انتخاب رپرتوار برای کنسرت
نوشته: گوهر واردانیان
ترجمه: بابک ولیپور
در ایام تحصیل در مدرسهی موسیقی برای فارغالتحصیلی و دریافت مدرک مجبوریم رپرتوار ویژهای را کار کنیم. این رپرتوار میتواند از سوی معلمهایمان به ما محول شود یا اینکه برنامهی آموزشی آن را به ما تحمیل کند.
در هریک از این دو وضعیت، نقش دیگران در انتخاب این رپرتوار بیشتر از خود ماست. به محض فراغت از درس، این ما هستیم که آزادی و مسئولیت کامل در انتخاب برنامهی کنسرت خود را داریم و دیگر محدود به دوره یا سبک خاصی نیستیم.
برنامهریزی برای کنسرتهایمان دقیقا اهمیتی برابر با کیفیت اجرایمان دارد. در انتخاب برنامه برای افرادی که خارج از مدرسهی موسیقی هستند، توجه به ذایقههای مختلف مخاطبان مهم است. البته که نواختن آن موسیقیای که در آن تبحر داریم و از اجرایش لذت میبریم اهمیت دارد، اما در کنار ان باید دربارهی کلیت برنامه و توازن آن نیز فکر کنیم.
درست است که نمیتوانیم همه را مشعوف کنیم اما اگر قطعات را طوری با هم بیامیزیم که سازِمان به صورتهای مختلف جلوهگر شود، در این صورت خلق برنامهای قابل فهم و رضایت بخش برای همگان ممکن خواهد بود. من دوست دارم بابت قطعاتی که در کنسرت مینوازم این اطمینان را حاصل کنم که از تنوع کافی در سبک و حالت برخوردارند. سعی میکنم قطعاتی از دورههای مختلف زمانی، باروک، کلاسیک، رومانتیک و قرن بیستم را در برنامه بگنجانم. همچنین تلاش میکنم تا رپرتوار را متوازن کنم، یعنی یک قطعهی طولانی کلاسیک یا سوناتای باروک را در برنامه میگذارم. به این ترتیب کفهی ترازو به نفع هیچ سبکی سنگینی نخواهد کرد. این یک ترجیح شخصی است، اما من آن را شیوهای خوب برای متوازن نگه داشتن برنامه میدانم.
علاوه بر این، به فراخور محلی که در آن مینوازیم، باید برنامهیمان را با سلیقهی مخاطبان هماهنگ کنیم. البته من این گفته را لزوما به این معنا نمیدانم که باید خود را مقید کنیم به قطعاتی که شنیدنشان آسان است. من در اماکنی اجرا کردهام که بیشتر مخاطبان هرگز در یک کنسرت گیتار کلاسیک نبودهاند.
احساس درونیم این بود که تنها قطعاتی را بنوازم که فهمیدنشان بسیار آسان است و خیلی «مدرن» نیستند. مثلا در مورد نواختن قطعهی «توسل و رقص» (Invocacion y Danza) اثر رودریگو، دودل بودم زیرا فکر میکردم درک آن ممکن است سخت باشد. به هر حال از آنجا که این قطعه یکی از محبوبترین قطعات همهی دورانها برای من است، تصمیم گرفتم که آن را از برنامه کنار نگذارم. بعد از کنسرت تعجب کردم که اکثر کسانی که سراغم میآمدند تاکید خاصی روی «توسل و رقص» به عنوان یکی از قطعات محبوبشان داشتند. همچنین در کنسرتی بودهام که برخی از حضار هرگز پیش از آن در یک کنسرت کلاسیک نبودند و حتی با «آداب کنسرت کلاسیک» آشنایی نداشتند. در این وضعیت خاص احتمالا آدم از اجرای یک سوناتای کامل از یوهان سباستین باخ خجالت میکشد، اما دوباره مخاطبان نوازنده را با تقدیری که از باخ به عمل آوردند، شگفت زده کردند. این نشان میدهد که همیشه نمیتوانیم در مورد اینکه مخاطب چه چیز را دوست خواهد داشت یا نه پیش بینی کنیم.
قطعاتی که مینوازیم گاهی نیازمند مقدمه یا اطلاعات پیشینی خاصی هستند که به مخاطب کمک میکنند براستی از موسیقی لذت ببرد. با این حال ما نباید سلیقه و توانایی مردم را در فهم موسیقی و چالش بیشتر در رپرتوار دستکم بگیریم.
خلاصه که هنگام جمع کردن یک برنامه، قطعاتی را از دورههای زمانی و سبکهای مختلف انتخاب کنید. اما نکتهی بسیار مهم این است که قطعاتی را انتخاب کنید که دوست دارید. چرا که اگر رپرتوارتان را دوست داشته باشید، دل در گروی آن خواهید داشت و در این صورت همهی مخاطبان آن را تحسین خواهند کرد.
منبع
Mel Bay Sessions
درود
بنده نوازنده و مدرس پیانو هستم ، سال ۱۳۹۲ خودم را برای یک رسیتال پیانو آماده کرده بودم ، از سونات موتسارت و بتهوون و هایدن تا تم و واریاسیون همین آهنگسازان و نکتورن و بالاد شوپن و از گابریل فوره و ادوارد گریگ تا تنظیمهای فریبرز لاچینی و سیاوش بیضایی ، سال ۱۳۹۳ با مداخله دیگران رسیتال انجام نشد ، سال ۱۳۹۴ دوباره شروع کردم تا سال ۱۳۹۵ رسیتال پیانو برگذار کنم و دوباره نشد ، سال ۱۳۹۷ قضیه مهاجرت من پیش آمد ، بنده طی این سالها استودبوی خود را فروختم و همینطور ۱۵۶ ساز و وسایل جانبی ، ۲ خودرو و یک موتورسیکلت را فروختم و پولی که برای خرید خانه در بانک داشتم را بخاطره تمکن مالی برای آژانس مهاجرتی در بانک گذاشتم ، دچار ضررهای بسیار شدم ، حال انگیزه ندارم و تعداده شاگردانم کم هست ولی از درون مایل به اجرای یک رسیتال پیانو هستم ، چکار کنم ؟
جناب خلق مظفر، اجرای ریستال در هر سازی در ایران با جمعیت کم علاقمندان مشکل است. در وضعیت فعلی بهترین روش ارائه رسیتال های گروهی است.