پرداختهای صدایی فوق العاده، رنگ آمیزی بی نظیر در اجرای قطعات مختلف، شفافیت و وضوح صدای ساز و بالاخره تکنیک درخشان او که با احساس و شناخت عمیق به بیان و اجرای منحصر بفرد از قطعات دوره های مختلف می پردازد. ما داریم از جولیان بریم صحبت می کنیم!
این نوازنده اسطوره ای گیتار و لوت نیاز به هیچ گونه معرفی در بین علاقمندان به موسیقی کلاسیک ندارد. او از گیتاریستهای نسل اول دنیا می باشد که بدنبال ظهور آندرس سگویا، پدر گیتار کلاسیک، گیتار را به جهانیان و علاقمندان این ساز بیشتر شناساند.
به عقیده خیلی از صاحب نظران موسیقی تخصص اصلی بریم در اجرا و تفسیر قطعات رنسانس انگلستان می باشد. اما به نظر من اجرای این نوازنده چیره دست درCD اجراهای او از آلبنیز و گرانادوس و رودریگو بهترین اجراهای او است.
در این ضبط شما متوجه استعداد شگرف بریم در ایجاد تنوع و رنگ آمیزی فوق العاده در قطعات اسپانیایی خواهید شد. در زیر گفت و گویی را می خوانید که آقای توماس کچ (Thomas Koch) در تاریخ ۵ مارس ۱۹۸۲ در هتل دوسلدورف، بعد از کنسرتی که جولیان بریم در شهر بن داشته با او صورت داده است:
استاد، اولین ارتباط و رویارویی شما با موسیقی کجا و چه طور شروع شد؟
آشنایی من با موسیقی، از پیانو شروع شد. زمانی که ۱۰سال داشتم. پدرم هم یک نوازنده آماتور گیتار بود. او گیتار جز می زد و دریک گروه کوچک موسیقی و رقص در اطراف لندن نیز عضویت داشت. این برای زمان جنگ جهانی بود.
من خودم هم یه خورده گیتار جز کار می کردم. اما بصورت همزمان، تمریناتم را خیلی جدی روی موسیقی کلاسیک با پیانو انجام می دادم و سرانجام هم فهمیدم که علاقه ام به موسیقی کلاسیک خیلی بیشتر از موسیقی جز می باشد. بنابراین گیتار جز را کنار گذاشتم و شروع به یادگیری موسیقی گیتار کلاسیک که ساز مورد علاقه ام بود، کردم.
موسیقی کلاسیک هم برایم جذاب تر از موسیقی جز بود و هم رنگ وبوی متنوع تری نسبت به تمامی انواع موسیقی داشت. پدرم هم با تصمیم من موافقت کرد و حتی خودش هم شروع به یادگیری گیتار کلاسیک کرد و من و پدرم در حقیقت، هر دو هنرجوی گیتار کلاسیک شدیم.
… و بعد شما به شاگردی باریوس پرت (Barrios Perott)، که یک گیتاریست روسی بود، رفتید. درسته؟
بله، من برای مدت کوتاهی، نزدیک به یک سال، شاگرد او بودم. او مرد بسیار جالبی بود. خیلی پیر بود و نمی توانست خوب گیتار بزند، اما وقتی که جوان بود گیتاریست بسیار خوبی بود و در یک مدرسه قدیمی ایتالیایی هم درس میداد. ولی، من بعد از مدتی فهمیدم که تکنیک او برای من زیاد مفید نیست. به خصوص تکنیک دست راست او برای زدن قطعات خیلی اسپانیایی یا قطعات مدرن اصلا خوب نبود.
بنابراین بعد از یکسال تصمیم گرفتم که دیگر پیش او کار نکنم و خودم تنها و بدون استاد، بصورت جدی دنبال گیتار را گرفتم.
من در کتاب زندگی شما (A Life On The Road) خواندم باریوس پرت و سگویا یکدیگر را می شناختند. درسته ؟
بله، درسته. او مرا به سگویا معرفی کرد ودو بار در سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ از او (سگویا) درس گرفتم. بعد از این مدت من به رویال کالج برگشتم و بعنوان یک هنرجوی بزرگسال به فراگیری پیانو و آهنگسازی، (و نه گیتار)،پرداختم. چون در آن زمان کسی نبود که آنجا گیتار تدریس کند.
متشکرم که بعد از مدتی مقاله برای نوازندگان گیتار کلاسیک منتشر شد
بزرگترین گیتاریست زنده جهان
یکی از ۵ گیتاریست برتر تاریخ نوازندگی گیتار
حضرت جولیان بریم
(حضرت جولیان بریم؟!!؟!!)
نباید انسان این افراد رو بپرسته.حتی من امکان نداره عقاید این هارو قبول داشته باشم مگر اینکه مثل عقاید من باشن.این ها همشون نوازنده اند و استعداد زاتی دارند.استعداد خودشون رو کشف کردند ما هم داریم از این ها استفاده میکنیم.فقط همین.
حضرت گفتن نداره که مهیار