، ج.لارنس
۱۳۹۱ «موسیقی شناسی از دید کدام قوم؟ قوم موسیقیشناسی غربی و پژوهش در موسیقی های آسیای ی»، ترجمه ی ناتالی چوبینه، فصلنامه ی موسیقی ماهور، پاییز، شماره ی ۵۷: ۱۵۱-۱۷۸.
۱ نظر